صداپیشه جناب‌خان:

«ایستاده در غبار» به معنای واقعی کلمه بی‌نظیر است/ از این همه هنرمندی لذت ببرید

محمد بحرانی در صفحه شخصی خود از فیلم ایستاده از غبار تمجید کرد.
کد خبر: ۸۸۹۶۸
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳ - 26June 2016

«ایستاده در غبار» به معنای واقعی کلمه بی‌نظیر است/ از این همه هنرمندی لذت ببرید

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محمد بحرانی صداپیشه جناب خان در صفحه شخصی اش درباره فیلم «ایستاده در غبار» نوشت:

دو روایت

روایت اول: سال هفتاد و نه که از شیراز به تهران اومدم و یهو از وسط دبیرستان پریدم تو قلب دانشگاه تهران و دانشکدهٔ هنرهای زیبا تا روزها گیج گیج بودم. نگاهم فقط به سال بالاییها بود که رصدشون کنم که کیاند و چه جوریاند. بلکه حال و هوا و آرامش اونا میتونست ما جوجهها رو کمی آروم کنه. بین همهٔ سال بالایی های ما، پسری بود که متفاوت بودنش رو از هزار کیلومتری میتونستی تشخیص بدی. یه جور دیگه بود. یه جور دیگه راه میرفت. با یه غرور خاص و با یه مهربونی خاص. بعدنا که ما هم دیگه یواش یواش سال بالایی شدیم حسابی باهم رفیق شدیم. برادر شدیم و برادر موندیم. مشتریان جشنوارههای دانشجویی اون سالها یادشونه که اسم محمد بحرانی رو به عنوان بازیگر یا عروسک گردان روی یه عالمه پستر دیدن که اسم کارگردان روی اون پسترها این جوری حک شده بود: هادی حجازی فر..... هادی حجازی فر دیگه در ذهن من تبدیل به نماد کارگردانی تئاتر شده.. تا همیشه.

و این دوست و برادرم این روزها داره در نقش حاج احمد متوسلیان در فیلم به معنای واقعی کلمه بینظیرِ «ایستاده در غبار» بازی میکنه و عجب خوش درخشیده و عجب فیلمیه و وای بر شما اگه دیدنشو از دست بدین.... ایستاده در غبار رو ببینین و از این همه هنرمندی و کاربلدی گروه لذت ببرین.... مایهٔ افتخاری رفیق جان. هادی جان.

 


 

روایت دوم: اگر در هر شهری هستیم که هوای تنفسش ریهها مون رو آزار نمیده و چشمامون رو نمیسوزونه بعد از شکر به درگاه حق واجبه فکر کنیم. فکر کنیم به ایلام و کرمانشاه و خوزستان و هزاران کامی که تلخند و هزاران سینهای که خس خس میکنند و هزاران چشمی که میسوزند. هموطنم. همشهریم. رفیقم. کاش که هر نفسی که فرو میدهی دوباره ممد حیات شود و مفرح ذات.

نمیدانم چه کنم. نمیدانم راه حلش چیست. حتی نمیدانم که از که باید بخواهم و بخواهیم که تو را به خدا تو را به هر چه میپرستید به دادشان برسید. مردم خوزستان و ایلام و کرمانشاه روزها و ماههاست که «ایستاده در غبار»اند....

پی نوشت تلخ: از خدا میخوام که در کامنتها شاهد نباشم که دوستانی بنویسند که شهرما رو هم باید میگفتی. هوای شهر ما هم غبار آلوده است و نفس ماهم تنگ. کاش که اینگونه نباشد و بر شرمندگی ما نیفزاید.

پی نوشتتر: آگاهی کاملی ندارم اما انگار مشکل گرد و غبارها مشکلی فراملی است و خیلی هاش به آنسوی مرزها بر میگردد و خیلیهاش هم به بیبارانی این سالها. پس در این شبهای پیش رو که تقدیرها رقم زده میشود دعای حسابی را فراموش نکنیم.

از هر کرانه تیر دعا کردهام روان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار