ما آمادهایم-242/ دلنوشته ای در لحظات پایانی سال 1394
خدا بین ما و نگاه هایمان ایستاده بود. یادت میآید؟ در شلمچه و اروند، در خرمشهر و آبادان، در فکه و طلاییه. در شلمچه و هویزه. در نمازهای خالصانه ، در کتاب های درسی، در همه جا بود. همین نزدیکی ها. شاید باور نکنید اما در صف رای هم خدا را دیدم. کنار صندوق. شناسنامه هایمان را مُهر می زد.
کد خبر: ۷۴۸۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۱