به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، وصیتنامه شهدا سرشار از نکات آموزنده اخلاقی و تربیتی هستند که میتواند چراغ راه جویندگان حقیقت باشد. به مناسبت سالروز تولد حضرت علی(ع) و روز پدر شمهای از وصایای شهدای لرستان را که در آنها یادی از پدر شده است در زیر می خوانید:
شهید چراغعلی خسروی
پدر جانᴉ می دانم که شما مرد زحمتکش و پر تلاشی بوده ای و تا جایی که من یادم می آید؛ شما نماز و روزه ات را همیشه به جا می آوری و در کارهای خیر و خدا پسندانه شرکت می کردی. پدر جانᴉ تنها خواهشی که من از شما دارم این است که اگر من در جبهه شهید شدم؛ برای من گریه نکنید و بعد از من اماممان، خمینی بت شکن را یاری و آنچه در توان دارید انجام دهید.
شهید عبدالحسین خیری گاو یار
پدرمᴉ به شما وصیت می کنم که به برادر کوچکم نماز یاد بده.
شهید محمد جواد رشیدی
آری پدر عزیزمᴉ تو هم میان مردم برو و بخند و چراغانی کن و استوار باش و به جای اینکه مردم تو را دلداری دهند؛ تو مردم را دلداری ده و به آنها بفهمان که شهید زنده است و هر گز نمیرد.
شهید رسول زیودار
پدر عزیزمᴉ مرا ببخش و حلال کن زیرا می دانم که مدتی است که از من خبر نداری و من در این مدت نامه ای ننوشته ام واز دوری من ناراحتی. پدر عزیزم وظیفه شرعی من بود و باید باید این را انجام بدهم و ما اگر این وظیفه را انجام ندهیم خدا ما را قبول نمی کند و نسل های آینده به ما لعنت می فرستند. ومن خوب می دانم تو پدر خیلی خوبی برای من بوده ای ومن خودم می دانم که تو مرا تشویق می کردی که به جبهه بروم و حتماً خودت را آماده کرده ای که در شهادت من چه کارها بکنی در میان مردم با افتخار زندگی کن و به برادرانم که هم اکنون در جبهه هستند؛ سفارش کنی همیشه در جبهه ها سرباز اسلام باشند.
شهید احمد سبزی
پدر جانᴉ اگر به یاد من افتادی به یاد حضرت امام حسین(ع) در روز عاشورا بیا که روز عاشورا امام حسین (ع) با چه روحیه بالای سر علی اکبر (ع) آمد.
اصغر سرلک
و تو ای پدرᴉ ای پدر پیر از کار افتاده ای پدری که چه زحمت هایی برای من کشیده ای دستهایت پینه بسته تا مرا بزرگ کنی. ای پدر تو را از جان و دل دوست دارم و به تو افتخار می کنم که همچون پدری زحمت کش برای خدا دارم. پدر جانᴉ امیدوارم که من را حلال کنی اگر من تورا اذیت کردم؛ خدا می داند که نمی دانستم که چقدر اذیت کردن پدر و مادر چه عذاب سختی در بر دارد. پدر جانᴉ من از تو می خواهم که گریه ای کنی که هیچ موقع تا به حال گریه نکرده بودی، اما گریه برای چه کسی؟ برای امام حسین(ع)
شهید شریف سگوند یار احمدی
و تو پدر عزیزᴉ هیچ گونه سستی به خود راه ندهی که من شهید شده ام باید افتخار کنی که در راه الله و خدمت به میهن جمهوری اسلامی شهید شده ام.
شهید محمد حسین سوزنی
پدرمᴉ هر گاه غم از دست دادنم تو را رنج داد فرزندان فلسطینی را به یاد آور که در آغوش مادران زیر رگبار صهیونیسم جان می سپارند و خانه کعبه را به یاد آور، مدینه را به یاد آر که در چنگ جباران قرار گرفته مکان های مقدس را به یاد آور و مردم مظلوم و ستمدیده اش را.
شهید طهماسب شیخی فرد
پدر عزیزمᴉ می دانم رنج و زحمت فراوان کشیده ای تا مرا به این سن رسانده ای. می دانم چه آتشی در دل شماست ولی نگران نباشید زیرا ما باید با این خونها درخت پرثمر جمهوری اسلامی را آبیاری کنیم. پدر زحمت های شما فراوان بود افسوس نتوانستم به اندازه نوک سوزنی آنه را جبران نمایم.
شهید رضا عبدالوند
پدر عزیزمᴉ امیدوارم که مرا ببخشید و حلال کنید چون شما خیلی در حق من خوبی کرده اید وبرای من خیلی زحمت کشیده اید تا مرا به این درجه رسانده اید. از اینکه نتوانستم این همه تلاش شما راتلافی کنم واقعاً شرمنده ام و از خداوند تعالی خواهانم که گناهان مرا ببخشد و مرا مورد عفو قرار دهد. اما پدر عزیزᴉ شهادت من باعث افتخار شما می شود. پدر تو همچون ابراهیم (ع) اسماعیل خود را به پیشگاه خداوند بزرگ برده و قربانی اسلام و وطن عزیز خود می کنی ومن هم چون اسماعیل با کمال میل این شهادت را پذیرا می باشم.
شهید ذبیح الله عبدی
و ای پدربزرگوارمᴉ شما خیلی زحمت برای بنده کشیدی و حق بزرگی به گردن بنده داری، امیدوارم بنده را ببخشید و خدا را شکر می کنم که پدر با ایمانی دارم که فرزندی بزرگ کردی که با زحمت شما خوشبختی مرا می خواهی، سعادت و خوشبختی بنده در شهادت است.
شهید عزیز قاسمیان
پدر گرامیمᴉ از تو می خواهم که مثل زین العا بدین (ع) صبور باشید و از خواهرانم می خواهم که همچنان که حجابتان را رعایت کرده اید، رعایت کنید. پدر عزیزم و مادر مهربانم شماها همیشه می گفتید «ایا ک نعبد و ایاک نستعین»، بار خدایا تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم «اهدنا صراط المستقیم»، ما را به راه راست خدا پرستی و توحید هدایت فرما باری پدر عزیزم و مادر مهربانمᴉ این است راه مستقیم که پسرتان را در راه دین اسلام به اسلام هدیه کردید و در روز قیامت شفاعت شما را می کنم.
شهید حمید امرایی
و پدرمᴉ از شهادت من ناراحت نباش که خود دنبال شهادت گشتم و آخر او را یافتم و تو خمس فرزاندانت را دادی، پس خمس دادن یک امر الهی می باشد. و شما را به خدا سوگند می دهم که به اندازه سر سوزنی برایم ناراحتی نکنید و الگو و مقاوم باشید چون من خود در آن زمانی که بودم؛ هیچ ناراحتی در رابطه با مردن حس نمی کردم و فقط ناراحت دیر شهید شدن بود.پس در مقابل این هدیه ناقابل به در گاه خدا ناراحتی نکنید.
احمد پیرزادی
پدرᴉ از مرگ من شما هیچ ناراحت نباشید که خدا با صابرین است و بعد از من برادرانم را به دانشگاه همشگی یعنی جبهه جنگ چه در ایران یا در خارج، فرق نمی کند به یاری اسلام روانه سازید. من از برادران هم سن خودم تقاضا می کنم که جبهه ها را خالی نگذارند.
انتهای پیام/