یک روز میخواهم دست نوهام را بگیرم و به او بگویم عصاره زندگی پدربزرگ تو همان دوران اسارت بود که خداوند آیات و عظمت خودش را به ما نشان داد و فهمیدیم در مختصات هستی با این عظمت ذرهای بیش نیستیم، در اسارت ما خود را به برزخ نزدیکتر از آزادی میدیدیم، آنجا کسی به کسی نبود، مرگ به ما نزدیک بود و هر لحظه تصور میکردیم بعثیها ما را اعدام میکنند.
کد خبر: ۶۱۰۸۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۷
محمد و دوستانش در گردان «سلمان» سازماندهی شدند و حماسه گردان سلمان، در عملیات الیبیتالمقدس، توسط او و دیگر همرزمانش رقم خورد. حماسهای که فرماندهان این عملیات، اذعان داشتند که اگر انجام نمیشد، کل عملیات الی بیتالمقدس را تحت الشعاع قرار میداد.
کد خبر: ۵۹۹۴۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵