به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «مهدی دهقانمرد» در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ در ارتفاعات ۱۹۰۴ منطقه پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
قال الامام السجاد (ع):
اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ النِّفَاقِ وَ عَمَلِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ لِسَانِی مِنَ الْکِذْبِ وَ عَیْنِی مِنَ الْخِیَانَةِ.
بار پروردگارا پاک کن قلب مرا از نفاق و عمل مرا از ریا و زبان مرا از دروغ و چشمان مرا از خیانت.
قال الامام الصادق (ع):
الْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ.
مومن مانند کوه استوار است و هیچگونه سختی او را تکان نمیدهد.
خدایا ترا شکر میکنم که به من توفیق همرزم شدن با سربازانت را دادی و شهادت را نصیب من کردی.
با درود و سلام به محضر مقدس آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی سخنم را آغاز میکنم. البته باید بدانید که کلمات من حقیر کوچکتر از آنست که در شأن شما باشد، ولی چون وصیت کردن برای هر مسلمانی واجب است پس چند کلامی مینویسم.
ابتداء پیامی برای ملت ایران دارم:
درهمه اوقات، اما را دعا کنید و دعا کنید که خداوند ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک فرماید، در مراسم دعا شرکت کنید و رزمندگان اسلام را دعا کنید. نماز جمعه و نماز جماعت را رها نکنید، از منازل شهدا دیدن کنید، مجروحین جنگی را عیادت کنید و قدر روحانیت را بدانید و به آنها احترام بگذارید و حال سخنی با خانوادهام دارم:
(شما خانواده شهدا، اجر شهید را دارید).
با درود و سلام گرم به خدمت پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم سخنم را آغاز میکنم:
اولین سخنی که دارم اینست که خداوند شهادت مرا قبول کند و دوم آن که جایم را خالی نبینید، چون جای شهدا در بهشت است (اگر مورد قبول خدا واقع شوم) مادرجان خواهش میکنم مرا حلال کن به خدا قسم خیلی دوستت داشتم، وقتی به زیارت حج رفتی و برگشتی آنجا بودم، ولی باور کن (ناخوانا) بیایم، چون مسئولیت شرعی داشتم که به جبهه بروم، چون اینجا واقعاً به نیروی امدادگر احتیاج بود و بعضی از گردانها امدادگر نداشتند از طرفی به علت نزدیکی عملیات به هیچکس مرخصی نمیدادند که من به پیشواز شما بیایم.
مادر عزیز حلالم کن خوشا به سعادت، چون تو در راه خدا خیلی ناراحتیها کشیدی واقعاً که تو مستحق بهشتی.
پدر عزیز مرا ببخشید من لیاقت داشتن پدر و مادری مثل شما را نداشتم، ولی به شما قول میدهم که اگر خداوند شهادت مرا قبول کرد شما و مامان و آشنایان مومنم را شفاعت کنم پس شما هم مرا حلال کنید.
برادر عزیزم مسعود جان مرا حلال کن و خواهشی که از تو دارم اینست که تو عوض من عصای پدر و مادرمان باشی در مسائل دینی و عقیدتی که داری مستحکم باش و درسهایت را ادامه بده تا فرد لایقی برای این جامعه باشی که انشاءالله لایق هم هستی.
خواهر عزیز سلام انشاءالله که حالت خوب است و سلامت خواهی ماند تا درسهایت را ادامه دهی و مثل مامان زنی الگو شبیه حضرت زهرا (س) باشی، رضایت مامان را جلب کن که بهشت زیر پای مادران است. مرا دعا کنید و از خدا بخواهید که شهادت مرا قبول کند.
چهارده روز به نیت چهارده معصوم برایم روزه بگیرید. راضی نیستم برایم مراسم بزرگی بگیرید. ای آشنایان اگر گریه شوق هم برایم میکنید راضی نیستم در مقابل چشم این از خدا بیخبران بکنید، چون آنها (دشمنان اسلام) تعبیر دیگری میکنند ۵۰ (پنجاه تومان) در لای دفترم دارم که آن را از طرف من در نمازجمعه به حساب رزمندگان بریزید.
از طرف من از همه آشنایان و فامیلها حلالیت بخواهید و طلب بخشش کنید.
دیگر عرضی ندارم.
التماس دعا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
خداحافظ
۱۳۶۲/۸/۹»
انتهای پیام/ 900