گزارش؛

رویای انقلاب‌رنگی با شال سیادت!/ وقتی سیادت، اسباب فتنه‌گری می‌شود

امروزه با استفاده از ابزارهای رسانه، هم می توان مبتنی بر گفتمان حقیقت طلبی به نشر و تثبیت باورهای راستین رسید و هم می توان بر اساس دروغ پردازی، تخریب و سیاه نمایی، افکار عمومی را به سمت باطل جلب کرد.
کد خبر: ۸۸۰۱
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۰ - 02January 2014

رویای انقلاب‌رنگی با شال سیادت!/ وقتی سیادت، اسباب فتنه‌گری می‌شود

خبرگزاری دفاع مقدس: بی گمان ابزارهای نوین رسانه ای یکی از راهبردی ترین و کارآمدترین دستاوردهای بشر برای ارتباط گیری با توده های اجتماعی است. در دوره کنونی، با پیشرفتهای خارق العاده در حوزه رسانه، دیگر هیچ فرد، جریان و یا حکومتی، مانعی در به اشتراک گذاری ایدهها، خواستهها و برنامههای خود ندارد و در کمترین زمان ممکن طیف وسیعی از اجتماع، در جریان وقایع و حوادث قرار می گیرند.

همین عامل، متغیر اصلی و تعیین کننده در سرعت یافتن جریان حوادث در تاریخ محسوب می شود. با نگاهی به تیتر اخبار و سیر رویدادهای جهانی به روشنی دریافت می شود که این سیر از چنان سرعتی برخوردار است که حتی امکان تحلیل همزمان برای بسیاری از وقایع مقدور نیست و ناگزیر به آرشیو منتقل می شوند.

در چنین فضایی، دستیابی یا عدم دستیابی به مقصود، در گرو بکارگیری صحیح یا نادرست از بستر تبلیغات است که بهره برداری مثبت از این فضا و یا سوءاستفاده از آن، هر کدام به جهان بینی استفاده کنندگان از تبلیغات رسانه ای بستگی دارد.

امروزه با استفاده از ابزارهای رسانه، هم می توان مبتنی بر گفتمان حقیقت طلبی به نشر و تثبیت باورهای راستین رسید و هم می توان بر اساس دروغ پردازی، تخریب و سیاه نمایی، افکار عمومی را به سمت باطل جلب کرد. ایران به ویژه در سالهای اخیر، با ورود ابزارهای جدید در حوزه رسانه، در هر دو عرصه حقیقت طلبی و سیاه نمایی فعالیتهای فراوانی شده است. در فضای سیاسی، نقطه اوج این تقابل تبلیغاتی، به طور عمده درمقاطع انتخابات در ایران روی داده است.

بهرهگیری بازیگران عرصه انتخابات از شاخص های مثبت یا منفی تبلیغات عمومی، تاثیر فراوانی هم در ارتباط گیری با افکار عمومی دارد و هم به صورت پنهان، تفسیر کننده دیدگاه فکری آنهاست.

بنا بر آمار موجود، در سال 88، ایران شاهد پرحجم ترین و جنجالی ترین فضای تبلیغات سیاسی بود. تبلیغاتی که به دلیل قرار گرفتن فضای کشور در یک چیدمان انتخاباتی کاملا دو قطبی، ایجاد شده بود.

تبلیغاتی که توسط میرحسین موسوی، مهدی کروبی و تیمهای حامی آنها، پیش از نوروز 88 آغاز شد. این تبلیغات بیش از آنکه دارای شاخصهای ایجابی و طرح برنامههای علمی و اجرایی باشند، بر این اصل استوار بودند که از هر سوژه، خبر و یا احتمالی بهره ببرند تا وجهه رقیب در میان افکار عمومی از مقبولیت بیفتد.

مهمترین شاخص هایی که در سبک تبلیغاتی این جریان و به طور دقیق تر در سبک تبلیغاتی موسوی دیده می شد را می توان در عناوین ذیل برشمرد:

  1. سیاه نمایی علیه دستاوردهای رقیب انتخاباتی
  2. استفاده از مولفه های مذهبی و انقلابی
  3. استفاده از آزادی های خاص اجتماعی در موضوع رابطه دختر و پسر  و نمادپردازی
  4. دروغ پردازی علیه جریان رقیب

موسوی از زمانی که به طور قطعی وارد میدان رقابت انتخابات سال 1388 شد، به شکل قابل تاملی مورد حمایت جریان های سکولار و لیبرال دموکراتی قرار گرفت که با مشربهای سیاسی مختلف و بعضا متضاد توانستند در یک فرصت زمانی کوتاه به اجماع برسند.

این اجماع، ریشه در اختلافات جدی با دولت وقت داشت و با توجه به عدم اتخاذ رویکرد منصفانه در رقابت، از سیاهنمایی علیه دولت با تمام توان استفاده شد. تلقین بحرانی بودن فضای کشور، غیر کارشناسی بودن رسیدگی دولت وقت به مناطق محروم، تخریب سیاست خارجی نظام، تخریب طرح های عدالت اجتماعی دولت و... حجم انبوهی از سیاه نمایی را علیه دولت وقت در میان افکار عمومی تزریق نمود.

از سوی دیگر این جریان در این مقطع، ادعای باورمندی خود به مفاهیم مذهبی و انقلابی را برای جلب افکار عمومی مطرح نمود. این ادعا درحالی مطرح می شد که مطالعه پیشینه فکری – سیاسی جریان حامی موسوی نشان می داد، قاطبه مشاوران و تصمیم سازان حامی وی قرابت زیادی به مکتب لیبرال دموکراسی دارند و لااقل در سیاست، سکولار هستند.

در عمل مشاهده شد، جریانی که در کلاسهای درس، در روزنامه و در جلسات عمومی خود، باورهای انقلابی مردم ایران را تمسخر می کردند و انگاره های مذهبی همچون عاشورا، سیادت و تشیع را نشانه های عقب ماندگی، ضد ملی گرایی و اسباب خشونت طلبی می خواندند، به ناگاه برای رسیدن به قدرت نه تنها به شال سبز سیادت به طور علنی افتخار کردند، بلکه بزرگترین سابقه خود را نخست وزیری امام راحل (ره) و ادعای احیای آرمان های انقلاب اسلامی نامیدند.

انتخاب رنگ سبز و نیز استفاده از آن در شال ها، مچ بندها، مانتوها، رنگ آمیزی برخی خانه ها و مغازه ها، وارد کردن پارچه های سبز، کفش های سبز و... تلاش جریان رسانه ای موسوی در استفاده از تاکتیکی غربی محسوب می شد که ضمن یادآوری برخی انقلاب های رنگی در برخی کشورها به افکارعمومی، توانست با توجه به نوع رنگ انتخاب شده و تناسب آن با مفهوم سیادت در باورهای دینی، پیوندی زیرکانه برقرار نماید.

جریان حامی موسوی توانست با استفاده از این شاخص ها و نیز القای نگاه مسامحه آمیز نسبت به برخی روابط اجتماعی، و همین طور با ایجاد دروغ های بزرگ و شبهه زا در فضای اجتماعی، حداکثر دوقطبی سازی را در جامعه محقق نماید. در میتینگ های انتخاباتی موسوی، به وضوح ترویج برخی اباحه گری ها در میان جمعیت های مختلط دختر و پسر، موجب ایجاد حساسیت های اجتماعی شد که البته برای تیم رسانه ای موسوی چندان اهمیتی نداشت. موسوی همواره در جریان انتخابات به وارسته بودن حلقه ارشد مشاوران خویش می بالید، اما آنچه که در بخش خروجی تبلیغات فعالیت های این حلقه وارسته بود، خروجی هایی آغشته به شبهه، دروغ و حرمت شکنی نسبت به باورهای مذهبی مردم بود.

بهره گیری تبلیغاتی موسوی از تمام شاخص های یاد شده در فضای شبکه های مجازی و اجتماعی، خود به نوعی انقلابی تازه در صنعت تبلیغات در ایران محسوب می شد. در شبکه های مجازی در طول ایام تبلیغات و نیز پس از انتخابات همواره گروه های سازمان دهی شده، یکی از پر قدرت ترین بازوهای اجرایی تبلیغاتی موسوی و نیز پس از انتخابات یکی از ارکان اصلی سازمان فتنه به شمار می رفتند.

دو قطبی شدن جامعه در این سطح به معنای بالا رفتن سطح تنش و حساسیت بود و این یعنی دو گروهی که در مقابل هم هستند، بیش از آنکه در مباحثات با یکدیگر پیرو منطق و متانت باشند، دچار برخوردهای احساسی شدند. نتیجه ای که برای تحقق گام دوم جریان حامی موسوی، یعنی کشاندن مردم به کف خیابان ها برای خدشه در نتیجه انتخابات، بسیار حیاتی بود.

نظر شما
پربیننده ها