خبرگزاری دفاع مقدس: عدالت همواره از جمله مفاهیمی بوده که توجه انسانها به طور اعم و اندیشمندان به طور اخص را به خود جلب کرده است. در تاریخ بشری آنقدر که انسان از ظلم و نبود عدالت رنج برده، از گرسنگی و فقر رنج نبرده است که چه بسا ریشه فقر، رنج و مشکلاتِ دیگر انسان در بیعدالتی بوده است. اسلام به عنوان کاملترین دین که ندای آسمانی عدالت و عدالتخواهیاش زیباترین شعار بشری است برنامهای جامع برای رفع ظلم و ستم به ارمغان آورده است.
اسلام که احکام خود را براساس فطرت انسانها بنا نهاده، به این نیاز فطری توجه ویژهای نموده و در قرآن کریم و روایات معصومین(ع) به ابعاد مختلفِ فردی، اجتماعی و اقتصادی آن اشاره شده است.
عدالت اجتماعی در محتوا و حقیقت جامعه اسلامی جای دارد و یکی از ارکان اسلامیت جامعه، تحقق آن است و به تعبیر مقام معظم رهبری، بدون تأمین عدالت اجتماعی، جامعه ما اسلامی نخواهد بود.
اگر کسی تصور کند که ممکن است دین الهی و واقعی- نه فقط دین اسلام- تحقق پیدا کند ولی در آن عدالت اجتماعی به معنای صحیح و وسیع آن تحقق پیدا نکند باید بداند اشتباه کرده است، هدف پیامبران اقامهٔ قسط بوده است. (حدیث ولایت، ۱۴۵)
هدف ولی عصر (عج) در آخرالزمان هم همین عدل است و در همهٔ این روایات و دعاها، مسأله رجعت امام زمان(عج) معلل به این شده که آن بزرگوار بیاید و در دنیا قسط و عدل بیاورد. (همان، ۳)
از دیدگاه حضرت امام(ره)، اجرای عدالت از مهمترین اهداف نظام اسلامی است. ایشان این اهمیت را در موارد مختلف به صورتهای گوناگون بیان کردهاند و از جمله میفرمایند: «۱) عدالت هدف و علت تشکیل حکومت انبیاست۲) عدالت علت بعثت انبیاست. ۳) عدالت خواست خداست. ۴) عدالت خواست مردم است. ۵) عدالت ویژگی خاص حکومت و نظام اسلامی در مقایسه با سایر نظام هاست.»
همچنین حضرت امام(ره)، عدالت را شرط حاکم، تحقق آن را وظیفه حاکم، شرط علت وضع قوانین اسلامی و نظیر اینها میدانند.
با این توضیح میتوان گفت از نظر اجتماعی عدالت از اصلیترین اهداف نظام اسلامی است. اما علاوه بر بعد اجتماعی عدالت، تحقق عدالت فردی نیز از اهداف اسلام و انبیاء است، چنانکه حضرت امام(ره) میفرمایند: «همه زحمت انبیاء برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند.... در اجتماع و یک عدالت باطنی درست بکنند برای انسان در انفراد.» (همان، ۳۸۶)
با نگاهی کوتاه به آیات قرآن کریم و روایات نبوی و علوی و نیز سیره سیاسی اجتماعی اولیای الهی، به ویژه هنگامی که فرصت دخالت در امور اجتماعی پیدا میکردند، اهمیت و جایگاه رفیع عدالت اجتماعی در اسلام روشن میشود. در اندیشههای اجتماعی اسلام کمتر مقولهای را میتوان یافت که به اندازه عدالت و نفی و لزوم مبارزه با ظلم مورد توجه و تأکید قرار گرفته باشد.
در برخی آیات قرآن کریم، از تحقق عدالت اجتماعی، به عنوان یکی از اهداف ارسال انبیاء الهی یاد شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/۲۵) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
این آیه شریفه، با صراحت، مأموریت انبیاء و رسالت آنان را برقراری عدل در میان بشر معرفی میکند و میفرماید: ما فرستادگان خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و دستور و نوشته فرستادیم با میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای اینکه همه افراد بشر به عدالت رفتار کنند و اصل عدالت در میان بشر، برقرار گردد، بنابراین مسأله برقراری عدالت آن هم با مقیاس بشریت هدف اصلی و عمومی همه انبیاء بوده است.
دراندیشه اسلامی، از مهمترین شروط تصدی مسئولیت اجتماعی، عدالت است که در رأس آن عدالت والی و حاکم اسلامی قرار دارد و اساساً حکومتِ حاکمی که این شرط مهم را نداشته باشد مشروعیت ندارد. حضرت امیر(ع) نیز فلسفه پذیرش حکومت را اجرای عدالت معرفی میکنند و میفرمایند: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجـة بوجود الناصر و ما اخذالله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کِظَّـة ظالم و لا سَغَبِ مظلوم لَاَلقَیتُ حبلَها علی غارِبها و لسقیتُ آخرها بکاس اولها.» (نهج البلاغه، خطبه ۳) اگر آن اجتماع عظیم نبود و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من نبود و اگر پیمان خدا از دانشمندان نبود که در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش ساکت ننشینند و دست روی دست نگذارند، همانا افسار خلافت را روی شانهاش میانداختم و مانند روز اول کنار مینشستم.
به تعبیر حضرت علی (ع) از جمله آسیبهای مهم عدالت آن است که در مقام بیان، بسیار سهل و وسیع مینماید، اما در عمل بسیار دشوار و تنگ تجلی مییابد. ایشان میفرمایند: «انسان با تقوا، نفس خویش را به عدل ملتزم میسازد و نخستین گام عدالت وی هم عبارت است از طرد هوای نفس.» (اخوان کاظمی، ۱۳۸۱: ۶۵)
همچنین در جای دیگری میفرمایند: «عدل چهار شاخه دارد؛ درک و فهم عمیق، علم و دانش ریشه دار، حکمتی نیکو و حلمی پایدار. پس هر آنکه بدان ژرفا رسید، از احکام شریعت برگرفته و هر که بردبار بود، در کار خود دچار تفریط نشود و با حرمت و احترام در میان مردم بزید.» (اخوان کاظمی، ۱۳۸۱: ۶۵)
امام علی(ع) در این دو حدیث به نوعی عدل درونی اشاره میکنند، به این معنا که برای رسیدن به جامعهای عادل نیازمند انسانهایی هستیم که عدل و اعتدال را در درون خود نهادینه کرده باشند.
معنای دیگری که از عدل در قرائت اسلامی آن آمده است، عدل به معنای تساوی است. تساوی حقیقی و واقعی به این معنا که انسانها از لحاظ عقل، اندیشه و احساس انسانی برابرند. این امر به پذیرش برابری انسانها به دلیل انسان بودنشان میانجامد و این همان مسئلهای است که در حکومت امام علی(ع) به وضوح مشاهده میشود: «به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده بود و از من درخواست داشت یک من از گندمهای بیت المال را به او ببخشم... چون به گفتههای او گوش دادم، پنداشت که دین خود را به او واگذار میکنم و... از راه عادلانه خود دست بر میدارم. روزی آهنی گداخته را به جسمش نزدیک کردم..، چون بیمار از درد فریاد زد..، به او گفتم..، از حرارت آهنی مینالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی فرا میخوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است». (دشتی، ۱۳۸۳: ۳۲۹)
این نشان میدهد که در حکومت امام(ع) نه تنها سفید بر سیاه و عرب بر عجم برتری نداشت بلکه بین وابستگان حضرت و دیگران نیز تفاوتی وجود نداشت.
امامگاه عدالت را قرار دادن هر چیز در جای خود وگاه دادن حق به حق دار تعریف کردهاند. در روایت آمده است که کسی از امام پرسید جود بهتر است یا عدل؟ ایشان جواب دادند عدل؛ زیرا عدل هر چیزی را در سر جای خود قرار میدهد و هر حقی را ذی حق واقعی میرساند، اما جود جریان امور را از مدار طبیعی خارج میکند. گذشته از آن عدالت اداره کننده امور است و پایه زندگی و اساس مقررات است، در صورتی که جود و بخشش حالتی استثنایی است. «العدلُ یَضع الامورَ مواضِعَها والجود یُخرجها من جهتها». (نهج البلاغه، حکمت ۴، ۵۲۷)
ایشان عمدهترین مانع تحقق عدالت را خودکامگی و انحصار طلبی میدانند و به همین سبب میفرمایند: «با فضیلتترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبری دادگستر است که خود هدایت یافته و دیگران را نیز هدایت کند.» (آشوری، ۱۳۸۳: ۱۳۸-۱۳۷)
از مباحث گفته شده به خوبی اهمیت مسئله عدالت در اسلام و حضرت علی(ع) مشخص میشود. حضرت امیر در باب اهمیت عدالت و تحقق آن در جامعه تا آنجا تأکید کردند که فلسفه پذیرش خلافت را بعد از عثمان، بر هم خوردن عدالت اجتماعی و تقسیم مردم به دو دسته فقیر و غنی ذکر میکنند.
منابع:
قرآن کریم.
آشوری، محمد (۱۳۸۳)، حقوق بشر، و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، تهران: نشر دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
اخوان کاظمی، بهرام (۱۳۸۱)، عدالت در نظام سیاسی اسلام، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
دشتی، محمد (۱۳۸۳)، نهج البلاغه، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع).
حدیث ولایت، ج۱.