تعزیه، هنر سوخته
در تاریخ تمدن هر کشور هنرهای نمایشی تاثیری غیر قابل انکار دارد. تعزیه به عنوان مردمیترین هنری که به شیوه سینه به سینه به ما رسیده پیشینهای کهن دارد که باید آن را در قبل از اسلام جسجو کرد. نه تنها تعزیه که مجالس روضه و گریستن نیز به زمانی قبلتر از شهادت اهل بیت (ع) میرسد.
در شاهنامه میخوانیم که بعد از کشته شدن ایرج به دست برادرانش، مردم جامه کبود پوشیدند و نوای اندوه سر دادند. این رسم زمانه شد و مردم همه ساله سوگ ایرج برگزار میکردند. این قضیه بعد از کشته شدن سیاووش به اوج خود رسید و سیاووش خوانی و آیین سوگ سیاووش جای خود را به سوگ ایرج داد.
سوگ سیاووش که با اجرای کشته شدن سیاووش به دست گرویزره صورت میگیرد با اجرای نعش سیاووش بر تابوت پایان میگیرد. این نمایش همچنان به قوت خود باقی بود و بعد از اسلام نیز اجرا میشد. تا اینکه واقعه کربلا رخ داد و سوگ سیاووش جای خود را به سوگ اباعبدالله (ص) داد. این اتفاق نتیجه ارادت ایرانیان به اهل بیت (ع) و دشمنیشان با حکومت بنیامیه و بنیعباس بود.
تعزیه گردانان فقط شرح وقایع کربلا را در نظر نداشتند و در خلال آن اقدامات عباسیان را نیز نقد میکردند و از این نظر تعزیه را به عنوان نمایشی سیاسی نیز میتوان در نظر گرفت. دلیل دیگر ارتباط عامه مردم ایران که برخی از آنها مسلمان هم نبودند وجود تشابه فراوان در سوگ سیاووش و عزای امام حسین (ع) بود.
تشابه شخصیت امام حسین (ع) و سیاووش، کشته شدن در تنهایی و بریده شدن سر است. جالب اینکه سیاووش به اعتبار امانی که افراسیاب داده بود به توارن رفت و در آنجا به دست برادر افراسیاب کشته شد. در واقعه کربلا نیز شاهدیم که امام حسین (ع) به دلیل نامه کوفیان و التزام آنان به یاری، راهی عراق شد که در کربلا به شهادت رسید. دیگر اینکه در مقاتل آورده شده که بعد از شهادت امام حسین (ع) از زیر هر سنگ خون میجوشید.
بعد از کشته شدن سیاووش خون او را روی زمین ریختند و از نتیجه آن پرسیاووشان روییده شد و نقل است که لاله واژگون از خون سیاووش سرزده و داغدار این جوان ایرانی است.
به هر صورت عمق فاجعه کربلا چنان بود که اثری از آیینهای سوگواری ایرانیان نماند و تعزیه چنان وسعتی گرفت که حتی از مرزهای ایران هم گذشت. شدت تاثیرگذاری این گونه نمایشی چنان بود که بزرگان تئاتر جهان به نحوی از الگوی آن به نفع خود بهره برداری کردند. مهمترین این هنرمندان «برتولت برشت» بود که تکنیک فاصله گذاری را به تئاتر اروپا برد.
از عوامل دیگر رشد تعزیه رسمی بود که ایرانیان به آن معتقد بودند. ایرانیان باستان حتی در پایان مجالس شادی نوایی غمگین مینواختند و میگریستند و معتقد بودند این اشک شادی آنها را تضمین میکند.
تعزیه در عمر بیش از هزار ساله خود دوران طلایی فراوانی داشته که اوج آن را در دوران فرمانروایی صفویان میبینیم. متاسفانه بعد از صفویان تعزیه به خاموشی گرایید و امروز چندان نمودی ندارد. تعزیه به عنوان هنری که از مردم برخواسته و بدون افتادن در ابتذال عامه مردم را مخاطب قرار داده است.
این هنر که بخشی از عاشورا را در طول صدها سال منتقل کرده قدری را که سزوار آن است ندیده است. این درست که در تعزیه با تحریفاتی روبه رو بودیم و بخشی از تاریخ مثل دامادی حضرت قاسم و حضور مادر علی اکبر در کربلا و فرار شهربانو به ایران مطلقا بیاساس است، اما قسمت عمده ماندگاری میراث کربلا مرهون تعزیه است.
هنرمندان تعزیه همواره جزء امنای محلات محسوب میشدند و شانی همتراز علما داشتند. تعزیه تنها هنری است که نه تنها هنرمندانش بلکه مخاطبانش هم سعی میکردند، در هنگام اجرای آن با وضو و حضور قلب باشند.
متاسفانه امروز با انزوای این هنر روبه رو هستیم طوری که هر سال نشانههای آن کمتر میشود. جدای از این که تعزیه چه تاثیری در انتقال مفاهیم عاشورایی دارد، باید آن را به عنوان میراث فرهنگی حفظ کرد و به آیندگان سپرد.
در کنار دهها عنوان جشنواره هنری وجود مسابقهای که منحصرا به تعزیه بپردازد احساس میشود. برگزاری نمایشهای آیینی که گاهی جنبه فرمایشی به خود میگیرد نمیتواند مانع شود که تعزیه از آفت فراموشی مصون بماند.
تخریب ابنیههای تاریخی چون عینی است و خرابیهایی وارد شده به آن به چشم میآید اقدامات حفظ آن بیشتر رنگ و بوی عملی به خود میگیرد. اما هنر تعزیه به دلیل اینکه در یک نشست دیده میشود و قابلیت مانایی ندارد آسیبهای آن هم دیده نمیشود. از این منظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید اهتمام جدی در حفظ و اشاعه آن به خرج دهد.
همچین تدوین و انتشار نسخ تعزیه ساخت اسباب و ابزار نمایش و لباس و گریم و فلسفه انتخاب رنگ لباسها فراگیری دستگاهها و گوشههایی که هر شبیه میخواند. نحوه اجرای موسیقی هر صحنه از نمایش از مواردی است که اگر آموزش داده نشود به زودی باید تعزیه را فقط در کتابها جستجو کرد.
تعزیه چون نمیتواند منبع درآمد باشد، هنرمندانش باید به لحاظ مالی تامین شوند تا همه انرژی و توان خود را مصروف هنر خود کنند. صدور این هنر به خارج از کشور و جشنوارههای هنری جهان از اقدامتی است که مدیران فرهنگی باید آن را عملی کنند.
ما نمیتوانیم در مقابل تهاجم فرهنگی بایستیم وقتی خود تماشاگر نابودی فرهنگ خود هستیم. ایام محرم و صفر فرصت مغتنمی است، تا بار دیگر به تعزیه بها داده شود و این هنر آسمانی و مردمی را به دل جامعه کشاند.