به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، منطقه غرب آسیا بعد از جنگ جهانی دوم در معرض تحولات زیادی در دو سطح امنیتی و سیاسی قرار گرفته است؛ دو کشور آمریکا و روسیه قبل از ظهور قدرتهای جدید و تاثیرگذاری مثل جمهوری اسلامی ایران، توانستند بسیاری از قابلیتهایی این منطقه را به خود اختصاص دهند.
منطقه غرب آسیا همچنین شاهد حضور رژیمی به نام رژیم صهیونیستی نیز است. این رژیم در سال 1948 سرزمینهای فلسطین را اشغال خود در آورد و جنگهایی را علیه کشورهای عربی مثل مصر، عراق و سوریه ترتیب داد. بعد از این جنگها سوریه مجددا در معرض بحران امنیتی قرار گرفت که آخرین آن، ظهور جریانهای تندرو و تکفیری مثل داعش در این کشور است.
البته قبل از بحران سوریه، عراق نیز در سال 2003 توسط آمریکاییها مورد اشغال گرفت؛ اشغالی که تا سال 2011 ادامه داشت.
اما این محور مقاومت بود که بعد از پیروزی بزرگ حزبالله لبنان در تابستان سال 2006 مقابل رژیم صهیونیستی توانست نقش ویژهای را در ترسیم نقشه سیاسی منطقه ایفا کند.
فتوای مرجعیت عالیقدر شیعیان عراق که زمینه تشکیل گروهی مثل الحشد الشعبی را در این کشور مهیا ساخت و ظهور جنبش انصارالله یمن به عنوان نیروی تاثیرگذار در محور مقاومت، طرح آمریکایی را که موسوم به خاورمیانه بزرگ یا جدید است و هدفش تجزیه، غارت ثروت و حاکمیت بر منطقه با کمک برخی طرفهای منطقهای مثل قطر، ترکیه و عربستان به خاطر حفظ منافع رژیم صهیونیستی و متحدان آن است، خنثی کردند.
واشینگتن سعی میکند، طرح تقسیم عراق به سه دولت «سنی»، «شیعه» و «کردی» که «جوبایدن» معاون رئیسجمهور آمریکا در سال 2006 با استفاده از شرایط پیچیده و ناامنی که این کشور در آن زمان وجود داشت، اجرا کند.
آمریکا تلاش میکند بوسیله طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید بسیاری از اهداف خود را که در صدر همه آنها حفظ امنیت رژیم اشغالگر قدس است، محقق سازد؛ این کشور اهدافش را از طریق دو عامل اساسی پیگیری میکند:
اول: حفظ توازن قوا در خاورمیانه به خاطر تامین منافع رژیم صهیونیستی.
دوم: مشغول کردن کشورهای منطقه به جنگ و درگیریهای داخلی؛ همانطور که در حال حاضر عراق و سوریه به سبب وجود گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا و متحدان غربی و منطقهای خود دچار بحران هستند، یمن نیز درگیر تجاوز عربستان است که بیش از 15 ماهه عربستان به جنگ علیه این کشور ادامه میدهد.
آمریکا بعد از اینکه موفق شد در چارچوب طرح خاورمیانه جدید برخی از کشورهای عربی از جمله قطر و عربستان سعودی را در برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی در زمینههای مختلف مثل زمینه اقتصادی اقناع کند، تلاش میکند این کشورها را به سمت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سوق دهد. نقشی عربستان برای تشکیل جبهه منطقهای علیه ایران ایفا کرده و میکند، در پروژه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مشارکت دارد. ایرانی که توانست از طریق امضای توافقنامه هستهای با کشورهای عضو شورای امنیت در تیرماه سال گذشته حق خود را در دستیابی به برنامه صلحآمیز هستهای به رسمیت بشناساند و زمینه را برای رفع تحریمهای اقتصادی فراهم کند.
ایجاد فتنه بین شیعه و سنی یکی از شیوههایی است که آمریکا برای اجرای طرح تقسیم منطقه از آن بهره میبرد. آمریکا این شیوه را در عراق با کمک به برخی از عشایر سنی در مناطق غربی این کشور اجرا میکند.
طی سالهای اخیرا مخصوصا بعد از شروع بحران سوریه در ماه مارس 2011 آمریکا تلاش کرد تا از طریق سرنگونی دولت بشاراسد به عنوان اینکه کشور اسد حلقه مهمی از حلقههای محور مقاومت و نقطه وصل همه طرفهای حامی محور مقاومت بوده، ارتباط ایران و حزبالله را قطع کند.
با مطالعه این دستاوردها ممکن است بگوییم که طرحی آمریکا تلاش میکند آنرا در عراق و تا حدودی در سوریه اجرا کند، در واقع هدفش از یک طرف قطع حلقه وصل جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان و از سوی دیگر تضعیف عراق و سوریه در راستای تامین منافع رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که منتظر فرصت است تا حزب الله تنها شود در حالیکه فراموش کرده محور مقاومت امکان ندارد اجازه بدهد این امر محقق شود علاوه بر آن حزبالله در زمینه سلاح و آموزش پیشرفتتر شدهاست و تجربه جنگی ویژهای طی سی سال گذشته به دست آوردهاست، همانطور که میتوان این مساله را در پیروزیهای متعددی که این حزب در جنگ با رژیم اشغالگر قدس بویژه جنگ تموز در سال 2006 کسب کرده، تاویل و تفسیر کرد.