در طول هشتسال دفاع مقدس در روزگاري كه باب جهاد و شهادت بر روي امت اسلامي گشوده شده بود، شاهد انسانهايي بوديم كه در راه حفظ نظام جمهوري اسلامي ايران، دست از آلايشهاي دنيا شسته و دل به محبت حق سپردند و در خيل كاروانيان نور، سرود رهايي سرداده قفس تنگ جسم را شكسته و به سوي يار پر كشيدند.
سردار سرلشكر اسماعيل دقايقي از جمله انسانهاي برگزيده و پاك خداوند بود كه پس از شركت و فرماندهي چندين عمليات مهم و برونمرزي در يكي از آخرين روزهاي ديماه سال 1365 به درجه رفيع شهادت نايل آمد. گروه آيينه به بهانه دهمين سالگرد شهادت اين سردار رشيد لشكر اسلام، با همسر و فرزند اين شهيد بزرگوار گفتوگو كرده است كه ميخوانيد.
همسر شهيد دقايقي ميگويد: من در سال 1357 با اسماعيل ازدواج كردم و پس از آغاز جنگ تحميلي نيز ايشان هميشه در جبهه حضور داشتند و هرگاه كه به مرخصي ميآمدند به من تأكيد ميكردند كه در اين خانه مهمان هستم و شما نبايد زياد به حضور من در اين خانه عادت كنيد. شهيد دقايقي همواره ميگفتند: ما براي انجام وظيفه و اداي دين به اسلام عزيز مشغول جنگ هستيم و هدف ما به هيچوجه يك پيروزي ظاهري نيست كه شما بخواهيد اكنون آن را ببينيد. هيچوقت در روحيه ايشان كسالت، خستگي و يا ناراحتي ديده نميشد و همين امر موجب ميشد كه ما هم هيچگاه احساس ناراحتي و دلتنگي نكنيم.
وي ميافزايد: شهيد اسماعيل دقايقي در مسائل خانوادگي نيز به راستي الگو بودند. در مدت كوتاهي كه به مرخصي ميآمدند بسيار مهربان بودند و ديدار از اقوام و بستگان و آشنايان را در سرلوحه كارهاي خود داشتند. با كودكان بسيار با صبر وحوصله و متانت برخورد ميكردند. از من هميشه انتظار داشت كه وقتي در جمع خانوادهها هستم، بيشتر مؤثر باشم تا تأثيرپذير و روي اين مسئله خيلي حساس بودند و تأكيد داشتندو سفارش بسياري به مطالعه ميكردند، خصوصاً مطالعه در زندگي ائمه اطهار(ع)، چراكه مطالعه در اين مسئله را موجب جلوگيري از فساد و انحراف ميدانستند.
همسر شهيد دقايقي در مورد پايبندي اين شهيد بزرگوار به مسائل شرعي ميگويد: در مسائل شرعي و عمل به مسائل فقهي بسيار دقيق و حساس بودند، بسيار مقيّد بود كه واجبات و مستحبات را به جاآورد. هنگام نماز هيچگاه قرآن و ادعيه را فراموش نميكرد، حتي در سختترين شرايط و و در كمال خستگي باز هم نماز شبش ترك نميشد.
وي در مورد مبارزات پيش از انقلاب همسرش، چنين توضيح داد: ايشان به دليل نفوذي كه در ميان اقشار دانشآموز داشت، همواره مسائل سياسي جامعه آن روز را به انحاي مختلف براي قشر جوان تشريح ميكرد، همچنين در سالهاي پيش از انقلاب با كمك چند تن از دوستانش يك دستگاه تكثير تهيه كردند و اعلاميههاي حضرت امام(ره) را مخفيانه تكثير و پخش ميكردند. در همين دوران بود كه در سال دوم هنرستان همراه با برادر محسن رضايي جلسه قرآني داشتند كه بعداً دستگير شدند و به زندان افتادند. پس از آزادي از زندان، مبارزات سياسي با رژيم شاه را جديتر دنبال كرد.
ابراهيم دقايقي فرزند سردار شهيد دقايقي نيز، اينچنين از پدر خود برايمان سخن گفت: مطلبي كه من از زندگي پدرم سرمشق خودم قرار دادهام، تواضع بسيار زياد ايشان است. من تا مدتي قبل از شهادت پدرم نميدانستم كه ايشان فرمانده لشكر هستند تا اينكه يك روز به همراه پدرم به قرارگاه رمضان رفتيم، وقتي وارد شديم ديدم كه مرا خيلي احترام ميكنند. يكي از مسئولان از من پرسيد: ميداني پدرت چهكاره است؟ وقتي جواب منفي مرا شنيد گفت: پدرت فرمانده لشكر است، كه من از حرف اين آقا خيلي تعجب كردم و در آن موقع بود كه به فروتني سردار شهيد اسماعيل دقايقي پي بردم.