خاطرات یک جانباز مدافع حرم؛
در کرمان چوپانی میکردم، در همان ایام بهشدت دلم هوای کربلا را کرده بود، بسیار تلاش کردم که پدر یا برادرم را بهکربلا بفرستم، اما نشد، شبی که گوسفندان را برای چرا بهصحرا برده بودم، در بیابان خوابم برد و همان خواب سرنوشت مرا تغییر داد.
کد خبر: ۳۱۹۳۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۷