مرحوم «رسول ملاقلیپور» گفته است: ناگهان یک نفر پاچه شلوارم را گرفت. چشمانم از حدقه در آمده بود. بدن نیمه سوخته یک عراقی بود. از وحشت داشتم سکته میکردم. هراسان بیرون پریدم و تا توان داشتم دویدم و جیغ و داد راه انداختم. انگار وسط قبرستان، مردهها دنبالم کرده بودند.
کد خبر: ۳۰۵۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۶
خبرنگار شهید «محمدرضا باقری» در یادداشت روزانه خود در تاریخ ۱۷ و ۱۸ مهر ۱۳۵۹ شرح حالی از مستقر شدن تانکهای نیروهای رژیم بعث عراق در پشت پادگان دژ و به توپ بسته شدن مسجد جامع خرمشهر را بیان میکند.
کد خبر: ۳۲۰۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۶