به گزارش دفاع پرس از سمنان، بخشی
از ماندگاری ارزشهایی مانند، آن چه در دفاع مقدس روی داد، مرهون نویسندگانی است که با قلم های خود، راز مگوی
سینه های بازماندگان و باخبران از این گنج نفیس را به بند صفحات می کشانند و تشنگان ادبیات حماسه و جهاد را از این برکت معنوی سیراب می کنند.
سمیرا سادات امامی، بانوی فعال در عرصه نویسندگی
دفاع مقدس، در گفتگو با خبرنگار دفاع پرس، به شرح خاطرات و کتاب هایش پرداخت.
خودتان را معرفی کنید و از رزومه کاری و تحصیلیتان
بگویید؟
سمیرا سادات امامی هستم، متولد 1361 در شاهرود، دارای مدرک کارشناسی تربیت و مربی علوم قرآنی ضمن اینکه،کارشناسی
ارشد هم در زمینه ادبیات مقاومت اخذ کردم ،غیر از نویسندگی، از سال 85 در صداوسیمای مرکز کیش
کار می کردم و پس از آن که برگشتم شاهرود، همکاری خودم را با صداو سیمای استان سمنان، به عنوان مجری تلوزیون شروع کردم و بازه ی کوتاهی را هم با واحد خبر همکاری می کردم و در عین حال،کار
اجرای همایش ها و یادواره شهدا هم در رزومه ی کاری من است.
از چه سالی در زمینه دفاع مقدس شروع به نوشتن کردید؟
از شهریور سال 83، عضو هیئت تدوین و تالیف کتاب
بنیاد شهید شدم و از شهریور سال 88 تا کنون در کمیته تالیف ستاد کنگره ی سرداران و سه هزار شهید
استان سمنان فعالیت می کنم، ضمن اینکه، ازسال 91 هم با بنیاد حفظ آثار ونشر ارزش های دفاع مقدس استان
سمنان همکاری می کنم و همزمان از طرف ستاد تالیف کنگره ی شهدای استان با کمیته جمع
آوری این ستاد هم همکاری خودم را آغاز کردم.
اولین کتابی که نوشتید چه کتابی بود ودرباره
ی زندگی کدام شهید بزرگواراست؟
"کتاب آخرین بار که دیدمش" بر اساس زندگی وخاطرات شهید محمد باقر خان کلهر که سرهنگ عبدالله رفیعی ازمن حمایت کردند و انتشارات امیر محمد آن را به چاپ رساند، البته من در آن زمان با هیئت تدوین و تالیف بنیاد شهید همکاری می کردم، اما متاسفانه این هیئت حاضر به چاپ کتاب من نشد، به این علت که بنیاد شهید فقط در سبک خاطره کار می کرد، به همین دلیل من کتاب را به ناشر خصوصی دادم و سرهنگ رفیعی که خود جانباز هستند و بازنشسته ارتش، خیلی استقبال کردند .
من 40 روز بعد از تشییع پیکر این شهید به
دنیا آمدم و چون در همسایگی خانه ی مادربزرگ من بودند، من از کودکی با نام «شهید کلهر» بزرگ
شدم و بهترین گزینه برای شروع کارم خانواده ی محترم همین شهید بودند.
بهترین خاطره ای که چه در زمان تالیف این
کتاب وچه بعد از انتشار آن داشتید چیست؟
وقتی من این کتاب را در اختیار بستگان آن
شهید قرار دادم ،به واقع اقرار کردند که بعضی از خاطرات را برای اولین بار است که می
خوانند، حتی الان که چیزی در حدود 8 سال از چاپ آن کتاب می گذرد، خیلی استقبال می کنند، به همین دلیل
برای من بسیار جذاب وشیرین است، زیرا شهید کلهر بخشی از خاطرات کودکی من است و بخشی از
علاقه ی من به دفاع مقدس مربوط به خاطراتی است که از این شهید برایم تعریف کرده بودند.
البته قسمت عمده ی دلبستگی من به فرهنگ
دفاع مقدس این است که در خانواده من را از ابتدا با این فرهنگ بزرگ کردند و بیشتر مرد
های فامیل از جمله، پدرم سابقه ی جبهه دارند و ما چون در زمان جنگ به دنیا آمدیم و جز آن
نسل هستیم، بخشی از آن دوران را لمس کردیم و برای ما خاطره ساز است.
از دوران جنگ خاطره ای هم به یاد دارید؟
بله، وقتی در کودکی برای پدرم دلتنگی می
کردم، من را جلوی تلوزیون قرار می دادند و برنامه ی روایت فتح را تماشا می کردم و من به
شوق پیدا کردن پدرم، این برنامه را می دیدم و مشخصاتی هم که به من می دادند، این بود که
بلوز وشلوار خاکی دارد و ریش مشکی که غالب رزمنده ها هم به همین شکل هستند، البته من
در تصورات کودکی ام پدرم را در تلوزیون پیدا
می کردم.
شما فقط در حوزه ی دفاع مقدس می نویسید؟
بخش عمده ی نوشته های من درباره ی دفاع مقدس
است و اگر بخواهم از سابقه نویسندگی خود بگویم، من از دوران قبل از مدرسه هم می نوشتم و اولین
نوشته های من، نامه هایی بود به حضرت امام (ره)، اما خب، آن ها را نمی شود، سابقه نویسندگی
برشمرد.
بعد آمدم در زمینه داستان نویسی و آن را تجربه
کردم تا اینکه، علاقه ی اصلی خودم را پیدا کردم و اگر از سابقه ی نویسندگی بگویم، کار دفاع
مقدس کاری است که می توانم به آن افتخار کنم.
آخرین کتابی که از شما به چاپ رسید چه کتابی
است؟
کتاب "مثل روزهای اول" است که
رونمایی اصلی آن انشاالله درهفته ی دفاع مقدس امسال، اتفاق می افتد که یک سالی از
چاپ کتاب می گذرد.
یک رونمایی شهرستان شاهرود در پادگان ارتش
با حضور امیر آراسته برگزار شد که از کتاب تقدیر
کردند، اما چون ناشر این کتاب بنیاد حفظ آثار ونشر ارزش های دفاع مقدس هست، رونمایی اصلی
آن در سمنان برگزار خواهد شد.
این کتاب روایتگر زندگی کدام قهرمان است؟
این کتاب در مورد زندگی و خاطرات خلبان جانباز
«داوود فرهادی» است، تنها خلبان درقید حیات استان سمنان هستند و تمام طول جنگ را در جبهه
ها بودند و قبل از آن هم در کرمانشاه در مبارزات با گروهک ها فعالیت داشتند .
داستان جانباز شدنشان هم به این گونه است
که روز اول عملیات مرصاد، درحالی که هم پرواز شهید صیاد شیرازی بوده اند، هلی کوپتر آنان
سقوط می کند.
جالب اینجا است که حتی شهید صیاد شیرازی،
گواهی شهدات ایشان را امضا می کند، ولی ایشان با مشکلات زیادی خود را از بین منافقین
به پادگان می رسانند و روز تشییع خود می رسند.
متن این کتاب واقعا جالب است و با اینکه این
هفتمین کتابی است که نوشتم، اما این کتاب را بسیار دوست دارم.
ازبین کتابهایی که چاپ کردید، کدام یک را
پیشنهاد می کنید که حتما خوانده شود و زندگی کدام یک از آنان به دل نشسته است؟
اگر بخواهم کتاب به مخاطبین پیشنهاد کنم،
از آثار خودم پیشنهاد نمی کنم و اگر می خواهند فرهنگ دفاع مقدس را بخوانند و شروع کنند،
چون من خیلی به سیر مطالعاتی اعتقاد دارم، برای کسانی که می خواهند،کتاب خوان شوند و پراکنده
خوانی خیلی به آدم کمک نمی کند، پیشنهاد می کنم، از کتاب « سلام بر ابراهیم » ویا کتاب زندگی « شهید احمد علی نیری » که کتابی است عارفانه، شروع کند.
اما اگر کسی بخواهد از کتابهای من شروع به مطالعه کند، ترجیح می دهم، از همان اولین کتاب شروع به خواندن کند، چون برای من کتاب هایی که نوشتم، همه یک سیری داشتند و سیری مطالعاتی در هرزمینه ای از ملزومات است.