بعد از شهادت اکبر، پدرش دیگر هیچ گاه نخندید. غم از دست دادن افرزند، او را بیمار کرد به طوری که بعد از یک سال و چهارماه از شهادت پسرش، در حالی که دکتر در حال معاینه ی او بود با بغض خطاب به دکتر گفت: شما که می دانید من چطور هستم، پس چرا می پرسید و هر لحظه زخم دلم را تازه می کنید؟
کد خبر: ۱۶۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۴