سردار اسلامی از شهید «میررضی» می‌گوید؛

شهیدی که به شهدا عشق می‌ورزید

هشت سال دفاع مقدس، رادمردانی پرورش داد که نگاهشان به آسمان بود؛ مردانی آسمانی مانند سردار شهید «سیدحسین میررضی» که به شهید و شهدا عشق می‌ورزید.
کد خبر: ۱۰۷۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۲:۰۰ - 05October 2016
سردار ابوالفضل اسلامی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان البرز در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع پرس به نقل یکی از خاطرات خود از شهید سید حسین میررضی پرداخت و اظهار داشت: نامگذاری سپاه کرج به نام شهید «مهدی شرع‌پسند» در واقع یادگار شهید سیدحسین میررضی است.

وی در تشریح این خاطره گفت: شهید حاج سید حسین میررضی در تابستان سال 1363 به عنوان فرمانده واحد عملیات سپاه کرج معرفی شد.

اسلامی ادامه داد: قبل از آن شهید حمیدرضا گلکار فرمانده این واحد بود و حسین بهترین کسی بود که می توانست جای خالی حمید را پر کند و راه او را ادامه دهد. 

وی گفت: ساختمان ستاد و فرماندهی سپاه کرج در مکان فعلی میدان سپاه تازه‌تأسیس بود، فقط دو تا بلوک آن ساخته و آماده بهره برداری شده بود. 

سردار اسلامی ادامه داد: یک روز در جلسه شورای فرماندهی روی نام پادگان سپاه کرج بحث و گفت و گو شد و هر کس یک اسمی را پیشنهاد می داد، حاج حسین اسم شهید مهدی شرع پسند را مطرح کرد ولی ظاهراً تعدادی از برادران، موافق نبودند و تصمیم قاطعی در جلسه گرفته نشد. یک روز بعد از ظهر ماه مبارک رمضان بود که با حاج حسین جلوی درب سپاه ایستاده بودیم، ایشان رو کرد به من و گفت «علی بیا این سوئیچ ماشین را بگیر و برو سراغ برادر سید علی موسوی خطاط تبلیغات، سلام مرا به او برسان و بگو وسایل خطاطی خود را بردارد و سریع بیاید اینجا، میخواهیم اسم آقا مهدی را روی دیوار پادگان بنویسیم.»

وی بیان داشت: من بلافاصله رفتم جلوی درب منزل برادر سید علی موسوی زنگ زدم. سید علی آمد درب را باز کرد و پس از سلام علیک پیام حاج حسین را به او دادم.- علی هم طبق معمول با رویی خندان، شاد و آکنده از عشق آقا مهدی گفت، چشم، صبر کن تا من لباس بپوشم و وسایلم را بردارم. طولی نکشید سید علی یک جعبه بغل کرده بود که داخل آن قلم مو و قوطی رنگ بود، آورد گذاشت داخل صندوق عقب خودرو و سوار شدیم و به طرف پادگان حرکت کردیم؛ در بین راه سید علی خیلی تعجب کرده بود و گفت: چی شد؟ بلاخره موافقت کردند اسم پادگان به نام آقا مهدی بشه؟ گفتم: ظاهرا نه!

سردار اسلامی بیان داشت: رسیدیم جلوی درب، حاج حسین ایستاده بود و منتظر ما. تا سید علی از ماشین پیاده شد او را بغل کرد، انگار چندین سال بود همدیگر را ندیده بودند. بعد حاج حسین سید علی را کاملاً توجیه کرد و گفت، یک خط سفارشی ماندگار برای آقا مهدی بنویس، سید ببینم چه میکنی! سید علی هم گفت: چشم برادر. سریع وسایل خودش را آورد و دست بکار شد، اول با مداد کادر نوشتاری را کشید و زمینه دیوار را با رنگ سفید، رنگ کاری کرد، حاج حسین کاری برایش پیش آمد و رفت. من پیش سید علی ماندم و به او کمک می کردم، زمینه کار تمام شد، دوباره سید علی با مداد اسم دلنشین آقا مهدی را به خط قشنگ روی دیوار ترسیم کرد و سپس با قلم مو و رنگ نوشت: «پادگان سردار رشید اسلام مهدی شرع پسند» و با آن خط سایه داد و خط بسیار درشت و زیبایی روی دیوار نمایان شد. 

وی گفت: خلاصه کار ما حدود 2 الی 3 ساعت طول کشید، در این حین برادر منصور سرپرست سپاه با خودرو از بیرون می آمد که وارد پادگان شد تا چشمش به نوشته روی دیوار افتاد توقف کرد و مکثی کرد و رو به من کرد و خندید و گفت بلاخره کار خودتان را کردید و رفت داخل. من تا آن موقع از ماجرای بحث و گفت وگو چندان اطلاعی نداشتم. حاج حسین آمد تا چشمش افتاد به اسم آقا مهدی با صدای بلند صلوات فرستاد و زد پشت سید علی موسوی و او را بغل کرد و بوسید و خسته نباشی و دستت درد نکنه گفت و خیلی خوشحال شد. 

مدیرکل حفظ آثارو ارزش های دفاع مقدس استان البرز در ادامه گفت: بعد من به حاج حسین گفتم، برادر منصور آمد و نوشته را دید و رفت داخل. گفت خب چیزی نگفت؟ گفتم، نه ، فقط خندید و گفت بلاخره کار خودتان را کردید؟ من احساس کردم از قبل هماهنگ نشده بود. گفت: مگر خبر نداری؟ گفتم: نه. گفت: آخه یک روز در جلسه شورای فرماندهی صحبت اسم پادگان شد عده ای نظر دادند که اسم پادگان به نام مسلم بن عقیل علیه السلام باشد و من هم با دلیل، اسم آقا مهدی را پیشنهاد دادم. ظاهراً به مزاج آنهایی که با آقا مهدی مشکل داشتند خوش نیامد و من هم گفتم اگر دیر بجنبم دیگر نامی از این شهدا در شهر مطرح نمی کنند. این بود ماجرای ما. من هم حاج حسین را بغل کردم و پیشانیش را بوسیدم و گفتم: ان شاء ا... با آقا مهدی محشور بشی. او هم با حالت خاصی گفت: ان شاء الله . پادگان سردار رشید اسلام مهدی شرع پسند در سطح شهر جا افتاد و بعدها بچه های تبلیغات هم تابلوی نـئونی به همراه عکس آقا مهدی تهیه کردند و روی سر در پادگان نصب کردند.

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها