بانوی خرمشهری

بانوی خرمشهری
بانوی مقاوم خرمشهری در گفت‌وگو با دفاع پرس:

وقتی به خرمشهر رسیدم به خاکش سجده کردم و اشک ریختم

احساس می‌کردم شهرم کوچک شده است. خودم را روی زمین انداختم. سجده کرده و خدا را شکر کردم. توان نگه داشتن بچه را نداشتم. بچه را به همسرم دادم. قلبم به شدت می‌تپید و از شدت هیجان به شدت اشک می‌ریختم.
کد خبر: ۲۴۰۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

پربیننده ها