آغاز حج پیامبراکرم(ص) در چنین روزی

امروز 25 ذیقعده مصادف با آغاز حرکت پیامبر اکرم(ص) از مدینه منوره به سوی مکه مکرمه برای انجام مناسک حج بود. این حج در تاریخ به حجه الوداع مشهور است.
کد خبر: ۹۸۱۲۷
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۱ - 28August 2016

آغاز حج پیامبراکرم(ص) در چنین روزی

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،  حجّ در لغت به معنی قصد زیارت است و در عرف شرع واژهی حجّ به قصد زیارت خانهی خدای تعالی برای برپا داشتن مناسک و اعمال حجّ، گفته می­شود.[1] واژهی وداع نیز در لغت به معنی خداحافظی می­باشد.[2]


از روزی که پیامبر(ص) به مدینه آمده بودند تا سال دهم هجری امکان حج برای پیامبر(ص) مهیا نگردیده بود و ایشان تنها سه عمره به جای آورده بودند.[3] بعد از تثبیت اسلام در شبه جزیره و گرویدن مناطق مختلف آن به آیین اسلام و درپی نازل شدن آیهی:
«و أذِّن فِیالنّاسِ بِالحجِّ یَأتوکَ رجالاً و علی کُلِّ ضامِرٍ یأتینَ من کلِّ فجٍّ عمیقٍ»[4]
پیامبر(ص) آهنگ سفر حج کردند[5] و این تصمیم به مسلمانان ابلاغ گردید.[6] مسلمانان که از تصمیم حضرت برای سفر حج آگاه شده بودند در مدینه اجتماع کرده و خود را برای سفر با رسولخدا(ص) آماده کردند، تا در این سفر پیامبر(ص) را همراهی نموده و در مراسم حجّ به پیشوایی رسولالله(ص) حاضر باشند و همراه ایشان حجّ به جای آورند[7] و این سفر؛ چون آخرین حج پیامبر(ص) بود به «حجةالوداع» معروف شد.[8]

آغاز حرکت
شیوهی پیامبر(ص) بر این بود که هر گاه از مدینه برای سفری خارج میشدند جانشینی را در شهر برای سرپرستی امور مسلمانان منصوب مینمودند، ایشان در این سفر "ابن اممکتوم"[9]یا "ابودجانهی ساعدی" را به جانشینی گماشتند، البته برخی از "سباعبن عرفهی غفاری" نام میبرند.[10]
پیامبر(ص) در روز دوشنبه پنج شب مانده از ماه ذیالقعدة از مدینه حرکت کردند،[11] گفته شده است حضرت در حالی از خانه بیرون آمدند که موهایش را آراسته و روغن زده بود و چهرهی ایشان میدرخشید.[12]

احرام در ذوالحُلَیفَه
آنگاه که کاروانیان به وادی «ذوالحلیفه» رسیدند، پیامبر(ص) با پوشیدن دو برد یمانی و علامتدار کردن شتران قربانی که همراه آورده بودند، در این وادی محرم شدند.[13] مسلمانان هم به تبعیت از پیامبر(ص)، لباس احرام به تن کردند.[14]
بنابر بر بعض نقلها پیامبر(ص) در وادی «سرف» (نام محلهای در نزدیکی مکه) فرمود: «هر کسی که قربانی همراه ندارد، احرام عمره ببندد»[15] و به زنان خود دستور داد، همین کار را انجام دهند، زنان به ایشان گفتند، پس چرا شما اینگونه نمیکنید، جواب شنیدند: «من قربانی همراه آوردهام و نمیتوانم از احرام خارج شوم تا اینکه قربانیها را نحر کنم.»[16]

ورود به مکه
پیامبر(ص) روز چهارم ماه وارد مکه شده، یکسره راه مسجد را در پیش گرفته، از باب «بنیشیبه» وارد مسجدالحرام شدند، در حالی که خدا را حمد و ثنا میگفتند و بر ابراهیم(ع) درود میفرستادند. وقتی هنگام طواف در برابر «حجرالأسود» قرار گرفتند، نخست آن را استلام (مالیدن دست بر حجرالأسود) کردند، آنگاه به طواف مشغول شدند. سپس برای ادای نماز طواف پشت مقام ابراهیم(ع) قرار گرفته دو رکعت نماز گزاردند و چون از نماز فراغت یافتند، مشغول سعی میان صفا و مروه شدند.[17]

حکمی جدید
در این هنگام با نزول وحی حضرت روبه زائران کرده، فرمودند: «کسانی که قربانی به همراه ندارند، از احرام خارج شوند؛ اما من و افرادی که قربانی به همراه آوردهاند باید به حالت احرام باقی بمانند تا لحظهای که قربانی خود را سرببرند». فردی پرسید: آیا این حکم امسال است یا همواره خواهد بود، رسول­خدا(ص) در جواب فرمودند، همواره تا روز قیامت خواهد بود و به دین ترتیب حضرت حکم داخل شدن عمره در حج را ابلاغ فرمودند.[18] و همچنین نقل شده است در این سفر پیامبر(ص) وارد کعبه شده در آنجا نماز گزاردهاند و همچنین برای کعبه روپوشی قرار میدهند.[19]

پیوستن علی(ع) به رسواخدا(ص)
علی(ع) به امر پیامبر(ص) به «نجران» (یکی از شهرهای یمن) اعزام گردیده بود تا علاوه بر جمع آوری صدقات، جزیهی (اموالی که غیر مسلمانان به دولت اسلامی میپردازند تا در پناه دولت روزگار بهسر برند) نصارای آن شهر را نیز دریافت نموده، نزد پیامبر(ص) آورد. هنگامی که علی(ع) از این مأموریت بازمیگشت، مصادف با حضور پیامبر(ص) در مکه بود. از این روی علی(ع) هم احرام بسته، برای دیدار با رسولخدا(ص) پیش از سپاهیان تحت فرمانش به مکه آمد و آن حضرت را در حالی که لباس به تن داشت، ملاقات نمود. پیامبر(ص) از نیت ایشان در هنگام احرام بستن پرسیدند، جواب شنیدند: «من اینگونه گفتهام، خدایا به همان نحو که پیامبرت(ص) احرام بسته من هم احرام میبندم»، پیامبر(ص) فرمودند: «یا علی(ع) شما در حج با من شریک هستی، پس بر احرام باقیباش.» حضرت علی(ع) در دیدار با حضرت فاطمه(س) ایشان را در لباس احرام ندید، وقتی علت امر را جویا شد، حضرت فاطمه(س) سخنان پدر را برای همسرش نقل نمود.[20]

حدیثی در مورد علی(ع)
علی(ع) در بازگشت به نزد سپاهیان تحت فرماندهی وی در سفر به یمن، متوجه شد فرماندهی جانشین وی پارچههائی را که از نجران به عنوان مالیات اسلامی همراه آورده بودند، میان سربازان تقسیم کرده، سیاهیان آنها را به تن کردهاند. علی(ع) از این عمل خودسرانه ناراحت شده، فرماندهی خاطی را مؤاخذه کرده، دستور جمعآوری پارچهها را میدهند. لشگریان که از این برخورد ناراحت شده بودند به رسولخدا(ص) شکایت میبرند، حضرت که نامهربانیهایی را در حق علی(ع) مشاهده میکردند، خطبهای ایراد نموده، در آن فرمودند: «ای مردم از علی(ع) شکایت نکنید که او دربارهی خدا سختتر از آن است که کسی از او شکایت کند.»[21]

مراسم حج
پیامبر(ص) پس از انجام اعمال عمره راضی نبودند که در منزل کسی به سر برند، از این روی دستور دادند خیمهی ایشان را بیرون مکه بزنند. روز هشتم احرام بسته آنگاه بر شتر خویش نشسته راهی «عرفات» شدند.[22]

حذف یک بدعت
از جمله بدعتهای جاهلی مکیان آن بود که در مراسم حج از «مشعرالحرام» فراتر نمیرفتند و میگفتند ما اهل حرم هستیم و نباید از حرم فراتر رویم و چون مردم از عرفات به مشعر میآمدند با مردم همراه شده به منی میآمدند، قریشیان امیدوار بودند پیامبر(ص) در این باب با آنها موافقت نمایند؛ اما حضرت این امر جاهلی را به امر الهی زیر پای نهاد، راه عرفات را در پیش گرفته در وادی «نمره» که خیمهی ایشان زده شده بود فرود آمدند.[23]

خطبهی پیامبر(ص)
در آن روز سرزمین عرفه شاهد اجتماعی باشکوه بود. محلی که تا چندی پیش اقامتگاه مشرکان و بتپرستان بود، برای ابد پایگاه خداپرستی قرار گرفت. پیامبر(ص) بعد از خواندن نماز ظهر و عصر در عرفات، در حالی که روی شتر خویش قرار گرفته بود خطبهی تاریخی خویش را ایراد فرمودند و یکی از اصحاب سخنان حضرت را تکرار میکرد تا به گوش افراد دورتر برسد.[24]

محورهای سخن حضرت چنین بود:
1) خون و اموال مسلمین بر یکدیگر تا روزی که خدا را ملاقات کنند، حرام است و خونهایی که در جاهلیت ریختهشده باید فراموش شود و قابل تعقیب نیست (قابل توجه اینکه انتقام خون در نزد اعراب اهمیت ویژهای داشت که بالتبع درگیریهایی را به همراه داشت).
2) هر کسی امانتی نزد اوست باید به صاحبش رد کند.
3) ربا در اسلام حرام است و باید از آن پرهیز شود.
4) از شیطان پیروی نکنید او اکنون از اینکه در سرزمین شما پرستش شود مأیوس گردیده، با تبعیت از او در امور کوچک وی را دوباره شادمان نسازید.
5) زنها بر شما حق دارند و شما بر آنان، آنگاه فرمودند: من در این وادی شما را سفارش میکنم به نیکی در حق زنان، زیرا آنان امانتهای الهی در دست شمایند.
6) من در میان شما دو چیز به امانت میگزارم که اگر به آنان چنگ بزنید گمراه نخواهید شد، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و گفتار من است.
7) مسلمانان با یکدیگر برادرند.[25]
سپس با انگشت سبابه به آسمان اشاره کرده فرمودند: «خدایا تو شاهد باش که سخنان تو را رساندم.»[26]

غدیرخم
در راه بازگشت به مدینه درپی نازلشدن آیهی:
«یا ایُّهاالرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللهُ یَعصِمُک مِنالنّارِ...[27]»
پیامبر(ص) در وادی غدیرخم که موضع مناسبی برای توقف نبود، دستور توقف دادند.[28]
پس از جمعشدن کاروانیان پیامبر(ص) خطبهای ایراد نمودند که تنها محورهای مهم آن را بیان میکنیم:[29]
1) خبر دادن از رحلت خود.
2) دو چیز گرانبها نزد شما به یادگار میگزارم، کتاب خدا و اهلبیتم.
3) معرفی علی(ع) به جانشینی خود.

با حرکت از غدیر، چند روز بعد پیامبر(ص) به مدینه رسیدند و این سفر پر ماجرا به پایان رسید و حوادث این سفر نقشی اساسی در تاریخ اسلام به دنبال داشت که باید در جای خود مطرح گردد.

منبع:حج

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار