پادگان زبدانی

پادگان زبدانی
به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛

مستنداتی که بوی کوتاهی در آزادی احمد متوسلیان را می‌دهد!

«سفارت می‌خواست از طریق سیاسی مسئله را حل کند. ما می‌گفتیم الآن نزدیک ۴۰ روز گذشته است. چرا هیچ کاری نکرده‌اید؟ اگر می‌خواستید احمد را آزاد کنید، تا الآن این کار را کرده بودید.»
کد خبر: ۴۶۵۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۴

نامه پاسدار شهید علی اصغر شمس به دوستانش/ خداوند ولایت فقیه را بر ما ارزانی داشته است

پاسدار شهید «علی اصغر شمس» در نامه خود شرح حالی از حرم حضرت زینب (س) و دوستانش را برای نعمت ولایت فقیه به شکرگزاری دعوت می‌کند.
کد خبر: ۳۴۳۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۰

نامه پاسدار شهید علی‌اصغر شمس به همسرش/ همانند حضرت زینب (س) در مقابل مصیبت‌ها صبر پیشه کنید

پاسدار شهید «علی‌اصغر شمس» در نامه‌ای خطاب به همسر خود آورده است: «من از جانم گذشته‌ام، دنیا چه ارزشی دارد. وضع حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها در بین دشمنان اسلام از وضع ما خیلی مشکل‌تر بود و بدان که [خدا] هرکس را در یک کار امتحان می‌کند».
کد خبر: ۳۴۳۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹

نامه خواهر بسیجی شهید احمدزاده (2)/ وحدت برادران ایرانی و لبنانی دشمن را شکست می‌دهد

خواهر بسیجی شهید «سید مصطفی احمدزاده» در نامه خود آورده است: « اوضاع جنوب لبنان خراب است دشمنان هر شب حمله دارند، اما امیدوارم که برادران اعزامی و لبنانی با وحدت تمام این دشمنان را از بین ببرند».
کد خبر: ۳۳۳۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۹

نامه بسیجی شهید سید مصطفی احمدزاده

بسیجی شهید «سید مصطفی احمدزاده» در نامه خود شرح حالی از وضعیت خویش در سوریه را بیان می‌کند.
کد خبر: ۳۳۱۸۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۹

روزشمار دفاع مقدس (۲۸ خرداد)

۲۸ خرداد ۱۳۹۷ خورشیدی برابر با ۴ شوال ۱۴۳۹ هجری قمری و ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸ میلادی
کد خبر: ۲۹۲۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

شهید اسکویی در کنار فرماندهان قوای محمدرسول الله (ص) در سوریه

تصویر فوق شهید اسکویی را در کنار فرماندهان قوای محمدرسول الله (ص) در پادگان زبدانی سوریه نشان می‌دهد.
کد خبر: ۶۱۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۳

احیای روح مقاومت-1/ "منصور نورایی" در گفت و گو با دفاع پرس:

سرهنگ سوری می‌گفت شما اسلام را برای ما زنده کردید/ از زندانبانی در مدرسه رفاه تا اذان گویی در پادگان زبدانی

"یک سرهنگ ارتش سوری هر روز می‌آمد و پشت در می‌ایستاد. من گفتم شاید می‌خواهد به ما تذکری بدهد. به او گفتم چکار داری؟ گریه کرد و من را به آغوش کشید. گفت: خدا به شما خیر بدهد که اسلام را برای ما زنده کردید. از روزی که شما آمدید دل من را با خدا آشنا کردید و فضای پادگان را تغییر دادید. او ما را تشویق کرد که هر روز این کار را انجام بدهیم."
کد خبر: ۵۰۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۳

پربیننده ها