به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «ایستاده در غبار» این روزها در سینماها روی پرده رفته است؛ فیلمی درباره زندگی یکی از قهرمانان دوران دفاع مقدس که زندگی اش می تواند الگویی برای همه افراد جامعه باشد و هر کس در خود توانایی نزدیکشدن به شخصیت این قهرمان را می بیند. «ایستاده در غبار» تلاش کرده است روایتی مستند گونه از زندگی احمد متوسلیان داشته باشد. قهرمانی که این روزها خبر زنده بودنش در فلسطین اشغالی امیدها را برای بازگشت وی به میهن زیاد کرده است. هادی حجازی فر، بازیگر نقش سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان در فیلم «ایستاده در غبار» طی گفتوگوی کوتاهی با ما درباره فیلم، شخصیت حاج احمد و نیاز به نزدیک شدن به شخصیت این قهرمان ملی سخن گفته است.
«ایستاده در غبار» چند روزی است بر پرده سینماها آمده است، فیلمی که جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر را نیز به دست آورده و بعد از آن نیز در اکرانهای متعدد با استقبال روبهرو شده است، به نظرخودتان دلیل استقبالها از این فیلم چیست؟ و آیا این دلیل می تواند مردم را در اکران عمومی به سینماها بکشاند؟
به نظرم دلیلش علاقهای است که همه مردم به قهرمانهای ملی دارند. فارغ از نگاه، سلیقه، رنگهای مختلف، مردم همیشه یک احساس علقه و احترام نسبت به قهرمانهای جنگ تحمیلی داشتهاند و ما این را در اکرانهایی که تا امروز داشتهایم دیدیم و اینکه فکر می کنم فیلم خیلی واقعگرایانه و با تحقیق جلو رفته است و قهرمانش شبیه هیچ کدام از قهرمانهای جنگ نیست. آدمی است که احتمال تکثرش وجود دارد و همین الان نیز شبیه وی در جامعه هست. یعنی اگر امکانش ایجاد شود، هستند افرادی که از همین جماعت امروز ما بلند شوند. این دلیل اصلی باعث می شود که تقریباً مطمئن باشم هر کسی «ایستاده در غبار» را ببیند، سینما را ناراضی ترک نخواهد کرد. در این یکی، دو روز اتفاقاتی که برای خودم افتاده و بازتابهایی که از تماشاگران گرفتهام مؤید همین مسئله است.
به مسئله قهرمان اشاره کردید، سینما خیلی کم سراغ قهرمان می رود، چرا این فیلم سراغ قهرمان رفت و آن هم یک قهرمان دوران دفاع مقدس؟!
همیشه در ادبیات و سینمای ما قهرمان به ابر انسانها و افراد دستنیافتنی معنا می شود. ولی قهرمانهایی داریم که آدمهای واقعی بودهاند، ما درکشان کردهایم و بعد زندگی شان فیلم و رمان شده است. جامعه ما به قهرمانهای معاصر که بتوانند تأثیرگذارتر و واقعی تر باشند، مانند قهرمانهای هشت سال دفاع مقدس سمپات دارد، کسانی که به خاطر دینشان، باورشان و خاکشان از جان خود گذشتند. از قهرمانهای معاصر خوانشهای متفاوتی در جامعه ما وجود دارد، قهرمانهایی که خانوادهشان، دوستان و همرزمانشان هستند و هرکس خوانش خود را از آن قهرمان دارد، این خوانشها کار پرداختن به زندگی قهرمان را بسیار سخت و در عین حال شیرین می کند. به نظرم پرداختن به زندگی قهرمانان معاصر خیلی هوشمندانه است، زیرا هنوز کدهای آشنا از حضور آنها در میان ما وجود دارد.
چقدر تلاش کردهاید خوانشی که شما از احمد متوسلیان داشتهاید با خوانش خانواده متوسلیان، دوستان و همرزمانش قرابت داشته باشد؟
من بهلحاظ حرفهای باید به خوانش حسین مهدویان از احمد متوسلیان وفادار باشم، زیرا این خوانش حاصل حدود دو سال تحقیق است. «ایستاده در غبار» مرز مشترک تمام خوانشهایی است که از احمد متوسلیان وجود دارد. شاید هم بعضی ها از این خوانش راضی یا ناراضی باشند، اما در نهایت فیلمی که می بینیم قابل قبول است. حاج عباس برقی (از همرزمان متوسلیان) در مراسم افتتاحیه فیلم گفت، من وقتی فیلمنامه را خواندم با بعضی قسمتهایش موافق نبودم ولی زمانی که اکران فیلم را در دانشگاه صنعتی شریف دیدم که حدود 500 دختر و پسر در انتهای فیلم به صورت ایستاده چندین دقیقه داشتند دست می زدند، فهمیدم که با ساختن این فیلم چه اتفاقی افتاده و حسین مهدویان چه کاری انجام داده است! من نیز باید به خوانش احمد متوسلیان پیرو کارگردان باشم و حق این را نداشتم که در طول کار عاشق شخصیت حاج احمد شوم که در حال بازی نقشش هستم. اگر این علاقه در طول ایفای نقش اتفاق میافتاد، من با قضاوت درباره وی فیلم را بازی میکردم، اما از وقتی که فیلم تمام شده من می توانم به عنوان یک شهروند برای شناخت حاج احمد تلاش بیشتری بکنم، به دیدن خانوادهاش بروم و مثل خیلی های دیگر نگران و پیگیر سرنوشت حاج احمد شوم.
پس شما این روزها با نسل جوانی که در حال کشف حاج احمد متوسلیان هستند، همراه شدهاید!
صددرصد، البته من به دلیل سنی دوران جنگ را به یاد می آورم و خانوادهام درگیر این ماجرا بودهاند، خیلی چیزها برایم آشنا است. موضوع سر این است که ما به دلیل علاقهمندی مان به برخی از افراد آنها را سفید مطلق می بینیم. در صورتی که در بخشهایی از این فیلم احمد متوسلیان خاکستری است، یعنی میتواند اشتباه کند و عصبانی شود. اینها آدمها را باور پذیرتر می کند. شاید نزدیکان این آدمها زیاد این مسائل را دوست نداشته باشند و به دلیل شدت علاقه اصلاً این مسائل را نبینند، اما چیزی که باعث می شود که «ایستاده در غبار» در سینما ماندگار شود، همین نگاه خاکستری است.
زندگی احمد متوسلیان به دلیل اینکه از سرنوشتش اطلاع دقیقی در دست نیست، دارای یک رمزآلودگی است، شما که با زندگی این سردار همراه بودهاید، چطور با این سرنوشت کنار آمدید؟
در این چند روزه، اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است، روزی که سردار دهقان از زنده بودن احمد متوسلیان خبر داد، درست روز تصمیم شورای صنفی برای اکران «ایستاده در غبار» بود، پنجشنبه روز افتتاحیه فیلم بود و جمعه سالروز اعزام نیروها به سوریه و این خبر زنده بودن حاج احمد. شاید اگر کسی از دور نگاه کند فکر کند، ما الکی داریم فضاسازی می کنیم، ولی من که در ماجرا هستم هر روز شرایط دارد برایم عجیب و غریبتر میشود. امیدوارم که سرنوشت احمد متوسلیان تبدیل به یک مطالبه عمومی شود. سرنوشت قهرمانان ما تا به امروز آنگونه که باید بوده است؟! اگر پیگیری بوده چرا ما درجریان نیستیم؟ بچههای فیلم، نامهای به دکتر ظریف نوشته و از وی خواستهاند با تمام قابلیتهایی که دارند به پیگیری سرنوشت حاج احمد و همراهانش بپردازند. همین رازآلود بودن، در غبار بودن و حکومتی که احمد متوسلیان بر قلبها داشته است، مخصوصاً در مریوان که من از اول فکر می کردم تبلیغات است، اما وقتی به آن شهر رفتم از نزدیک دیدم حقیقت دارد، سرسختی توأم با عطوفت و مهربانی عجیب حاج احمد پارادوکسی را ایجاد کرده که این شخصیت را در طول تاریخ ماندگار می کند.
حتماً با خبر شدهاید که مقام معظم رهبری نیز از فیلم تمجید کردهاند!
بله. ما در مراسم رونمایی فیلم توسط همان حاج برقی باخبر شدیم و خبر خیلی خوبی بود. این خیلی خوشحالکننده است. من در جشنواره اکرانهای فیلم را می رفتم و برایم جالب بود که آدمهای مختلف با تیپهای مختلف واکنش یکسانی به لحظههای فیلم داشتند، مثل لحظه شهادت محسن وزوایی یا لحظهای که احمد گم میی شود. این اتفاق خیلی خوبی است. راستش من از اینکه جامعهمان تا این حد آمادگی زیادی برای دو قطبی شدن دارد، ناراحتم. سر هر مسئلهای از فوتبال گرفته تا مسابقه استندآپ کمدی و انتخابات و هرچیز دیگر ما در موقعیتی قرار می گیریم که هموطن خودمان را به چشم دشمن نگاه کنیم. این مسئله برای من خیلی سخت است. فکر می کنم ایستاده در غبار به برکت احمد متوسلیان و نام وی باعث شده ما وجه مشترکی میان همه اختلافها پیدا کنیم، خیلی خوشحالم که بخش کوچکی از مجموعهای بودم که باعث ایجاد وحدت و همدلی شده، تأیید رهبری هم در همین راستا و باعث افتخار ما است.
ایستاده در غبار توانست بار دیگر ژانر دفاع مقدس را زنده کند، آیا میتوان امید داشت این ژانر بار دیگر به روزهای اوج خود برسد؟
سینما ژانرهای مختلفی دارد و ژانر جنگی که در سینمای ما به نام ژانر دفاع مقدس شناخته می شود باید سهم خودش را از سینما داشته باشد. زمانی این ژانر یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین فیلمها را داشت. شما به سینمای جهان نیز نگاه کنید هنوز ژانر جنگی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی است. به نظرم «ایستاده در غبار» ثابت کرد لزوماً قرار نیست هر کسی که در جنگ بوده است بتواند فیلم جنگی بسازد، اگر این نگاه حاکم باشد طبعاً 30 سال دیگر کسی را نخواهیم داشت که بتواند درباره جنگ فیلم بسازد. حسین مهدویان ثابت کرد با تحقیق و پژوهش خوب می شود فیلم خوب ساخت. تولید این فیلمها برای غرور ملی ما نیز خوب است، به نظر کشوری که غرور ملی نداشته باشد، هیچ چیزی ندارد. فارغ از شعارها سینما نیازمند سینمای جنگ و قهرمانانش است. «ایستاده در غبار» میتواند الگویی برای فیلمسازان باشد که در کنار اصول تکنیکال فیلمسازی بتوانند واقعیتها را نیز نشان دهند. من همه جا گفتهام که احمد متوسلیان در فیلم «ایستاده در غبار» پایش روی زمین است و آدمی است که برای فرماندهی جنگ به دنیا آمده است، بزرگ شدن و تحول این آدم را ما در طول سالهای عمرش می بینیم. همین باعث میی شود که قهرمانهایی از جنس متوسلیان امروز هم در جامعه قابلیت تکثیر را داشته باشند، نه فیلمهایی که در آنها قهرمانهای فرازمینی و ماورایی می بینیم، انگار برای جامعه ما نیستند. «ایستاده در غبار» نشان می دهد هنوز هم می توان انسانهایی را در این جامعه پیدا کرد که اگر پایش بیفتد می توانند قهرمانهای ملی ما شوند.
محمد حسین مهدویان دو اثر درباره سرداران دوران دفاع مقدس ساخته که هر دو با استقبال روبهرو شدهاند، به نظرتان امروز تا چه اندازه نیاز داریم تا از این جنس آثار ساخته شود؟
فکر می کنم «ایستاده در غبار» شجاعتی به نویسندگان و فیلمسازان ما می دهد. کارکردن در حوزه دفاع مقدس بسیار سخت است. من سالها در تئاتر دفاع مقدس حضور داشتم و اصلاً تئاتر را با تئاتر دفاع مقدس آغاز کردم. در یک دورهای مدیرانی برای جشنواره تئاتر دفاع مقدس آمدند که با نگاه سطحی که داشتند به تمام زحماتی که در طول این سالها برای تئاتر دفاع مقدس کشیده شده، گند زدند و باعث شدند هنرمندانی که برای این تئاتر زحمت کشیده بودند، خسته شوند و سراغ کارهای دیگر بروند. الان به نظرم هنرمندان تئاتر هم باید شجاعت پرداختن دوباره به دفاع مقدس را پیدا کنند. واقعیتهای جنگ باید گفته شود و دیگر دورهای که در دهه 60 یک رزمنده نشان داده می شد که با یک کلاشنیکف کل عراق را دور می زد و یک لشکر را می کشت، گذشته است. آن موقع حال و هوای تبلیغاتی جنگ بود و مردم این فیلمها را دوست داشتند. اما امروز به این فیلمها می خندند. امروز اگر حاتمی کیا، ملاقلی پور، شیخ طادی و چند نام دیگر را از سینمای دفاع مقدس بگیریم، دیگر چیزی نمی ماند. امروز باید از «مهدویان»ها حمایت شود و نباید با نگاههای خودی و غیرخودی راه را بست، زیرا دفاع مقدس متعلق به هیچ جریان و گروهی نیست و باید نگاه به آن ملی باشد. فکر می کنم مشابه مهدویان زیاد داریم در سینما، تئاتر و حتی موسیقی که باید از آنها حمایت شود و با نگاه وسیع باعث حفظ این سرمایهها شوند.
منبع : روزنامه جوان