به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، بازکاوی تاریخچه نهضت اسلامی در استانها و شهرهای گوناگون ایران، از اولویتهای گروه تاریخ جوان به شمار میرود. اینک در روزهای آغازین محرمالحرام، به ۵۳ سال قبل بازگشته و روایت اوجگیری نهضت اسلامی را در شهر شهادت جستهایم. آنچه پیش رو دارید، بازخوانی مختصر رویدادهای نهضت در شهر مشهد در آستانه محرم سال ۱۳۴۲ است. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب و نیز عموم علاقهمندان را مفید و مقبول افتد.
در گستره تاریخ معاصر ایران، باید شهر مقدس مشهد را از شهرهای مؤثر و سیاسی قلمداد کرد. پیش از آغاز نهضت امام خمینی و در دوران نهضت ملی ایران، میتوان مشهد را از شهرهای حامی این نهضت ضد استعماری قلمداد کرد. این پیشینه سیاسی و وجود عالمان معترض به سیاستهای ضددینی رژیم شاه در حوزه علمیه پرسابقه این شهر را میتوان از عواملی دانست که فضای این شهر را به حمایت از نهضت اسلامی ایران سوق داد.
ایران و خراسان در آستانه محرم تاریخساز
با آغاز محرم سال ۱۳۴۲ و انتشار سخنان امام خمینی رهبر نهضت اسلامی در چهلم فیضیه و اعلامیه ایشان به مناسبت فرا رسیدن محرم، ضرباهنگ نهضت در همه بخشهای کشور تندتر شد. شاه در روز اول محرم سال ۱۳۸۳ برابر با ۳ خرداد سال ۱۳۴۲، با سخنرانی خود نسبت به اعلامیه امام واکنش نشان داد.
با این حال پیام اول محرم امام که مشتمل بر افشای ماهیت رژیم، تبیین سیاست همکاریهای ویژه امریکا و اسرائیل و تشویق مردم به حضور فعالانه در صحنههای مبارزه و نهراسیدن از رژیم بود، سبب شد اهل منبر و دستههای مذهبی بسیار افشاگرانه عمل کنند و جنایتهای محمدرضا پهلوی و فریبکاری او را با مردم در میان بگذارند.
این درحالی بود که ساواک و شهربانی نیز قادر به کنترل اوضاع نبودند. جوانها با شور و احساس در جلسات دینی شرکت میکردند و مداحها اشعار انقلابی میخواندند. آنها خود را در برابر یزید زمان احساس میکردند که با فریبکاریهای خود میکوشید میهن اسلامی را به اجانب بسپارد. مردم اعلامیههای امام و آیات عظام دیگر را دست به دست میگرداندند و این اعلامیهها هر جا نصب میشد، بهطور دستهجمعی به خواندن آن میپرداختند و مأموران نیز آنها را دستگیر میکردند. هر روز تعدادی را در حال خواندن یا چسباندن اعلامیه بازداشت میکردند و اخبار محبوسان به علما انتقال مییافت.
قتل غلامعلی شباهنگ از سوی مردم معترض
روز دهم خرداد، جمعیت زیادی جلوی مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و اعلامیه امام خمینی را میخواندند. یکی از مأموران به نام غلامعلی شباهنگ اعلامیه را پاره و فردی از میان مردم به نام محمد حسنی، کبابفروش به او حمله کرد و پاسبان را با کارد از پا درآورد و عدهای از مأموران، از جمله سر پاسبان سوم، علیحامد غفاریان نیز در اثر ضربات کارد وی مجروح شدند.
در یازدهم خرداد جنازه شباهنگ با حضور استاندار و جمعی از مقامات استان تشییع شد. رژیم سعی کرد حسنی را عامل علمای مبارز مشهد قلمداد کند، ولی موفق نشد و حسنی به حبس ابد محکوم شد. آیات عظام میلانی و قمی طی اعلامیههای مستقلی که در روزنامههای خراسان به چاپ رسیدند، ضمن اشاره به واقعه شب ۱۱ خرداد و هشتم محرم، از مردم خواستند آرامش خود را حفظ کنند. در بخشی از اطلاعیه آیتالله میلانی آمده است: «واقعه شب هشتم محرم موجب تأثر جامعه روحانیت است. این واقعه به دست کسی روی داده که بهطور قطع از وظایف و تکالیف مذهبی اطلاع نداشته است.»
در این اعلامیه رفتار عناصر وابسته به رژیم به لحاظ خدشهدار کردن وجدان دینی مردم تقبیح نشده بود و به همین دلیل از یک سو مورد اعتراض برخی از روشنفکران مذهبی و مبارز شهر قرار گرفت و از سوی دیگر و به نقل از سیدهادی خامنهای - که در آن روزها در زندان مشهد به سر میبرد و با حسنی در زندان آشنا شده بود- وقتی حسنی فهمید آیات عظام قمی و میلانی از عمل ایشان اعلان برائت کردهاند، بسیار سختی کشید. او حتی این امر را سختتر از شکنجههایی تلقی کرد که در زندان به او داده بودند. او ماهها از خانوادهاش بیخبر ماند و خانمش زندگی خود و فرزندانش را از راه رختشویی تأمین میکرد. حسنی تا روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در زندان بود و در سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد.
سیاست روحانیت خراسان در محرم سال ۴۲
سیاستی که روحانیت خراسان دنبال میکردند این بود که از یک سو مردم را از کارهای فردی و تندروی بازدارند و مانع تشنج شوند و از سوی دیگر از تحریک نیروهای نظامی و انتظامی علیه مردم ممانعت کنند. این بود که آیتالله حاجآقا حسن طباطبایی قمی به عنوان سخنگوی روحانیت مبارز خراسان در سخنرانی روز ۱۲ خرداد خطاب به نیروهای مسلح گفت: «ای افسران شریف و سربازان و نیروهای لشکری و کشوری که پشتیبان دین هستید، اگر دستوری به شما داده شد، کسی را بکشید اجرا نکنید.» وی همچنین خطاب به مردم گفت: «مردم از چسباندن اعلامیه علما به دیوار و انتشار آن در شهر نترسید. بگذارید شما را به زندان ببرند....»
تلاشهای انقلابی علما و مردم مبارز خراسان در روزهای تاسوعا و عاشورا به اوج خود رسید. دستههای مختلف مردم از شهرستانهای خراسان برای حمایت از نهضت امام خمینی به مشهد آمدند. آنها با حضور در بیوت علما پشتیبانی خود را از حرکت اسلامی اعلام کردند و رهبران روحانی نهضت در مشهد به مردم توصیه کردند که در برابر اعمال وحشیانه سکوت نکنند و با علنی کردن اعتراضات خود، مانع تداوم سیاستهای حکومت در زمینه دینزدایی و بیگانهگرایی شوند.
آیتالله محمدعلی گرامی درباره مواضع وسخنرانیهای آیتالله قمی در آن دوران، در خاطرات خود نوشته است: «وی در جریان ۱۵ خرداد بسیار فعال بود و سخنرانیهای آتشین میکرد. یک بار در صحبت گفته بود: شاه یا کافر است یا مسلمان. اگر کافر است برود و اگر مسلمان است یا مجتهد است یا مقلد. مجتهد که نیست، پس مقلد است. اگر مقلد است یا باید از من تقلید کند یا یکی دیگر از مراجع، اما این کارهایی که میکند هیچ مرجعی نمیکند، پس کافر است. »
شهید حاجمهدی عراقی در مشهد
در این شرایط فشار و مبارزه مهمترین ویژگی روحانیت مبارز یکدستی آنها بود. میان قم و مشهد ارتباطی نامرئی برقرار شده بود. حاجمهدی عراقی، یکی از سران هیئتهای مؤتلفه اسلامی که مورد اعتماد امام بود از سوی ایشان مأموریت یافت اعلامیه ۱۵ خرداد را که از حساسیت ویژهای برخوردار بود با خود به مشهد ببرد و آن را به امضای آیتالله میلانی و آیتالله قمی برساند. امام توصیه کرده بودند اگر آیتالله میلانی اعلامیه را امضا کرد، آن را برای امضا در اختیار حاجآقا حسن نیز قرار دهد تا امضا کند و اگر امضا نکرد برگرداند تا خودش به تنهایی آن را امضا کند. آن دو عالم اعلامیه را امضا کردند و اعلامیه مزبور انتشار یافت.
روز ۱۴ خرداد اوضاع به آرامی گذشت. برنامه توزیع اعلامیه و چسباندن آن به دیوارهای مسجد گوهرشاد از سوی طرفداران نهضت کماکان ادامه داشت و توزیعکنندگان بیشتر طلبههای جوان بودند و با بیت آیتالله قمی ارتباط داشتند. آن روز بر اساس گزارش ساواک بیش از ۱۵۰ نفر از افراد مبارز دستگیر شدند. استاندار عزیزی نیز مزوّرانه به مساجد مختلف رفت و در مراسم سوگواری شرکت میجست.
سخنرانی تاریخی امام در فیضیه و دور جدید اقدامات اعتراضی
سخنرانی تاریخی امام خمینی در عصر عاشورا و فعالیت سیاسی روحانیون انقلابی سبب شد سران رژیم پس از یک جلسه طولانی و پافشاری علم تصمیم بگیرند امام و تعدادی از روحانیون مبارز را در سطح کشور بازداشت و محاکمه کنند. به همین منظور شب ۱۲ محرم سال ۱۳۸۳ معادل ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ وارد عمل شدند و ساعت چهار صبح روز ۱۲ محرم نیروهای امنیتی و انتظامی پس از محاصره منزل امام ایشان را دستگیر و به تهران منتقل و به دنبال ایشان شخصیتهای برجسته دیگر را در شهرهای مختلف کشور بازداشت کردند.
سرلشکر پاکروان در روز ۱۵ خرداد در مصاحبه مطبوعاتی خود به بازداشت امام و آیتالله قمی اشاره کرد و دو روز بعد اسدالله علم در مصاحبه مطبوعاتی خود به خبرنگاران خارجی گفت: «پانزده نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی بهزودی تسلیم محکمه نظامی خواهند شد و محکمه ممکن است به معنی مجازات اعدام باشد. » شاه نیز در همدان به زعامت روحانیت بهشدت انتقاد کرد و گفت: «این اقدامات و تمام تلاشها نمیتوانند یک میلیمتر از سیر ترقی بکاهد و انقلاب ما را کند سازد. » در این روز خیابانهای مشهد پر از سرباز و تانک بود و چنین به نظر میرسید بیگانهای کشور را به تصرف خود درآورده است. ژاندارمها با اسب به مردم کوچه و بازار حمله میکردند و هیئتهای مذهبی لب فروبسته بودند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدادند. شب ۱۵ خرداد ساعت ۲۰، حدود ۲۰ هزار نفر در منزل آیتالله قمی گرد آمدند و فردای آن هشت کامیون حامل سرباز برای هشت کلانتری و یک گردان برای اطراف فلکه حرم حضرت رضا (ع) اعزام شدند و از آنها خواسته شده بود اگر نیاز به تقویت نیرو بود با سرپرست شهربانیهای خراسان سرهنگ افتخار تماس بگیرند.
چند و چون یک دستگیری در شهر مشهد
روز ۱۵ خرداد ساعت هشت صبح مجلس سوگواری در منزل آیتالله قمی شروع شد و آیتالله قمی ساعت ۹ صبح به مجلس آمدند. نیم ساعت بعد آقای طباطبایی به منبر رفت و بحث خود را به مسائل روز کشاند و گفت: «سیاسیون در قوانین غش میکنند. آنها زارعین بیسواد را با عمل مغشوش خود گول زدند. زارع بیچاره تصور میکند وقتی برگه را به صندوق بیندازد، از گوشه دیگر صندوق سند مالکیت خواهد گرفت. اگر روزی انتخابات مجلس شروع شد، افراد گول خورده رأی نخواهند داد.» سپس آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی در سخنرانی خود دنباله بحث روز گذشتهاش را درباره حکومت روحانی و مادی مطرح و اظهار کرد: «با وضع حاضر و دخالت دادن فرقه ضالّه و یهود به دستگاههای دولتی و دستگاه قضاوت قوانین الهی به فراموشی سپرده شد.»
هنگام ظهر آیتالله قمی برای اقامه نماز جماعت عازم مسجد گوهرشاد شد و عده زیادی از تجار و بیش از سه، چهار هزار نفر با وی همراه بودند. قوای انتظامی نیز شهر را قرق و بازار را تعطیل کرده بودند و از رفت و آمد مردم جلوگیری میکردند و شهر پر از نظامی بود. ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه به دستور فرمانده لشکر ۱۲ خراسان و سرپرست شهربانیهای استان، دو اکیپ برای دستگیری آیتالله قمی تعیین شد. سرپرستی اکیپ اول به عهده سروان قوامی و معاونت ستوان یکم حیدری و اکیپ دوم به عهده سروان شجاعی و معاونت ستوان یکم برهانیان گذاشته شد.
آنها حدود بازار سرشور و اطراف منزل آیتالله قمی مستقر شدند. آیتالله قمی هنگام ظهر به مسجد گوهرشاد رفت. مأموران ویژه درهای مسجد را پشت سر وی بستند و هنگام خروج او از مسجد، با بستن دوباره درهای مسجد خروج جمعیت را مانع شدند. افرادی که پشت در مانده بودند منتظر برگشتن آیتالله قمی بودند و با ایشان به راه افتادند.
آیتالله قمی از سمت بازار به سوی حمام شاه حرکت کردند و در سهراه حمام به وسیله اکیپ محل مزبور دستگیر و حرکت داده شد. یکی از اطرافیان آیتالله قمی به نام حاجکریم کبابی و چند نفر دیگر فریاد کشیدند: «آی مردم نگذارید آقا را ببرند، ولی آیتالله قمی از داخل ماشین اشاره کرد مردم کاری نکنند.» سربازان مانع حرکت جمعیت در پشت سر ایشان شدند و به مردم بیدفاع هجوم بردند و به زدن و پراکندن آنها مبادرت ورزیدند. در بازار به روی مردم شلیک کردند و عدهای مجروح شدند. مأموران آیتالله قمی را داخل آمبولانس ارتش که به این منظور مهیا شده بود هل دادند و یکی از نعلینهای ایشان روی زمین ماند!
رسانههای خراسان و واقعه ۱۵ خرداد در ایران و خراسان
مطبوعات محلی خراسان درباره روز ۱۵ خرداد در مشهد، چیزی را منعکس نکردهاند. تنها در روزنامه آفتاب شرق اشاره کوتاهی به این واقعه شده است: «در این روز از مردم خواسته شد بدون اینکه آسیبی به کسی وارد شود آیتالله قمی توقیف و به تهران اعزام شود». مطبوعات محلی برای انحراف اذهان اخبار کشورهای همسایه، بهخصوص عراق را بزرگ جلوه میدادند. برخی نیز تحلیل رسانههای غربی را درباره نهضت ۱۵ خرداد منعکس میکردند، مبنی بر اینکه آشوبهای اخیر به رهبری روحانیون ایران بوده است. آنها میخواستند مراکز رادیو و تلویزیون و حتی مغازههایی که این وسایل را میفروشند منهدم کنند. آنها از خارج پولهای هنگفتی گرفتهاند تا بر منبر بروند و مردم را بفریبند که اصلاحات ارضی و هدف انتخابات مخالف شرع است و بگویند رادیو، برق، تلفن و تلگراف یا مدارس دخترانه و بیحجاب آمدن زنان حرام و برخلاف شرع است و این اقدامات همه اقشار مردم را علیه آنها شورانده است.
پاسخ آیتالله میلانی به فرستادگان رژیم شاه
با این همه و بهرغم وجود فضای اختناق و سانسور، واقعهای که در ۱۵ خرداد در ایران واستان خراسان روی داد، چیزی نبود که افکار عمومی و طبعاً رژیم بتواند به طور کامل خود را نسبت به آن بیتفاوت نگه دارد. در چنین شرایطی، ساواک تصمیم گرفت با گسیل داشتن هیئتی برای دیدار با آیتالله میلانی، بکوشد که تا حدی مواضع ایشان را تعدیل و طبعاً زمینههای نفرت و مقاومت در مشهد را کاهش دهد. شب ۱۳ محرم معادل ۱۶ خرداد تمامی شهر مشهد در سکوت و تاریکی فرورفته بود.
منزل آیتالله میلانی واقع در کوچه آقازاده که پیش از آن علاوه بر میرزامحمد آقازاده، شیخ مرتضی آشتیانی نیز در آن سکونت داشتند و در کوچه بعدی آن منزل آیتالله حاجآقا حسن قمی واقع بود، به محاصره درآمده بود. تلفن منزل آیتالله میلانی قطع شده بود و جلوی منزلشان نیز تعدادی مأمور کشیک میدادند و از آمد و شد مردم جلوگیری میکردند. دو نفر به نمایندگی استاندار و نیابت تولیت وقت، تیمسار عزیزی به منزل آیتالله میلانی آمدند که یکی از آنها شمس قناتآبادی بود.
برحسب آنچه بعدها از این دیدار منتشر شد، آیتالله میلانی دراین جلسه فرمودند: «عمر خود را کرده و در این مدت شاهد تحولات زیادی بودهام. انقراض قاجار را دیدهام. از وضع مشروطیت مطلع هستم. تغییر رژیم عثمانی به حکومت هاشمی را شاهد بودهام. وضعی که شما در پیش گرفتهاید برای خودتان نگرانی دارد». بدین ترتیب ساواک از فرستادن این هیئت و مذاکره با آیتالله میلانی طرفی نبست و در پی آن، فضای ناشی از کشتار و سرکوب ۱۵ خرداد۱۳۴۲، تا مدتها در شهر مشهد و در کل استان خراسان پایدار بود.