شب ششم رمضان با افطاری ساده سر سفره شهدا؛
خبرگزاری دفاع مقدس که در هر یک از شبهای ماه مبارک رمضان، افطار را مهمان سفره یکی از شهدا میشود، این بار مهمان منزل شهید"داریوش لقمانی" شد؛ تا پدر و مادر این شهید والامقام از روزگار خود و شهادت فرزندشان برایمان بگویند.
کد خبر: ۸۷۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۳
افطاری ساده مهمان شهدا 5/ شهید سیدمحمدحسین میردوستی؛
مغازه داری گفت که به مدافعان حرم ماهی 20 میلیون تومان پول می دهند، به او گفتم پس چرا معطلی؟ فکرنکنم اینجا چنین درآمدی داشته باشی، برو...
کد خبر: ۸۷۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۳
شب پنجم رمضان با افطاری ساده سر سفره شهدا؛
خبرگزاری دفاع مقدس که در هر یک از شبهای ماه مبارک رمضان، افطار را مهمان سفره یکی از شهدا میشود، این بار مهمان منزل شهید"سید محمدحسین میردوستی" شد؛ تا پدر و مادر این شهید والامقام از ز روز دامادی تا شهادت فرزندشان برایمان بگویند.
کد خبر: ۸۶۹۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۲
افطاری ساده مهمان شهدا 4/ شهید سعید سیاح طاهری؛
پنج ماه است که حاج آقا نیست. بچهها میآیند، اما جای خالی او را که روی همین مبل مینشست نمیتوانند برای من پر کنند. تنها که میشوم، اشک میریزم. دلم خیلی برایش تنگ شده است... خیلی
کد خبر: ۸۶۸۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۲
افطاری ساده مهمان شهدا 3/ شهیدان علیرضا و محمدرضا موحد دانش؛
پیرمرد قصهگوی شهدا از پسرش قول میگیرد که پیش عراقیها ضجه نزند. مبادا لابه کند. مبادا بترسد. برای همین وقتی پیکر محمدرضا را میبیند که تمام کمر و پشتش سوخته، ولی لبخند روی لب دارد، میگوید «باریک الله پسر! خوشم اومد که داغ ضجه زدن رو به دل این پدرسوختهها گذاشتی!»
کد خبر: ۸۶۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۱
شب سوم رمضان با افطاری ساده سر سفره شهدا؛
خبرگزاری دفاع مقدس که در هر یک از شبهای ماه مبارک رمضان، افطار را مهمان سفره یکی از شهدا میشود، این بار مهمان منزل شهیدان "علیرضا و محمدرضا موحددانش" شد؛ تا پدر این شهیدان والامقام با صراحت بیان و شوخطبعی خود از فرزندان شهیدش برایمان بگوید.
کد خبر: ۸۶۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۰
افطاری ساده مهمان شهدا 2/ شهید مدافع حرم محمدرضا جبلی؛
همسر شهید گفت: "به او گفتم اجازه بده آقا اعلام کنند که همه باید بروند آن وقت تو هم برو. می گفت برای جهاد نباید منتظر اجازه بود.الان که داوطلبانه می رویم اجر دارد اگر آقا حکم جهاد بدهند آن زمان وظیفه است."
کد خبر: ۸۶۷۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۰
افطاری ساده مهمان شهدا 1/ شهید مدافع حرم اسماعیل حیدری؛
زینب چادرش را زیر چانه اش گرفته و می گوید «بابا برای آجی فاطمه، النگو و گردنبند می خرید اما برای من نگرفته بود. دفعه آخری که زنگ زد، من با بابا قهر بودم. جواب تلفنش را ندادم. مامان بهش گفت که زینب باهات قهر کرده. نمی خواهد حرف بزند.»
کد خبر: ۸۶۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹