به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، برخی از گالریها و فضاهای هنری شهر شرایطی به دور از هویت اصیل مردم کشورمان را دنبال میکنند و این رویدادها از سوی دغدغهمندان با عناوینی مثل هنر برهنگی، ولنگاری فرهنگی و ... مطرح میشود که لازمه رهایی از این معضل فرهنگی تولید علم و فکر و تربیت نیروی انسانی متعهد است.
«عبدالحمید قدیریان» مسئول دفتر مطالعاتی کاربردی واحد تجسمی حوزه هنری است؛ وی در گفتوگویی به دغدغههای هنری و فرهنگی کشور پرداخته و راهکارهایی در این زمینه ارائه کرده است؛ بخش دوم این مصاحبه در ادامه میآید.
بعضی از گالریدارها آگاهانه در مسیر سیاستهای فرهنگی دشمن فعالیت میکنند
در بخش گالریها متأسفانه دیده میشود که برخی از گالریدارها دنبال جذب کارهای غیراخلاقی هستند و توجهی به کارهای ارزش محور ندارند. جریان چیست؟
این سؤال را میتوان از جوانب مختلف بررسی کرد. ولی برای تکمیل مباحث گفته شده، بهتر است از منظر دشمن شناسی این سوال را پاسخ دهیم. دشمن در تقابل با انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی را انجام داد، از ایجاد اختلافات داخلی تا برخورد نظامی و هر کاری که میتوانست انجام داد.
از جمله فعالیتهای دشمن توجه به مباحث فرهنگی بود ولی باور نداشت که از این راه به این زودی بتواند جا پای خود را در جامعه ما باز کند؛ اما از سال 88 به این طرف دشمن مشاورانی آگاه به فضای فرهنگی جامعه ما پیدا کرد که توصیههای مؤثری را برای آنان داشتند.
در حال حاضر غرب در بحث فرهنگ و همچنین تولید تفکرات نو فعالیت زیادی دارد. آنها که میبینند پایههای فکری جوانان متزلزل شده و جامعه هویت اصلی خود را گم کرده، در صدد جهت دادن به جوانان هستند و برای این امر پروژههای متنوعی را در دست دارند.
بعضی از گالریدارها آگاهانه در مسیر سیاستهای فرهنگی دشمن فعالیت میکنند. اما همه این طور نیستند. خیلیها میگویند الان این نوع نگاه هنری خریدار دارد؛ ولی به این فکر نمیکنند که این نوع تولیدات هنری چقدر ضربه به فرهنگ جامعه میزند.
یکی از کارهای اساسی دشمن، ورود به هنرهای تجسمی است
یکی از کارهای اساسی دشمن، کار کردن در حوزه هنرهای تجسمی است؛ چون آنها خوب میدانند که هنرهای تجسمی، مادر هنرهای بصری است. از جمله تاثیر زیادی در قوام یافتن آثار سینمایی دارد.
اهمیت سینما بر کسی پوشیده نیست، آنها خوب میدانند که تسلط به این ابزار و به خدمت گرفتن آن در مسیر شکوفایی فرهنگی، چه قدرت مهارنشدنی در مقابل آنها به وجود می آورد. دشمن روی حوزهای انگشت میگذارد که تأثیرگذار باشد.
آنها با خرید آثار هنری و بزرگ کردن هنرمندانی که حیطه تفکری غرب در آنها نهادینه شده است، تلاش در خط دادن به جامعه دارند. آنها تلاش می کنند تا با ایجاد مبانی متنوع، سطح ارزشی هنر را پایین آورند و هنر و هنرمند را جالب نما معرفی کنند. این گونه میشود که یک فیل یا میمون نقاشی میکند و نقاشیهایش را در گالریها میفروشند. در اصل با این کار، هنر را بیهویت میکنند.
زرنگ بودن در عرصه هنر!
برخی از گالریدارها و هنرمندان با روابطی که باهم دارند، به دنبال سودجویی هستند و به قول معروف زد و بندهایی باهم دارند، نظر شما در این رابطه چیست؟
وقتی که فضا، فضای معقولی نیست، در آن همه چیز دیده میشود. در فضایی که ارزشها کمرنگ شده باشد، نمیشود توقع داشت که، فلان گالریدار با اخلاق رفتار کند. وقتی قرار بر این است که هر کس زرنگ باشد و تا میتواند پول بیشتری ببرد؛ چرا این کار را نکند؟
هنر آرمانخواه خط قرمز دشمن است
چرا طی 3 ـ 4 سال اخیر یک دفعه فروش تابلوهای ایرانی بسیار بالا رفته است؟ آن هم تابلوهای کسانی که از هنرمندان قدیمی هستند؟ اینجا این سؤال مطرح است که آیا خریداران، این هنرمندان را نمی شناختند و آثارشان را ندیده بودند؟ چه شده که ظرف چند سال اخیر این آثار برای آنها مهم شده است؟
وقتی جامعهای هویتش کمرنگ میشود، راحت میشود به آن خط داد. آنها به هر ترفندی دست میزنند تا فضاسازی کنند و از هنرمندان و آثار آنها بت بسازند، تا هنرمند ما را متوقف کنند و نگذارند جوانان ما بر اساس فطریات خود خلق اثر کنند. آنها فرهنگ بتسازی را رواج میدهند و با این کار برای فیلمساز ما، برای نقاشان ما و دیگر رشتههای هنری محدوده تعیین میکنند.
وقتی به تولیدات و محصولات هنری غرب از جمله سینمای غرب توجه میکنیم، میبینیم که آنها دارای نگاهی آرمانی و جهتدار هستند. آنها با هنرمند بودن ما مخالف نیستند؛ اتفاقاً مشوق ما هم هستند، ولی خط قرمز برای آنها هنری است که آرمان خواه باشد و هویت فرهنگ ایرانی اسلامی را مطرح کند.
این همان کاری که ابلیس میکند. ابلیس هزاران سال خدا را عبادت کرد و به جایگاه والایی رسید. او توحید در ذات و توحید در خلقت را دیده بود و قبول داشت، ولی زمانی که خداوند توحید در خلافت را مطرح کرد، او تحمل نکرد و به مقابله ایستاد.
نگاه غرب به هنر ما این چنین است. آنها میگویند، هر کاری میخواهید بکنید، دیندار باشید و خدا را بپرستید، اما وارد بحث ولایت نشوید. ولایت یعنی داشتن صراط المستقیم، یعنی داشتن مقصد، یعنی داشتن آرمان، یعنی داشتن هنر مقاومت.
تبلیغات شهری مردم را به تجملگرایی دعوت میکند
هنرهای تجسمی و معماری شهری چه تأثیری در آرمانخواهی مردم دارد و نقش این هنر را در انتقال مفهوم چگونه میبینید؟
ما در کلمات زندگی نمیکنیم، بلکه در مجموعه ای از تصاویر و اشکال زندگی میکنیم. برای همین است که معماری و هنرهای تجسمی مهم هستند. هر روز صبح که از خانه بیرون می آییم، در خیابانها تبلیغاتی میبینم که ما را تشویق و دعوت به تجملگرایی میکنند. وقتی که این تصاویر صبح تا شب ما را دعوت به تجملگرایی میکنند، چگونه میتوان با کلمات گفت به سمت تجملگرایی نروید؟!
کار هنر در حکومت اسلامی این است که زیباییهای فضای دینی را نشان دهد و فضای حاکم بر جامعه را پاک و به دور از زشتیها کند تا در فضایی سالم استعدادها شکوفا گردد و جامعه سیر تعالیش را بپیماید.
به دلیل نبود و شاید کم بود معارف ناب اهل بیت (ع) در بین جامعه، هر وقت حرف از هنر دینی میشود، مخاطبان و مخصوصاً هنرمندان مجموعهای از رفتارها و آیینهای مذهبی و مجموعهای از بایدها و نبایدها در ذهنشان تداعی میشود که یا به صورت اعتقادی و یا با اجبار حکومتی مجبور به انجام آن هستند؛ در حالی که فضای دین بسیار عظیمتر، وسیعتر و عمیقتر از اینهاست.
تفکر دینی، فضایی خاص، زیبا و عظیم است، فضایی که نمونه اش را در اربعین حسینی (ع) در سالهای اخیر میتوان مشاهده کرد. خداوند در راهپیمایی اربعین، مؤمنین بیش از 80 کشور را با سلایق و تفکرات مختلف دور هم جمع میکند، تا همه در یک جاده مستقیم و به طرف یک مقصد واحد در کمال محبت حرکت کنند. آنها در کمال زیبابینی باهم تعامل دارند. در واقع پیادهروی اربعین، در این چند سال اخیر نمونهای از جامعه آرمانی شیعه را به تصویر کشیده است، که باید آنرا مورد تحلیل و تدبر قرار داد و از آن الگو گرفت.
هنرمندان مثل خط شکنان برای جامعه مسیرسازی کنند
در عرصه هنر تفکرات متعددی وجود دارد که برخی از آنها در نقطه مقابل هم هستند در صورتی که همه هنرمندان در یک جامعه زندگی میکنند؛ چه اتفاقی میافتد که یک نقاش مثل روحالامین به سمت کارهای مذهبی میرود، اما نقاش دیگری به تصاویر مبتذل میپردازد؟
انسانها با هم متفاوتند و هر یک به فراخور شاکله وجودی و فضای تنفسی که دارند عمل میکنند. همه میدانیم که توان آن را داریم تا بر خلاف فضای جامعه در جهت اصلاح خود اقدام نماییم و به سوی پاکی برویم ولی همه این همت را ندارند و درگیر فضای پیرامون خود میشوند.
اگر جامعه هنری این تئوری را قبول کرده که هنرمندان آینه جامعه خویشند. نباید به هنرمندان جامعه خرده گرفت. چرا که، آثار هنریشان ثمره این نوع نگاه است. وقتی جوان هنرمند ما یک مجموعه رفتارهایی را در جامعه به نام دین، مشاهد می کند، که با فطرت دینی او متضاد است، و نمی تواند با آن ارتباط بر قرار کند، چگونه به سوی فضاهای دینی برود؟
باید اصلاح منظر کنیم. معتقدم هنرمندان پیشتازان جامعه هستند و نباید در مشکلات روزمره جامعه محصور شوند. آنها همچون خط شکنان باید با اندیشه خویش به آینده روند و برای جامعه مسیر سازی کنند. مسیری روشن که با علائمی نشانه گذاری و تبیین شده است. هنرمندان با آثار خود میتوانند مسیر را علامت گذاری کنند تا آحاد جامعه در کمال صحت و سلامت مسیر تعالی را بپیمایند و به مقصد برسند.
ساخت ملک سلیمان ۲ و ۳
یکی از کارهای ارزشمندی که در عرصه هنر شاهد تولید آن بودیم، ساخت فیلم «ملک سلیمان» بود که شما مدیر هنری و طراح صحنه آن بودید؛ ظاهراً قرار بود تولید ملک سلیمان ادامه دار باشد، این قضیه به کجا رسید؟
به همراه دوستان ساخت ملک سلیمان 2 و 3 را دنبال میکنیم و معتقدم با بررسی داستان حضرت سلیمان (ع) میتوان عمده مشکلاتمان را حل کنیم. حضرت سلیمان (ع) پیامبری هستند که حکومت دارند و تلاش میکنند تا با محبت، و در چهارچوب شریعت موسیای جامعه را پیش برند؛ ولی خداوند در صحنهای که برای او به نمایش در میآورد، حضرت سلیمان (ع) را متوجه می کند که مُلکش همچون جسدی بی روح است. توجه کنید، خداوند مُلک کسی را بی روح میخواند که پیامبر الهی است و در اجرای احکام الهی هیچ قصوری انجام نمی دهد.
این قصه خیلی شبیه شرایط کنونی ماست. وقتی هنرمند ما چیزی که در فضای عمومی جامعه از دین میبیند و آن را فاقد روح می یابد؛ چه توقعی دارید که روحش را مقید به این جسم کند.
البته این به آن معنا نیست که هنرمندان ما مسئولیت ندارند و خود را در پشت انحرافات جامعه پنهان کنند. هر یک از ما در درگاه الهی مسئولیم تا شریعت الهی را انجام دهیم، و برای یافتن حقیقت دین و نشر آن همت کنیم.
منبع: فارس