مریلا زارعی:

شیار۱۴۳ حکایت مادرانی است که آرش‌هایشان را به این سرزمین هدیه دادند

بازیگر مطرح و توانمند سینمای ایران نوشت: فیلمنامه شیار ۱۴۳ را کنار رود راین خواندم، ‌‌‌ همان جا که قهرمان فیلم از کرخه تا راین با خدایش نجوا می‌کرد، قصه‌‌‌ همان عطر و طعم را داشت، ولی اینبار روایتی زنانه بود و از زاویه مادران به فرزندان کرخه نگاه کرده بود.
کد خبر: ۱۰۵۶۶
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۳ - 31January 2014

شیار۱۴۳ حکایت مادرانی است که آرش‌هایشان را به این سرزمین هدیه دادند

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در آستانه آغاز جشن سینمای ایران و برگزاری سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، مریلا زارعی درباره نقش و حضور خود در فیلم سینمایی شیار ۱۴۳ یادداشتی را به شرح زیر در اختیار رسانههای مختلف قرار داده است:

قرار بود با دیدن فیلم شیار ۱۴۳، این فیلم برایم تمام شود، ولی چنین نشد و پروندهاش برایم همچنان باز ماند. فیلم، شیاری عمیق بر خاطراتم کشید نه به عمق دو ماه همراهی با شخصیت مادر، بلکه شیاری به عمق خاطرات این سرزمین. خاطرات مادرانی که آرشهایشان را به این سرزمین هدیه دادند.

پیشنهاد این نقش وسوسهای دوگانه را در وجودم بیدار کرد. نقش مادر تازگی داشت، اما میترسیدم از کم تجربگی خالق آن و اعتراف میکنم این ترس تا امروز که به تماشای فیلم نشستم با من همراه بود. ترس از اینکه الفت قصه ما که به نوعی مام وطن بود به درستی خلق نشود. میترسیدم مرثیههای باشکوه و هول انگیز این مادر که در جای جای سکانسها تنیده بود در چینش و تقطیع پلانها گم شود. میترسیدم دوربین عظمت این لحظههای مادر را نبیند. میترسیدم آن معدن با عظمت، مادر را حقیر کند... .

فیلمنامه شیار ۱۴۳ را کنار رود راین خواندم، همان جا که قهرمان فیلم از کرخه تا راین با خدایش نجوا میکرد، قصه همان عطر و طعم را داشت، ولی اینبار روایتی زنانه بود و از زاویه مادران به فرزندان کرخه نگاه کرده بود. وقت انتخاب بود. من نیز در کناررود راین با خدایم نجوا کردم.

آیا شیار ۱۴۳ میتواند گوشهای از آلام مادران چشم انتطار را جبران کند؟ نمیدانم... واقعا نمیشد پیشبینی کرد. باید رها میشدم... غرق میشدم... خیس میشدم. نقش سنگین و استثنایی این بزرگ مادر را پذیرفتم. رویارویی من با این مادر در ماه ضیافت پروردگار آغاز شد و چه آغاز مبارکی بود. رمضان برایم نسیمی آورد از جنس همه مادران غیور سرزمینم.

گرمای تابستان، کوره ذوب مس، تنفس در هوای سنگین فلزی و چه با شکوه که با همت بلند همه یارانم در این کار دست به دست دادیم تا این مادر را زنده کنیم. شیار ۱۴۳ برایم آزمون صبوری بود و هست. خدا را شاکرم از این فرصت مغتنم و در پایان قدردان خالق اثر خانم نرگس آبیار.

نظر شما
پربیننده ها