تصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکی

مزار شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران و مسئولان دستگاه‌های اداری شهرستان در پارک شهر افتتاح شد.
کد خبر: ۱۰۵۳۸۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۷ - 24September 2016
به گزارش دفاع پرس از مازندران، به مناسبت هفته دفاع مقدس یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار عبدالله ملکی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران و مسئولان دستگاه‌های اداری شهرستان جویبار در پارک شهر افتتاح شد.
تصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکیتصاویر/ آیین افتتاح یادمان شهدای گمنام شهرستان جویبار با حضور سردار ملکی

 یادآور می شود عملیات ساخت مزار شهدای گمنام که از یک سال پیش آغاز شده بود با همت و تلاش شبانه‌روزی خیر ارزشمند حاج اسحاق اسلامی با مبلغ 1میلیارد و 500میلیون ریال و با پیگیری‌های مجموعه سپاه پاسداران، شهرداری، شورای شهر و فرمانداری جویبار به پایان رسید.

انتهای پیام/
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۴
0
0
بسم الله الرّحمن الرّحیم

ای پیش­پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر
پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟
تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
توی کتابم هر چه بابا آب میداد
مادر نشانم عکس توی قاب میداد
اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم
من بیست سالم شد هنوزم توی قابی
خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی!
یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو
از سیم های خاردار قاب رد شو
برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش
ای دستهایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم
شاید تو هم شرمندۀ یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی
عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!
امشب عروسی میکنم جای تو خالی
پای قباله جای امضای تو خالی
ای عکسهایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
عبدالکریم زارع
نظر شما
پربیننده ها