روز شهادت، همسرم دو امتحان در دانشگاه داشت. صبح امتحان اول را داد و بعد از ناهار، به دانشگاه رفت تا امتحان دوم را هم بدهد. خانه ما نزدیک محل کارش است. بعد از امتحان مستقیماً به سپاه برگشته بود. تنها چند دقیقه از حضورش نگذشته بود که صدای انفجار مهیبی بلند شد. مردم سراسیمه بیرون آمدند. کمی بعد خبر آوردند، محسن را به بیمارستان بردهاند...
کد خبر: ۷۷۹۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۳۱