به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، در طول پنج سال گذشته یکی از مهمترین تحولات در حوزه اقتصاد داخلی نظام جمهوری اسلامی ایران روی داد. از سال 1390 با زمینهسازیهایی که از گذشته با صدور قطعنامههای یکجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد انجام شده بود، تحریمهای سخت و یکجانبهای علیه ایران در حوزههای بانکی و اقتصادی به اجرا گذاشته شد.
واقعیت این بود که چنین تحریمهایی در طول تاریخ به هیچ عنوان سابقه نداشته است و ایران اولین کشوری بود که هدف چنین تحریمهایی در سطح وسیع قرار گرفت. نکته جالب اینجا بود که امریکاییها پس از این اتفاق در دفعات مختلف تلاش کردند این مسئله را روی کشورهای مختلف آزمایش کنند.
شاید نمونه روشن در این میان تحریمهایی بود که علیه روسیه و پس از اتفاقات اوکراین اعمال شد. حالا با گذشت سالها از آن زمان به نظر میرسد این تحریمها به نفع ایران تمام شده است.
دلارهایی که دردسرساز شد
ساختار اصلی تحریمها علیه ایران بر مبنای جلوگیری از صدور نفت به عنوان مهمترین منبع تغذیهکننده اقتصاد ایران و همچنین هدف قرار دادن بخش بانکی به خصوص در بخش بینالملل برای جلوگیری از انجام شدن هر گونه مبادلهای در سطح بینالمللی بود.
قبل از تشدید تحریمها در سالهای اخیر، تحریمها در حوزه واقعی اقتصاد اعمال میشد و نتیجه آن ایجاد محدودیت در دسترسی ایران به کالاها و خدمات خاصی بود اما این تحریمها بهراحتی و با انجام کارهای واسطهای یا خرید از بازار سیاه دور زده میشد. به دلیل آنکه رصد فعالیتهای ایران برای امریکا و سایر کشورها سخت و هزینهبر بود، آنها نمیتوانستند ضمانت اجرایی لازم برای اعمال تحریمها را ایجاد کنند. در نتیجه همیشه راهی برای دور زدن تحریمها وجود داشت. دور زدن تحریمها تنها افزایش هزینه نهایی دسترسی به آن کالا یا خدمت را موجب میشد که آن نیز برای ایران قابل قبول بود.
با این حال در دوران جدید تحریمها آنچه اتفاق افتاد جلوگیری از هرگونه مراوده و هدف قرار دادن منافع کشورهای در حال معامله با ایران از طریق قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. به این ترتیب هرگونه تبادل با بخش واقعی اقتصاد ایران عملاً با مشکل مواجه شد و جریان ورودی به داخل اقتصاد ایران قطع شد.
یکی از موفقیتهای اصلی امریکا علیه ایران در جریان استفاده ایران از دلار بوده است. به دلیل همین مسئله بود که امریکا این قدرت را دارد که بتواند تبادلات اقتصادی کشورهای هدفِ خود همچون ایران را شناسایی کند. علاوه بر شناسایی، این قدرت را دارد که آن کشور را محدود و برای همکاری با آن کشور، محدودیتهای مختلفی ایجاد کند و به عبارتی هزینه همکاری با آن را برای سایر بازیگران افزایش دهد.
بهرغم آنکه تغییر تاکتیک امریکا در اعمال تحریمها از سوی رهبر انقلاب درک شد و ایشان سال 1387 و در ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه بر «کمک به استقرار نظام پولى، بانکى و بیمهاى مستقل با کمک کشورهاى منطقهاى و اسلامى و دوست با هدف کاهش وابستگى به سیستم پولى نظام سلطه» تأکید کردند، اما این سیاست به قانون و آییننامه اجرایی تبدیل نشد، لذا اقدام مؤثری هم برای تحقق آن رخ نداد.
نتیجه چنین مسئلهای توسل به همان حربههای قدیمی بود که برای دور زدن تحریمها مورد استفاده قرار میگرفت اما در چنین شرایطی این حربهها به هیچ عنوان موفقیت سابق را نداشتند. بانکهای ایرانی هیچ توانمندی خاصی برای تبادل با بانکهای خارجی نداشتند و در مدتزمان کوتاهی نظام تبادل ایران با مشکل غیرقابل کنترلی روبهرو شد.
غفلت از حیله دشمن
تصمیمگیران و متفکران اقتصادی کشور، تغییر تاکتیک دشمن را بهخوبی درک نکردند و همین مسئله سبب شد وضعیت روزبهروز سختتر شود. در صورتی که اگر تاکتیک جدید به خوبی درک میشد و ابزارهای در اختیار دشمن نیز شناخته میشد، کمسودی دور زدن تحریمها در عرصه بانکی بهراحتی قابل تشخیص بود و منطقی بود که صرفاً به دور زدن تحریمها تکیه نشود و به سمت راهکارهای اصولی همچون استفاده از روشهای تهاتری یا پیمان دوجانبه پولی نیز حرکت شود.
شاید نقطه اوج این تحریمها زمانی بود که ارزش پول ملی ایران به طرز غیرقابل باوری در سال 91 سقوط کرد و ارزش ریال در آن زمان نزدیک به یکسوم کاهش یافت اما از آن زمان تاکنون چه اتفاقاتی در اقتصاد ایران روی داده است.
تحریمهایی که سبب خیر شد
واقعیت آن است که به رغم فشار سخت تحریمها بر ایران اما به دلیل فشار امریکا ما شاهد اتفاقی بودیم که همواره اقتصاددانان وطنی خواستار آن بودند. برای اولین بار سهم نفت از اقتصاد ملی ایران کاهش یافت و از 70 درصد به 30 درصد کاهش یافت. سیاستهای مالیاتی اصلاح شد و میزان آن به خصوص از بخش غیرواقعی اقتصاد کاهش یافت.
تمام این اتفاقات در حالی بود که در صورت عدموجود تحریمها چنین اتفاقاتی به هیچ عنوان روی نمیداد، چراکه فشاری برای اجرای چنین سیاستی وجود نداشت. این نکتهای است که نه تنها از سوی صاحبنظران داخلی بلکه حتی از سوی رسانههای خارجی نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
در چنین شرایطی آنچه امروز توانسته است به خوبی خود را در عرصه فعلی کشور نشان دهد، سقوط قیمت نفت و تسلیم شدن عربستان در برابر فشارهای مالی است. این در حالی است که ایران به یمن فشارهای تحریم توانسته است، اقتصاد خود را مقاومتیتر کند.
خبرگزاری اسپوتنیک در همین رابطه با اشاره به توفیق ایران در نشست اخیر اوپک مینویسد: تهران خواسته است تا تولید خود را افزایش دهد و به میزان پیش از تحریمها برساند. تأثیر تحریمها به این معناست که تهران در برابر کاهش قیمت نفت به نسبت عربستان وضعیت قویتری دارد. تنها یکسوم بودجه ایران از نفت تأمین میشود. همچنین آنها بخش قابل توجهی را نیز از محل گاز طبیعی تأمین میکنند اما آنها اقتصاد بسیار متنوعتر و در وضعیت بسیار بهتری قرار دارند. این فهم و اندکی کمک کشورهای دیگر با میانجیگری کردن، این توافق را رقم زد.
طبیعی است اگر این اتفاق روی نداده بود و ایران اقتصاد خود را مقابل تحریمها مقاوم نکرده بود، امروز نیز شاید از تبعات سقوط قیمت نفت در امان نمیماند.
اقتصاد مقاومتی تنها راه است
واقعیت آن است که گرچه تحریمها خسارات سنگینی را متوجه کشور کرد اما توانست فشاری به دولتمردان ایرانی برای اجرای اقتصاد مقاومتی ایجاد کند. این همان نکتهای که توانست تهدید تحریمها را با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی به فرصت تبدیل کند.
انقلاب اسلامی در طول عمر مبارک خود، همیشه درگیری و تنش با دشمنان داشته و به خواست خدا، توانسته است در صحنههای مختلف، سربلند بیرون آید. این توفیقات با شناسایی و رفع ضعفها صورت گرفته است. اقتصاد مقاومتی که دولت یازدهم هم باید به آن توجه بیشتری کند راهحل مقابله با این مشکل است.
منبع: جوان