پاسدار شهید «مرتضی عباسی مقانکی» در دستنوشته خود شرح حالی از اعزام خویش به جبهه را بیان میکند.
بسیجی شهید «حسین نظری» در نامه خود شرح حالی از خستگیناپذیری رزمندگان در جبهه و نیز شکست نیروهای رژیم بعث عراق را بیان میکند.
بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد» در دستنوشته خود آورده است: «انسان فهمید که این همه نظم و ترتیب بدون ناظم امکان ندارد و از آنجا بوجود خداوند پی برد، [خداوند] پیامبرانی را از میان مردم مأمور کرد تا انسان را هدایت کنند».
بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد» در دستنوشته خود آورده است: «بعضیها فقط درجایی ایمان دارند که به نفعشان هست و بعضی دیگر مثل رزمندگان نه تنها درجایی ایمان دارند که به ضررشان هست بلکه حاضرند جان خود را در راه ایمانشان و در راه خدایشان بدهند».
بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد» در وصیتنامه خود آورده است: «ای مردم، در مراسم دعا شرکت کنید و رزمندگان اسلام را دعا کنید. نماز جمعه و نماز جماعت را رها نکنید، از منازل شهدا دیدن کنید، مجروحین جنگی را عیادت کنید».
جانباز «سعید شهیدی» در دستنوشته خود شرح مختصری از مجروحیت خویش توسط منافقین را بیان میکند.
بسیجی شهید «مهدی شهیدی» در وصیتنامه خود آورده است: «برادران عزیزم به نماز جماعت و دعاها خیلی اهمیت بدهید، زیرا که هرچه داریم از دعا داریم و همیشه یار و یاور امام عزیزمان باشید و قدر این نعمت بزرگ را بدانید که اگر ایشان نبودند خدا میداند که جوانان ما در کجاها بودند».
بسیجی شهید «مهدی شهیدی» در وصیتنامه خود آورده است: «آری همه یاران سوی مرگ رفتند، در حالیکه نگران فردا بودند، خدایا کمکم کن تا بتوانیم بر نفس خویش که جهاد اکبر است، غلبه کرده و نیرویمان دِه تا با عدوالله که جهاد اصغر هست، بستیزیم و پیروزمان فرما».
پاسدار شهید «مجید شهیدی» در وصیتنامه خود آورده است: « آری مکتب ما مکتب شهادت است و مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد و شهادت دعوتی است به همه عصرها و نسلها که اگر میتوانی بمیران و اگر نمیتوانی بمیر و من بارها از خدا خواستهام که همواره زندگیام را
در سعادت و مرگم را در شهادت قرار بدهد».
بسیجی شهید «بهروز مرادی» در یادداشت خود آورده است: «با بچههای محل توانستیم کلاسهای قرآن را در مساجد خرمشهر راهاندازی کنیم؛ با شروع جنگ بچههایی که در این کلاسها حضور داشتند برای مقابله با دشمن تا به دندان مسلح به پاخاستند».