دفاع پرس گزارش می‌دهد؛

جنگ تموز؛ پایان یک اسطوره شکست ناپذیر

در آستانه سالروز پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه مقابل ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2006 و با گذشت یک دهه از این واقعه، قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی هنوز هم اقتدار این جنبش مردمی و اسلامی در منطقه اذعان دارند.
کد خبر: ۹۴۱۲۵
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۴ - 02August 2016

جنگ تموز؛ پایان یک اسطوره شکست ناپذیر

به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، نیروهای جنبش حزبالله لبنان در تاریخ 12 جولای سال 2006، اقدام به اجرای عملیاتی پیچیده و تکنیکی با عنوان «وعده صادق» در مرزهای جنوبی این کشور با سرزمینهای اشغالی کرد؛ که در آن رزمندگان حزبالله به فرماندهی حاج «عماد مغنیه»، موفق به هلاکت سه سرباز صهیونیستی و اسارت دو سرباز دیگر و انتقال موفقیتآمیز آنها به خاک لبنان شدند.

این عملیات در پی بروز اختلاف و کارشکنی صهیونیستها در روند تلاشهای دیپلماتیک جهت آزادی اسرای جنگی طراحی و اجرا شد.

به دنبال این اقدام حزبالله، ارتش رژیم صهیونیستی که دچار غافلگیری شدیدی شده و از ناکامی در تلافی کردن عملیات حزبالله سخت عصبانی بود، دست به تجاوز گستردهای به خاک لبنان زد و این سرآغاز نبردی جدی میان رزمندگان حزبالله لبنان با ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی شد که بعدها به جنگ 33 روزه یا به تعبیر اعراب «حرب تموز» مشهور شد.

رژیم صهیونیستی و آمریکا بعد از سال 2000 توافق کرده بودند که باید حزبالله را از لبنان حذف کنند. در آن زمان، تعبیر آنها این بود که ماری خطرناک در منطقه وجود دارد که سر آن در تهران، وسط آن در دمشق و دم آن در بیروت است و مناسبترین جایی که میتوان به این مار لطمه زد، دم آن است؛ چراکه دسترسی لبنان به اسرائیل، تهدید خطرناکتری برای آنها به شمار میرود.

شبکه خبری المیادین چندی پیش طی گزارشی اقدام به انتشار تصاویری از جزئیات این عملیات منحصر به فرد کرد. در بخشی از گزارش که به مناسبت سالگرد جنگ 33 روزه منتشر شدهبود، آمدهاست: با وجود گذشت چندین سال از عملیات وعده صادق همچنان بسیاری از جزئیات این عملیات از نظرها پنهان ماندهاست. بخشی از این ناگفتهها به مقدمات انجام این عملیات تعلق دارد.

بنابر این گزارش، پس از عملیات مبادله اسیران لبنانی با اجساد دو نظامی رژیم صهیونیستی که طی آن، تلآویو «سمیر القنطار» را آزاد نکرد، دبیرکل حزبالله لبنان وعده داد بار دیگر که رژیم صهیونیستی را مجبور به تحویل سمیر القنطار به لبنان میکند و آنها را از عدم آزادی وی پشیمان خواهد کرد.

گمانه زنیها در آن زمان بر این مسئله متمرکز شد که حزبالله در نظر دارد عملیاتی را در مزارع شبعا انجام دهد، اما مقاومت لبنان در اندیشه عملیات در نقطهای بود که هرگز به مغز صهیونیستها خطور نمیکرد. در منطقه «خله ورد»در  روستای «عیتا الشعب» نقطهای موسوم به 105 در مسیر جاده قرار داشت که حزبالله آن را نقطه ضعفی برای نظامیان صهیونیست تشخیص داد.

در این منطقه که جادهای پیچ در پیچ و مسیر ناهمواره و کوهستانی داشت که عناصر حزبالله تحرکات دشمن را زیر نظر گرفتند و متوجه شدند خودروهای نظامی آنها کمی آهستهتر از دیگر مناطق و با فاصله نسبتا زیاد 110 متری حرکت میکنند.

همچنین مشخص شد به علت سهلانگاری نیروهای اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی منطقه 105 ارتباط رادیویی با فرماندهی نیروهای این رژیم در مرز لبنان ندارند، که بر مبنای آن گشتیهای عبوری نیز از این ارتباط بی بهره بودند.

مقاومت لبنان در عملیات شناسایی خود همچنین به این مسئله پی برد که این منطقه تحت کنترل دوربینهای مراقبت رژیم صهیونیستی قرار ندارد. همچنین نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی در صورت به اسارت گرفتن نظامیان صهیونیست به علت ارتفاع پست منطقه 105 توانایی تیراندازی به آن را ندارند.

همچنین حزبالله لبنان محیط اطراف منطقه 105 را با توجه به پوشش گیاهی موجود، منطقهای مناسب به استتار، کمین گرفتن، حمله و عقبنشینی در فرصت مناسب پس از عملیات تشخیص داد.

این مسائل ماهها در فرماندهی حزبالله مورد بررسی قرار گرفت و در  نهایت تصمیم اجرای عملیات اتخاذ شد؛ شهید عماد مغنیه مغز متفکر این عملیات بود، اما فرمانده عملیات «خالد بزه» معروف به حاج قاسم بود.

فرماندهی حزبالله در تصمیمی غیرمنتظره مانورهای پیش از اجرای این عملیات را در همان منطقه 105 آغاز کرد و شخص حاج قاسم فرمانده عملیات در این منطقه حضور پیدا کرد و از نزدیک مانورها را شاهد بود.

در روز 22 جولای 2006 ساعت 8:45 دقیقه، دو خودرو نظامی هامر(HUMMER)  رژیم صهیونیستی گشت منطقهای خود را آغاز کردند. در ساعت 8:57 دقیقه آخرین تماس رادیویی میان دو خودرو نظامی صهیونیستها انجام شد. در این لحظه عملیات غافلگیرکننده حزبالله آغاز شد.

حزبالله لبنان دو گشتی رژیم صهیونیستی را منفجر کرد و دو نفر از نظامیان صهیونیست را تنها در عرض چند دقیقه به اسارت گرفت. رژیم صهیونیستی که از این عملیات دچار شوک شدهبود به یکی از تانکهای خود دستور ورود به خاک لبنان را داد که این تانک روی مین کار گذاشته شده توسط حزبالله متوقف شد .همچنین عملیات گشتزنی بالگردهای صهیونیستی در منطقه برای یافتن اثری از نظامیان به اسارت گرفته شده آغاز شد که در نهایت نتیجهای برای آنها نداشت.

در جنگ 33 روزه، ارتش رژیم صهیونیستی 119 سرباز خود را از دست داد. به علاوه 43 شهروند صهیونیست نیز بر اثر برخورد بیش از چهار هزار موشک حزبالله لبنان در خاک سرزمینهای اشغالی به هلاکت رسیدند.

جنبش مقاومت اسلامی حزبالله در لبنان، مهره با اهمیت شطرنج غرب آسیا و یکی از عوامل بازدارنده در برابر هجمه صهیونیستها و سلطهطلبان غربی بود که بر اساس راهبرد دراز مدت آمریکا برای منطقه، تحت عنوان «خاورمیانه جدید»، باید از میان برداشته میشد، در مراحل بعدی نیز بیشتر دولتهای اسلامی در منطقه به ویژه سوریه و ایران، هدف قرار داشتند که با وقوع فتنه 88 در ایران و نیز سوء استفاده از انقلابهای عربی در براندازی دولتهای ضد استکباری در منطقه، ابعاد پنهان این راهبرد بلند مدت آشکارتر شد.

البته واضح بود که آمریکا با فریب بسیاری از سران مستبد و خودفروخته کشورهای عربی در مورد طرحهای خود، اکثر آنان را با خود همراه کرده بود. از سوی دیگر آمریکا نیاز به شروع یک جنگ در منطقه و پیروزی در آن داشت، زیرا در باتلاق عراق گیر کرده بود و از طرف جوامع بینالملل و حتی مردم خود تحت فشار قرار گرفتهبود و پیروزی در جنگ 33 روزه میتوانست قدرت آنها را در منطقه بازآفرینی کند که این بار با یک اشتباه محاسباتی ناکام ماند.

ارتش اسرائیل که پس از جنگهای قبلی خود با اعراب و شکست همزمان ارتشهای متحد چند کشور از جمله مصر و اردن و سوریه طی جنگهای «یوم کیپور، سوئز و 1967» آنهم فقط  ظرف شش روز، به نیرویی شکستناپذیر و قدرتی بلامنازع در منطقه غرب آسیا تبدیل شدهبود، تصور میکرد که با این هیمنه پوشالی که برای خود ساخته، این بار از پای درآوردن یک حزب مردمی مستقل و آزادیخواه که حمایت و وابستگی مستقیم هم به دولت لبنان ندارد، برایش امری سهل و دستیافتنی خواهد بود.

هرچند که تلآویو پس از صدور قطعنامه 1701 و برقراری آتشبس، حاضر به پذیرش شکست خود در این جنگ نابرابر نشد، اما بعدها خود مقامات اسرائیلی به کرات به این موضوع اذعان کردند. مهمترین سندی که این جنگ را به عامل شکست اسرائیل تبدیل کرد، گزارش منتشر شده از سوی کمیته موسوم به «وینوگراد» (Winograd Commission)  بود؛ یک کمیسیون مستقل که در سپتامبر 2006 از سوی دولت اسرائیل تشکیل شد تا عملکرد مقامات و نظامیان صهیونسیتی را در خلال این جنگ بررسی کند.

بر اساس این گزارش، مسئولیت «ناکامی» در فرماندهی جنگ با حزبالله، بر دوش مقامات این رژیم به خصوص «ایهود اولمرت» نهاده شد. اعتراضات مردمی گستردهای در شهرهای گوناگون سرزمینهای اشغالی انجام شد که همگی خواستار استعفای مقامات اسرائیلی بودند. برخی از مقامات کوشیدند نتیجه جنگ را به نفع خود تغییر دهند. اما گزارش مفصلی که وینوگراد ارائه کرد، تحریف آنان از واقعیت را اثبات کرد و سستی بنیانهای نظامی و امنیتی رژیم اشغالگر قدس را بر همگان برملا کرد. امری که دبیرکل حزب الله بارها برآن تاکید کرده «إن اسرائیل اوهن من بیت العنکبوت!» (اسرائیل از خانه عنکبوت هم سستتر است).

انتهای پیام/421

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار