سمیره مسمایی

سمیره مسمایی

خاطره ای از جانباز شهید سمیره مسمایی

روزها گذشت ،آن روز آخرین روزی بود که من فضای خانه و چهره مادر ، پدر ، خواهر و برادرانم را می دیدم .چهره خسته پدر وقتی که از دریا می آمد و من اولین کسی بودم که به اسقبالش می رفتم . آن زمان من 22سالم بود که دیدگانم برای همیشه با آسمان پر ستاره ی جزیرۀ مینو خداحافظی کرد.
کد خبر: ۷۹۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۰۴

پربیننده ها