بیمارستان آبادان

بیمارستان آبادان
به مناسبت سالروز شهادت شهیده «مریم فرهانیان»؛

شهیدی که اعضای بدنش را برای فرمانبری خدا مواخذه می‌کرد

«روزی یکی از دوستان مریم وارد خانه شد و وی را رو به قبله، در حالی که به پشت دست خود می‌کوبید، دید. با تعجب پرسید: چه شده مریم؟! مشکلی پیش آمده؟! آن لحظه به او جوابی نداد؛ اما مدتی بعد به دوستش گفت: من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می‌کنم و از آن‌ها می‌پرسم که امروز برای خدا چه کاری انجام داده‌اید؟»
کد خبر: ۲۵۱۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴

بانوی حماسه‌ساز خرمشهری:

گفته بودم اگر خرمشهر آزاد شود، با پای برهنه تا آن‌جا می‌دوم

«بلقیس ملکیان»، در 31 شهریور 1359 دختری است 27 ساله که در پایه پنجم دبستان تدریس می‌کند. مجرد است و به دلیل فوت والدینش، سرپرستی خواهرها و برادرهایش را برعهده دارد. تابستان 1359 از طرف جهاد در بهداری خرمشهر تعلیم امدادگری می‌بیند. ناگهان و بی هیچ مقدمه‌ای...
کد خبر: ۲۳۹۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷

بانوی مقاوم خرمشهری در گفت‌وگو با دفاع پرس:

وقتی به خرمشهر رسیدم به خاکش سجده کردم و اشک ریختم

احساس می‌کردم شهرم کوچک شده است. خودم را روی زمین انداختم. سجده کرده و خدا را شکر کردم. توان نگه داشتن بچه را نداشتم. بچه را به همسرم دادم. قلبم به شدت می‌تپید و از شدت هیجان به شدت اشک می‌ریختم.
کد خبر: ۲۴۰۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

«قاضی زاده» پرستار بیمارستان آبادان از خاطراتش می‌گوید؛

هنگام حمله هوایی ما پرستارها در کنار مجروحان می‌ماندیم/ اولین بار از دیدن دست و پای قطع شده وحشت کردم

وقتی برای نظافت وارد اولین اتاق عمل شدم، وحشت کردم. کف اتاق پر از خون، چرک، دست و پای قطع شده و پوست بدن بود. چند روز اول خیلی وحشتناک بود. هنوز چشمم به خون، دست و پای بریده و چرک و آلودگی عادت نکرده بود. مدام حالت تهوع داشتم. از هرچه غذای قرمز بود حالم به هم می‌خورد.
کد خبر: ۲۲۵۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۵

پربیننده ها