افطاری ساده مهمان شهدا 1/ شهید مدافع حرم اسماعیل حیدری؛
زینب چادرش را زیر چانه اش گرفته و می گوید «بابا برای آجی فاطمه، النگو و گردنبند می خرید اما برای من نگرفته بود. دفعه آخری که زنگ زد، من با بابا قهر بودم. جواب تلفنش را ندادم. مامان بهش گفت که زینب باهات قهر کرده. نمی خواهد حرف بزند.»
کد خبر: ۸۶۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹