«در آخرین مرخصی، شبانهروزش به دعا و قرائت قرآن میگذشت. یک شب وصیتنامهاش را نوشت و شب بعد برایم خواند. روز اعزام، بچهها جلویش را گرفتند تا نرود. با اینکه دل کندن از آنها برایش خیلی سخت بود، به من گفت: جلویشان را بگیر تا مانع رفتنم نشوند.»
کد خبر: ۲۸۱۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۲