بزرگمرد کوچک /
از همانموقع که زن پایش را در آسایشگاه گذاشته بود، دیدن سر و وضعش خیلی اذیتم کرده بود. انگار صدایی از درون بهام نهیب میزد که: مهدی! ناسلامتی تو سرباز امام زمان(عج) و رزمنده امام خمینی(ره) هستی، چه جوری راضی میشی با یه خانوم بیحجاب که اینقدر راحت جلوت زانو میزنه و میشینه، همصحبت بشی؟!
دوباره سؤالش را تکرار کرد و وقتی سکوتم را دید با تعجب نگاهی به بقیه انداخت. بهاش گفتم: چون شما حجاب نداری، من باهات حرفی ندارم!....
کد خبر: ۴۷۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۵