همسر جانباز بودن فیض و تکلیف است/ در ازای هرشهید ده‌ها جوان پیرو راه آنان هستند

زهره درزی حرفه،خواهر شهید حسین درزی حرفه، همسر جانباز و استاد دو واحد درس آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس است که خاطراتی شنیدنی از دوران جنگ را در سینه دارد. حرف هایی از وظایف یک همسر جانباز و خاطراتی از برادری که در 16 سالگی اسمانی شدن را مشق عشق کرد.

لطفا برای آشنایی بیشتر مخاطبان با شما کمی خودتان را معرفی کنید.

زهره درزی حرفه هستم، کارشناس ارشد الهیات و مدرس آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس در دانشگاه و مسئول سابق بسیج جامعه زنان استان سمنان. خواهر شهید حسین درزی حرفه وهمسر جانباز.

قبل از اینکه با همسرتان ازدواج کنید ایشان به این درجه نائل آمدند؟

بله. قبل از ازدواج ما ایشان در سال 62 در عملیات خیبر مجروح شدند. ما در سال 64 با هم ازدواج کردیم.

همسر جانباز بودن سخت است؟

همسر جانباز بودن فیض وتکلیف است.احساس می کنم در قبال تلاشی که رزمندگان کردند ما مسئولیم. آنان چون در راه خدا قدم گذاشتند خداوند نگاه ویژه ای به این افراد دارد و من امیدوارم که در این عنایت ها، من هم شامل الطاف خداوند شوم و بتوانم در کنار همسرم بهره ببرم و در این امر بی نصیب نباشم.

خاطراتی از برادرتان به یاد دارید؟

حسین مدت زمان کوتاهی در کنار ما بود.16ساله بود که به شهادت رسید اما به یاد دارم که یک روز وقتی باهم به بیرون رفتیم با رضایت به من گفت «خدارا شکر که من از گناه چشم مصون هستم». با سن کمش سعی می‌کرد در وظایف دینی کوتاهی نکند و مرتکب گناه نشود.

از ویژگی های شخصیتی شهید برایمان بگویید.

مساله تقوا از شاخصه های اصلی حسین بود. از گناه و زمینه های گناه دوری می کرد.

احساس شجاعت و سلحشوری در مواقع مواجهه با مشکلات وسختی ها و استمرار واصرار بر هدف تا رسیدن به نتیجه از ویژگی های شخصیتی حسین بود.

حسین شهادت گونه زیست و در آخر شهادت که به راستی حق او بود نصیبش شد.

حسین همواره بر احترام به پدر ومادر تاکید داشت به خاطر دارم پدر و مادرم با جبهه رفتن حسین مخالف بودند چون او تنها پسر خانواده بود، اما او با وجود علاقه به رفتن هیچ گاه جلوی پدر و مادرم نایستاد. در آن زمان که خیلی ها با دست کاری در شناسنامه وکارهای دیگر اعزام می شدند، حسین تارضایت والدینم را جلب نکرد به جبهه نرفت.

پیام و نکته اصلی وصیت نامه شهید را به یاد دارید؟

در وصیت نامه خود به این نکته اشاره کرد که همواره از حق دفاع کنید. خطاب به مادرم نوشته بود که بعد از شهادتش بی تابی نکند و کاری انجام ندهد که دشمن خوشحال شود، توصیه کرد به مادرم که صبور و برد بار باشد. او نگاهش اینگونه بود که دشمن همیشه باید زبون باشد.

مساله مورد تاکید دیگرش در وصیت نامه مساله ولایت فقیه بود.

در کل نکات وصیت نامه حسین سه موضوع اصلی بود:1- دشمن را شاد نکنید 2- همیشه مدافع حق باشید 3- حجاب وپیروی از ولایت

از روزی که خبر شهادت برادرتان را دادند چیزی به یاد دارید؟

زمانی که خبر شهادت برادرم را آوردند دوران نامزدی من با همسرم بود. همسرم در خاطراتی بیان کرد آن روز با حاج آقای عبدوس برای گفتن این خبر به سمت خانه ما آمدند اما آقای عبدوس جلوی در ایستاند وهمسرم که لباسی مشکی به تن داشت وارد خانه شد، به محض ورود او به خانه بادیدن رنگ لباسش ما متوجه شدیم.

آقای عبدوس در جایی گفته بودند که دو مادر شهید خیلی صبورانه با شهادت پسرشان کنار آمدند یکی مادر شهید محب شاهدین ودیگری مادر من.

درحقیقت مادر من شب قبل از اینکه خبر شهادت حسین را بیاورند خوابی دیدند که خانمی پوتین خونین را به مادر هدیه می دهد.

حستان از شهادت برادرتان واز اینکه خواهر شهید هستید چیست؟

شهادت یک راه و هدفی متعالی است. مرگی است عزتمندانه که بهترین هدیه خداوند به مومنان است. شهادت در اصل جاودانگی است و این اصل با وجود انسان که بیزار از فناست مطابقت دارد. حس غرور وسربلندی دارم.

نظرتان راجب بعضی بی توجهی ها که به آرمانهای شهدا می شود چیست؟

من معتقدم هیچ گاه خون شهدا پایمال نمی شود آثار و برکات آنان همواره در جامعه جاری است. این طبیعی است که دشمن برای دور کردن جوانان از آرمانها دسیسه چینی کند اما رویش قطعا بیشتر از ریزش در کشور ماست .

امروزه در ازای هرشهید ده ها جوان پیرو راه آنان وجود دارد و حاضرند مانند همان شهدا در دفاع از آرمانها جان فشانی کنند.

همین که در جهان ندای آزادی خواهی طنین انداز شده است از آثار مجاهدت های شهدا و رزمندگان در راه عدالت و ظلم ستیزی بوده است.

در حوزه سیاسی هم اگر اختلاف نظرهایی به وجود می آید ما باید در این هیاهو در مسیر ولایت قرار بگیریم در این صورت است که به قول امام (ره) کشور از آسیب مصون می ماند.

از روزهای جنگ خاطره ای دارید؟

من درآغاز جنگ 15سال داشتم وآن زمان ما در بوشهر زندگی می کردیم. پدر من در نیروی هوایی ارتش مشغول بود. طبیعتا به علت نزدیکی بوشهر به خوزستان ماهم در گیر جنگ بودیم و ترکش های جنگ به زندگی های ما هم اصابت می کرد.

از آن روزها، ایستادگی ومقامت مردم، آوارگی وسختی کشیدن های مردم خوزستان، فتح خرمشهر و جشن هایی که به آن مناسبت برگزار می شد، تشیع جنازه ها و جمع آوری کمک برای جبهه ها را به یاد دارم.

در دوران جنگ بانوان هم سلاح به دست می گرفتند؟

به آن شکل در جبهه ها خیر، اما در روزهای اول حمله به عراق زنان نیز برای دفاع از شهر خود سلاح به دست گرفته بودند و از خرمشهر دفاع می کردند. بعد ها هم در شهر های مرزی که هم منافقین بودند و هم جنگ بود زنان نیز آموزش های نظامی و فنون رزمی را دیده بودند و از خود دفاع می کردند.

اما بیشترین نقش زنان در حمایتشان بود از مردان که آنان را با خیال راحت به جبهه ها می فرستادند ومسئولیت زندگی وخانواده را به تنهایی به دوش می کشیدند وهمراهی می کردند.

مادرانی که پا بروی احساسات وعاطفه ی مادری خود نهادند وفرزندان خود را برای آرمان ها به جبهه ها می فرستاند، همسران ونوعروسانی که از شادی وخوشی های اول زندگی می گذشتند و...

آنان زندگی شخصی خود را در راستای هدف که جنگ بود قرار می دادند.همسر جانبازی را می شناسم که چندین باز شوهرش مجروح شد وبار آخر کاملا از او قطع امید شد اما الان زنده است وبه دنیا باز گشته است واین به خاطر حمایت وفداکاری وتلاش او بوده است.

وظیفه ما در جنگ کنونی چیست؟ جنگی که به عنوان جنگ نرم از آن یاد می شود وقطعا خطر ناک تر از جنگ سخت است.

الان جنگ سختی را پیشرو داریم و سختی آن از این بابت است که دشمن در آن واضح نیست. اگر در جنگ سخت رزمنده هدف ترکش بود الان در این جنگ افکار هدف تیر هاست و زنان در این جنگ نقششان پررنگ تر از هرزمان است.

زنان هستند که پایه های افکار خانواده را ایجاد می کنند لذا زنان باید هوشیار باشند.

متاسفانه دشمن زنان را بیشتر مورد هدف قرار داده زیرا از این مساله به خوبی آگاهی دارد و می داند ستون خانواده زن است اگر او را بزند به قطع خانواده نیز از هم می پاشد.

انتهای پیام/