نامی: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 56 وارد ارتش ایران شدم. قرار بود از سوی دانشکده افسری برای طی دوره ساخت مهمات به آلمان برویم و سپس در صنایع دفاع مشغول به کار بشویم اما وقتی فهمیدند که با جریان انقلاب اسلامی در ارتباط هستم، مانع شدند. در مورد صنایع دفاعی هم باید بگویم که برخی از کشورها برای این امر وزارتخانهای دارند. در کشور کره شمالی که من چند سالی وابسته نظامی ایران در آن کشور بودم، وزارتخانهای با نام نیروهای مسلح دارند که رئیس این وزارتخانه بعد از رهبر کره شمالی قدرتمندترین فرد آن کشور است. زیرنظر این وزارتخانه 19 سپاه تشکیل دادهاند و پایگاههای دریایی و هوایی هر منطقهای مستقیما با سپاه آن منطقه کار میکنند. آنها همچنین وزارتخانهای به نام صنایع دفاعی دارند که این نشان از تاکید بر تولید تجهیزات نظامی با اتکا بر توان داخلی دارد. کره شمالی در رابطه با تسلیحات به خصوص در حوزه بازدارندگی که مصداق آن موشک است به ما کمکهایی کرده است.
کره شمالی در جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967، 14 خلبان به همراه 14 جنگنده به مصر فرستاد تا علیه رژیم صهیونیستی بجنگند که البته تعدادی از آنها نیز در همان جنگ کشته شدند. پس از جنگ کرهایها موشک اسکاد A و B را از اعراب هدیه گرفتند و این زیربنای صنعت موشکی آنها شد.
خُب حال که بحث به کره شمالی رسید، چند نکته دیگر نیز در خصوص این کشور بگویم. کره شمالی ایدئولوژی به نام «جوچه» دارد. جوچه به زبان فارسی یعنی خوداتکایی. 16.5 درصد زمینهای این کشور قابل کشت و باقی جنگل و کوهستان است و مواد غذاییشان از همین مقدار درصد زمینهای قابل کشت تهیه میشود و گاهی وقتها وضعیتی به وجود میآمد که جیره غذایی هر نفر به 150 گرم در روز میرسید و این قانون برای همه یکسان بود. به طور مثال یک بار که به دیدار وزیر نیروهای مسلح رفتم، گرسنگی را در چهرهی او دیدم.
در کشور کره شمالی قانون برای همه یکسان است و هرکسی که مرتکب اشتباهی بشود، مجازات میشود و هیچ فردی از این امر مستثنی نیست. برادر یکی از مسئولان ارشد این کشور در نیجریه سفیر بود و به سفرا امر کرده بودند که هر کشوری به ما رای منفی و ممتنع در مجامع جهانی بدهد، نباید در جشنهای ملیشان شرکت کرد. آن سفیر در مراسم جشن ملی نیجریه شرکت کرده بود. او را به کشور بازگرداندند و به همراه خانوادهاش به اردوگاه سازندگی فرستادند. این نکته را بگویم که آنها زندان ندارند و به جای آن اردوگاه سازندگی دارند و هر فردی اشتباه کند به همراه خانوادهاش به آن اردوگاه تبعید میشود. معلوم هم نیست که چند سال در آنجا میمانند. سه سال که ماندند، ایدئولژیستها که همان متخصصان جوچه هستند، به سراغ آن ها میروند و گفتوگویی با آنان انجام میدهند اگر ضمن انجام کار سخت مبانی اعتقادیشان تقویت شده باشد، به جامعه برمیگردند، در غیر اینصورت به مدت 8 سال دیگر در آن اردوگاه میمانند. علاوه بر آن سفیر، بسیاری از مسئولان بلندپایه این کشور که مرتکب اشتباه شده، به این اردوگاه ها تبعید شدهاند.
کره شمالیها به صورت اختصاصی رادیو ندارند و رادیو از طریق بلندگو در مزارع، کارخانهها و... برایشان پخش میشود. معاون وزیر امور خارجه چند بار از رادیو به صورت شخصی استفاده کرده بود که به اردوگاه تبعید شد. رهبر کره شمالی با همه یکسان برخورد میکرد.
جوچه ترکیبی از ایدههای کمونیسم، اومانیسم و ناسیونالیسم است. علاوه بر این برای سنتهای فرهنگی خود نیز بسیار اهمیت قائل میشوند. به طور مثال مردها نسبت به زنان خود بسیار غیرتی هستند. هیچ اقدامی علیه عرف جامعه انجام نمیدهند.
در کره شمالی مدت سربازی بین 4 تا 8 سال است که این بستگی به نیروی محل خدمت دارد و اگر کسی خوب خدمت کند، یکی دو سال تشویقی میگیرد تا بیشتر در خدمت بماند. در آن کشور آدمها دو دستهاند، یا عضو نیروهای مسلح یا عضو گارد سرخ(ارتش سرخ) هستند. گارد سرخ چیزی شبیه بسیج خودمان است. آن وقتی که من آنجا بودم، کره شمالی بیش از 7 میلیون گارد سرخی داشت. نیروهای گارد سرخ بسیار ورزیده و نظامی هستند. ما گاهی به تماشای رزمایشهای آنها مینشستیم به طور مثال یک فرد لاغر اندام عرض یک رودخانه خروشان را در مدت زمانی کوتاه طی میکرد.
** کشوری که پلیس ندارد
کره شمالی برای اینکه افراد به این وضعیت برسند به
نظم اجتماعی، خانوادگی و نظامی بسیار اهمیت میدهند. لذا مشاهده میکنید که در این کشور پلیسی وجود
ندارد و تنها ماموران راهنمایی و رانندگی فعالیت دارند. ضمن اینکه شهرداری هم
ندارند و همه در تمیزی و نگهداری اماکن عمومی موظف هستند و شما زبالهای نمیبینید
که بر روی زمین به جا مانده باشد. در آنجا مناطق تقسیم و آمایش ملی نیز انجام
شده است. برخی از کشورها به دلیل نداشتن آمایش ملی، آسیبهای اجتماعی و فرهنگی
بسیاری متحمل شدهاند. در ایران، به شعاع 148 کیلومتر به مرکزیت تهران، یک سوم
جمعیت کشورمان زندگی میکنند که این خود آسیبی است و روز به روز بر جمعیت این محدوده
اضافه میشود. عمدهی آسیبهای اجتماعی این منطقه نیز ناشی از آن است که به دلیل
افزایش جمعیت؛ کنترل اجتماعی کاهش پیدا کرده است.
بسیاری از ایرانیها به شغلهای خدماتی روی آوردهاند، به طوری که میزان مغازههای ایران از نظر تعداد نسبت به کل اتحادیه اروپا 7.6 درصد بیشتر است. این مغازهها چیزی هم تولید نمیکنند، بلکه ارائه میدهند. برخی از گروههای فشار که وابسته به دستگاههای جاسوسی نیز هستند، سعی دارند مطالبات نسبت به نظام را روز به روز بالاتر ببرند. عدهای هم در انتخابات، وعدههای انتخاباتی آنچنانی میدهند که نظام جمهوری اسلامی هرچه قدر هم که کار کند، برخی مدعی میشوند که نظام حقمان را نداده است و به گونهای این مطالبات افزایش پیدا کرده که یک شهروند احساس میکند، حقش را خوردهاند.
بحث من آمایش بود. تاکنون برخی از کشورها همچون چین و ژاپن این آمایشها را اجرا کردند. آمایش یعنی تناسب میان انسان، فعالیت و فضا. به طور مثال در آمایش مطرح میشود که این فضا قابلیت افزایش جمعیت را دارد یا ندارد و یا اینکه قابلیت ساخت شهرکهای صنعتی را دارد یا ندارد. این آمایش وضعیت کشور را تا 50 سال آینده مشخص میکند، آن وقت یک نماینده مجلس نمیتواند برای رای آوری به وزیر فشار بیاورد که این کارخانه باید در حوزه انتخابیش احداث شود.
سال 2000 که من در ژاپن بودم، برای اتمام مرحله دوم آمایش و آغاز مرحله سوم آمایش که هر کدام 50 سال به طول میکشید، جشن گرفتند و کسی حتی رییس جمهور اجازه نداشت که خارج از آن طرح عمل کند. در کشور ژاپن و کره شمالی از دبستان و دوره کودکی به افراد نظم اجتماعی را میآموزند و او را در جامعه سهیم میکنند. در دبیرستان هم به آنان نظم نظامی میآموزند. من یک بار روبروی یک دبیرستان ایستادم و وقتی مدرسه تمام شد دیدم همه در یک صف از درب خارج میشوند و هر کس از انتهای صف جدا میَشد؛ یعنی آن کسی که آخرین مسیر جداشونده را داشت، ابتدای صف ایستاده بود. این همان چیزی است که با عنوان نظم انفرادی به سربازان میآموزیم.
در کره شمالی محدودیتهای بسیاری وجود دارد؛ به طور مثال هر فرد برای تردد میان شهرها و جابجایی باید از دولت اجازه بگیرد. کره شمالی به مثابه یک پادگان بزرگ نظامی است که بیش از 3 میلیون نفر عضو دارد.
دفاع پرس: امکان خروج از کشورشان به چه صورت است؟
نامی: بسیار محدود است و کسانی که به بیرون میروند تحت نظر هستند و سپس برمیگردند. نکته جالبی هم که باید بیان بکنم این است که کره شمالیها به یادگیری زبانهای مختلف بسیار اهتمام دارند درصورتی که تعاملاتشان بسیار کم است. به طور مثال من یک بار نیاز به چند نفر آشنا با زبان فارسی داشتم که 130 نفر برایم آوردند. این تعداد در بین آن جمعیت سه میلیونی برای من بسیار تعجب برانگیز بود. برخیشان در دانشگاه تهران دوره زبان و ادبیات فارسی را گذرانده بودند.
فرهنگ کره شمالیها و کره جنوبیها بسیار به هم نزدیک است اما کره جنوبی در مسیر غرب برای توسعه قرار گرفت. صهیونیستها کره جنوبی در مقابل کره شمالی و آلمان غربی در مقابل آلمان شرقی را به عنوان نمادهای قدرت غرب در برابر شرق انتخاب کردند. این توسعه نیز با هدف سقوط شرق بوده است.
در کشور کره شمالی آدمها خودرو شخصی ندارند و خودروها دولتی هستند، علیرغم اینکه خیابانهایشان بسیار وسیع هستند. این خیابانها و اتوبانها نیز به گونهای خوب ساخته شده است که خرابی در آن نمیبینید. این کار هم توسط آن اردوگاه سازندگی انجام شده است. این معابر با پتک و دست ساخته شدهاند. همچنین در دل کوه نمایشگاه و انباری از تجهیزات خود دارند که بازدید از آن یک هفته به طول میانجامد و این کار با دست و نه با دستگاههای مکانیکی انجام شده است. ضمن اینکه تمام پناهگاهها و فرودگاههایشان زیر کوه است و جنگندههایشان باید با دقت بسیار زیادی بلند شوند تا به کوه برخورد نکنند.
متروی کره شمالی نیز عمیقترین متروی دنیا است چرا که 110 متر زیر زمین است. در روزهای نخستی که به کره شمالی رفته بودم، یک روز تمرین پدافند غیرعامل در آن کشور بود که من بی اطلاع بودم. صبح که از خانه بیرون آمدم، یک نفر هم در شهر نبود. من متعجب و نگران شدم. به سفارت که رفتم، گفتند امروز، روز اجرای تمرین پدافند غیرعامل است. همهی مردم بدون استثنا به درون مترو رفته بودند.