به مناسبت میلاد خجسته حضرت امام جعفر صادق(ع)

امام صادق(ع)، محور اتحاد جهان اسلام

آیا جهان اسلام و فرهیختگان علمى و فرهنگى و سیاسى آنان نمى‏ دانند که اردوگاه استکبار و صهیونیسم بین‏ الملل از این که امت اسلام بر گرد محور شخصیتى همچون امام صادق(ع) حلقه بزند، واهمه دارد و به شدت با آن مبارزه مى‏ کند؟
کد خبر: ۹۵۴۳
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۱ - 18January 2014

امام صادق(ع)، محور اتحاد جهان اسلام

خبرگزاری دفاع مقدس: از شگفتى هاى روزگار، انکار یا بى اعتنایى به خورشید جهان افروز است! شاید بگویید این سخن تا چه حد مى تواند به صواب نزدیک باشد؟!

پاسخ روشن است. البته که هیچ انسان فهیم و فرزانه بلکه هیچ فرد عادى نیز خورشید را انکار نمى کند.

شخصیتى چون حضرت امام جعفرصادق(ع) را بنگرید که از خورشید نیز درخشانتر است، اندکى در آسمان معنویت و علم و دانش نظاره کنید، آیا خورشید پرفروغ حضرتش را نمى بینید که از مهر تابان عالم نیز روشنتر است؟ این روشنى به قدرى است که عالمان نامدار و فرزانگانى بسیار از اهل سنت حتى از رؤساى فرقه هاى چهارگانه چنان در برابر شخصیت علمى، اخلاقى، معنوى و پرشکوه امام صادق(ع) سرخضوع و خشوع فرود مى آورند که انسان شگفت زده مى شود.

ابوحنیفه، پیشواى فرقه حنفى، درباره امام صادق(ع) گفته است: "من، فقیه تر و داناتر از جعفربن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است."(1)

وی همچنین گفته است: "اگر جعفربن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حج خود را نمى دانستند."(2)

مالک بن انس، یکى دیگراز پیشوایان چهارگانه اهل سنت و رئیس فرقه مالکى و شاگرد امام صادق(ع) درباره شخصیت آن حضرت مى گوید: "برتر و بزرگ تر از جعفربن محمد را نه چشمى تاکنون دیده نه گوشى آن را شنیده و نه حتى به دل بشرى خطور کرده است."(3)

"نعمان بن ثابت" یا همان "ابوحنیفه" پیشواى حنفیان در جایی دیگر گفته است: "اگر آن دو سال ـ شاگردى در محضر امام صادق(ع) ـ نبود، ابوحنیفه هلاک شده بود."(4)

بازهم مالک بن انس ـ پیشواى مالکیان ـ گفته است: "به خدا سوگند،  چشم من شخصیتى برتر از جعفر بن محمد در زهد و فضیلت و علم و تقوا ندیده است."

"ابوعمر جاحظ" یکى از دانشمندان مشهور قرن سوم از اهل سنت مى گوید: "جعفر بن محمد کسى است که علم و دانش او جهان را پر کرده است و از جمله شاگردان او ابوحنیفه و سفیان ثورى است و شاگردى این دو تن، خود در اثبات عظمت علمى او کافى است."(6)

بى اعتنایى و انکار، چرا؟

درقبال آنچه از بزرگان اهلسنت (البته اندکى از بسیار) درباره امام صادق(ع) نقل شد دوگونه مى توان برخورد کرد.

برخورد اول، آن است که تاکنون انجام گرفته و آن "بى اعتنایى" است. بدین معنا که حقایق مذکور درباره امام صادق(ع) قرن هاست که در کتب اهل سنت و شیعه نوشته شده، اما جهان اسلام هیچ اعتنا و عکس العملى نسبت به آنها نشان نداده است! هیچ استقبالى حتى از کتاب هاى مهم اهل سنت درباره امام صادق(ع) به عمل نیامده و حتى هیچ توجهى به سخنان سران و رؤساى فرقه هاى چهارگانه و اصلى خود نکرده اند! این در حالى است که اگر فرضاً دیگران به این رؤساى چهارگانه و نظرات آنها بى اعتنایى و بى توجهى کنند، آنها را مورد مذمت و انتقاد قرار مى دهند، اما اینکه "چرا خود این گونه عمل مى کنند؟" هیچ کس پاسخگو نیست!

برخورد دوم انکار و خصومت است و نمونه بارز آن نیز مواردى است که از سوى وهابى ها و سلفى ها در جهان اسلام صورت گرفته است. نکته مهم این است که چنین تعاملى در حقیقت به انکار و خصومت نسبت به همان رؤساى چهارگانه فِرَق اهل سنت و سخنان و نظرات بازمى گردد و هیچ کس نیز به این نکته نه توجه مى کند و نه عکس العمل نشان مى دهد!

همه جهان اسلام مدیون امام صادق(ع) هستند

نکته مهم این است که همه جهان اسلام از رؤساى چهارگانه فرقه هاى اسلامى و پیروان آنان گرفته و حتى فراتر از همه، جهان بشریت مدیون امام صادق(ع) هستند، زیرا نهضت علمى آن حضرت موجب شد تا؛

۱- جهان اسلام از فقر و کم مایگى علمى رهایى و روند تاریک آن پایان یابد.

۲- بجز علوم خاص اسلامى، علوم تجربى نیز در میان مسلمین رونق بگیرد و امت اسلام آبرو و حیثیتى پیدا کند.

۳- پایه ریزى یک جهش و پیشرفت چشمگیر علمى در آینده جهان اسلام شکل بگیرد.

۴- امت اسلام در مواجهه با هجوم سیل آساى علوم و معارف وارداتى و ترجمه اى (که بعدها شدت گرفت و گسترده شد)، قوام و دوام یابد و در برابر آنها سرى بلند کند و از پاى نیفتد و مضمحل نگردد.

۵- در تمامى رشته هاى علوم اسلامى، شاگردان آن حضرت در همه جغرافیاى امت اسلام پراکنده شوند، حوزه هاى علمى تأسیس کنند، شاگرد پرورش دهند، کتاب بنویسند و سطح علمى امت ارتقاء و اعتلاء پیدا کند.

تردیدى نیست که این ارتقا و گستردگى و پایه گیرى تمدن اسلامى مدیون امام صادق(ع) است.

حال، اگر از تمامى این افتخارات و عظمت ها نیز چشم بپوشیم، لااقل در این که اکنون قرن هاست چهار فرقه بزرگ اهل سنت که نزدیک به دو میلیارد جمعیت مسلمان را تشکیل مى دهد، چرا به مبدأ علمى و استاد اول رؤساى فرقه هاى خود توجه نمى کنند و از آن حضرت و نهضت علمى بزرگ ایشان تقدیر به عمل نمى آورند؟

چرا مدیون بودن خود نسبت به ایشان را احساس و ابراز نمى کنند؟! مگر این امر، مقتضاى عقل و شرع و اخلاق و فرزانگى نیست؟ چرا گفته نمى شود که ما مسلمانان، همه، مدیون امام صادق(ع) و ریزه خوار خوان علم و دانش آن حضرت هستیم! مگر تجلیل از استاد، تجلیل از علم و نشانه آزادگى و روح علمى نیست؟!

چرا جهان اسلام بر امام صادق(ع) به عنوان یک دانشمند تأثیرگذار در روند علمى جهان، افتخار نمى کند و برخود نمى بالد؟ چرا این حقایق باید مکتوم بماند؟

امام صادق(ع)، محور اتحاد امت

نمى توان نقش ائمه معصوم شیعه خصوصاً امام صادق(ع) را در اهتمام به اتحاد و یکپارچگى امت اسلام و برطرف کردن موانع آن از میان شیعه و سنى، به هیچ وجه نادیده گرفت. این سفارش ها و توصیه ها از سوى آن حضرت به شیعیان است که در مجالس خاص شیعه بیان فرموده اند. یعنى در مجالس عام نبوده که کسى تصور کند امام صادق(ع) از روى "تقیه" یا "در ظاهر" آن بیانات و توصیه ها را اظهار کرده باشند.

نکته مزبور، بسیار مهم است، یعنى امام صادق(ع) به شدت و دقیقاً از روى حقیقت به شیعیان امر مى فرمودند که با برادران خود از اهل سنت تعاملى نیکو، انسانى و حتى فقهى داشته باشند، در صفوف نماز آنان شرکت کنند و حقیقتاً مشارکت داشته باشند و ثواب هایى بیان فرموده اند که هرگونه بى میلى و کاهلى احتمالى شیعه در این زمینه برطرف گردد.

اکنون به برخى از این توصیه ها توجه فرمایید:

۱- هرکس با اهل سنت در صف اول نماز جماعت آنان بایستد، همچون کسى خواهد بود که در صف اول نماز جماعت پیامبر خدا(ص) حضور یافته باشد.

۲- با آنان نماز بگزارید، به عیادت بیماران ایشان بروید، در تشییع جنازه آنان شرکت کنید و...

۳- در مساجد آنان حضور یابید، از بیمارانشان عیادت کنید و...

۴- در سخنى دیگر، امام صادق(ع) به اصل مهم دیگرى تصریح مى فرمایند که هرگونه تردید و سوءظن احتمالى را ـ اگر در دل کسى راه یابد ـ برطرف مى کند و اثبات مى کند که آن امام همام حقیقتاً به دنبال اتحاد و یکپارچگى امت اسلام بوده اند.

ایشان تأکید نموده و تصریح مى کنند که بیایید از ما ائمه الگو بگیرید:

"به امامانتان که به ائمه جمعه و جماعت اهل سنت در نمازهایشان اقتدا مى کنند بنگرید، پس شما نیز مانند آنان عمل کنید (و همراه با برادران اهل سنت خود در مساجد، در نمازها و در سایر مظاهر اجتماعى آنان حضور پیدا کنید) به خدا سوگند اى شیعیان، امامان شما از بیماران ایشان عیادت مى کنند، در تشییع جنازه شان حضور مى یابند، در محاکم به نفع آنان گواهى مى دهند، اماناتشان را به ایشان برمى گردانند..."

اکنون سخن اینجاست که چرا امت اسلام در این جهت نیز به وجود چنین شخصیتى سترگ، معنوى، دلسوز، مصلح، پیشتار در خط اتحاد اسلامى، افتخار نمى کند؟!

از افراد وهابى و سلفى که انتظارى نیست؛ لااقل چرا امت اسلام در این زمینه پاى پیش نمى گذارند و از شخصیت بزرگى اینسان، تجلیل به عمل نمى آورند؟ مگر جهان اسلام چند شخصیت همچون امام صادق(ع) دارد؟

آیا جهان اسلام و فرهیختگان علمى و فرهنگى و سیاسى آنان نمى دانند که اردوگاه استکبار و صهیونیسم بین الملل از این که امت اسلام بر گرد محور شخصیتى همچون امام صادق(ع) حلقه بزند، واهمه دارد و به شدت با آن مبارزه مى کند؟ آیا همین امر کافى نیست تا همه دریابیم و بیندیشیم که "پس امام صادق(ع) مى تواند محور اتحاد، اقتدار، عظمت و شکوه امت اسلام درجهان کنونى باشد؟"

جهان اسلام ظرفیت ها و امکانات بالفعل بسیار مقتدرانه و سترگى براى پیروزى، افتخار و حتى سیادت بر جهان، در اختیار دارد.

منابع:
1ـ "ما رأیت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه"، شمس الدین ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 257.
2ـ "لولا جعفربن محمد ما علم الناس مناسک حجّهم" شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 2، ص 519، طبع قم، نشر اسلامى.
3ـ "ما رأت عین ولا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من جعفربن محمد"، حیدر اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج 4، ص 335.
4ـ "لولا السنتان لهلک النعمان"، همان، ج 1، ص 70.
5ـ "والله مارأت عینى افضل من جعفربن محمد زهداً و فضلاً و علماً و ورعاً"، شیخ صدوق، امالى، ص 435، ح 2.
6ـ پیشوایى، سیره پیشوایان، ص 350.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار