دلنوشته یک خادم دفاع مقدس؛
بسته را که باز کردم از دیدن محتوای بسته اشک در چشمانم حلقه زد. حدسم درست بود؛ وسایل پسر شهید همسایه بود. حالا و در روزگار بی مادری آن لباسها و وسایل شهید جز نخالههای ساختمانی شده بود و باید دور انداخته میشد.
کد خبر: ۶۸۷۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۷