نحوه دستيابي به سلاح:
از حدود سال 1355، رژيم عراق با جمعآوري برخي از استادان دانشگاه و صرف بودجه لازم به جمعآوري اطلاعات درباره سلاح شيميايي ـ ميکروبي و راديواکتيو پرداخت و در هر سه زمينه موفقيت هايي را بدست آورد. مسلماً تأمين سلاح شيميايي عراق تا حد زيادي به خارج وابسته است اما نميتوان اين را انکار کرد که اين کشور از توانايي توليد بسياري از انواع اين سلاحها که پيچيدگي خاصي ندارند برخوردار است. چند سال پيش برخي از مجاهدين عراقي نقل کردند که نيروهاي عراقي از طريق کويت شبانه، محمولههاي سلاح شيميايي را تحويل ميگيرند محمولههايي که در ميان آنها ماسکهاي ضدگاز نيز ديده ميشود.
هر چند توسل عراق به سلاح شيميايي به طور محدود از زمان آزادسازي خرمشهر بوده است اما ميتوان کاربرد گسترده آن را پس پيروزيهاي بزرگ ايران و شکست نيروهاي عراقي به ترتيب در عملياتهاي والفجر2، والفجر4، خيبر و بدر دانست.
در عمليات والفجر2، عراق در دو مرحله در بمبارانهاي هوايي خود در اطراف پادگان حاج عمران از گاز خردل استفاده کرد که در نتيجه آن حدود 100 نفر به شدت مجروح شدند. افرادي را که ما در تهران معاينه کرديم همگي بهبود يافتند. در عمليات والفجر3، عراق از گاز شيميايي استفاده نکرد و بر عکس در عمليات والفجر4، به طور وسيعي مجدداً گاز خردل را عليه نيروهاي ما به کار برد که بدين ترتيب، حدود بيست تن شهيد شدند. عراق هم زمان با اين عمليات در بسياري از شهرها و روستاها نيز از گلولههاي توپ و بمبهاي شيميايي استفاده و تعدادي از مردم غير نظامي را شهيد و مجروح کرد.
در عمليات خيبر نيز، همانند عملياتهاي گذشته چند روز پس از تصرف جزيره و پيشروي نيروها بمبارانهاي وسيع شيميايي آغاز شد اين بمبارانها نخست در منطقه پشتيباني (شط علي) صورت گرفت و سپس به تدريج تمام جزيره را در بر گرفت. اين در حالي بود که توپخانه شيميايي دشمن نيز به شدت کار ميکرد براي نمونه تنها در يکي از اين روزها بيش از صد بمب خردل پرتاب شد که هر يک از آنها حاوي بيش از چهل ليتر مايع خردل بود که پس از انفجار، بخار ميشد و چند کيلومتر را آلوده ميکرد.
از تاريخ 7/12/62 تا 27/12/62عراق همچنان گاز خردل را عليه نيروهاي ما به کار ميگرفت. در 2 اسفند ماه سال 1362 رژيم بغداد براي نخستين بار در تاريخ جنگهاي دنيا از گاز اعصاب استفاده کرد.
اين گاز در جنگ اول جهاني هنوز کشف نشده بود و در جنگ دوم نيز آلمانها پس از تهيه اين گاز از به کار گيري آن خودداري کردند، در مجموع عراق سه حمله هوايي براي به کارگيري عامل اعصاب در روزهاي 27 و 30 اسفند ماه سال 1362 در منطقه جفير، پاسگاه شهيد برزگر و جزيره انجام داد. دستاورد استفاده از اين عامل براي عراق بسيار عالي بود زيرا از آغاز عمليات تا آن تاريخ با آن همه بمب و گلوله توپ حاوي عامل خردل کلاً ما در حدود 1500 نفر مجروح داشتيم در حالي که با مصرف مقداري کمي از گاز اعصاب حدود 850 نفر از رزمندگان مجروح شدند. به هر حال عراق تا آغاز عمليات بدر ديگر از گاز اعصاب استفاده نکرد اما مصرف گاز خردل را همچنان ادامه داد. در تاريخ 21 فروردين ماه سال 1363 عراق شايد براي نخستين بار استفاده از گازهاي خفه کننده (احتمالاً از نوع کلر پيکرين) را با بهرهگيري از بمبهاي قابل پرتاب از هواپيما آغاز کرد؛ حملهاي که بيش از پانصد نفر را مجروح کرد.
در کل در عمليات خيبر در اثر حملات شيميايي بيش از 3500 تن مجروح و 70 تن شهيد داشتيم. اين در حالي بود که تعداد زيادي بمب و گلوله عمل نکرده به دست ما افتاد که ايراد آنها نقص در فيوز بود.
در عمليات بدر، دشمن از همان ابتداي عمليات بمبها و گلولههاي توپ حاوي مواد شيميايي، به ويژه گاز اعصاب را د سطح گستردهتر نسبت به عمليات خيبر به کاربرد چرا که در عمليات پيشين نتيجه خوبي گرفته بود. در واقع اين بار عراق برخي از گازها را با بهرهگيري از هواپيما به صورت سمپاشي از ارتفاع بالا روي جزيره پخش ميکرد. بايد يادآور شد که در اين عمليات گاز خردل به طور بسيار محدودي به کار گرفت شد. نکته در خور توجه ديگر در مورد اين عمليات آنکه دشمن براي نخستين بار در جنگ با ما و نيز براي سومين بار در طول جنگهاي دنيا (دو بار نخست در جنگ جهاني اول بوده است) از مشتقات سيانور استفاده کرد. همچنين، عامل ديگري که به مقدار زياد در عمليات بدر به کار رفت، يک عامل خارشزا بود که تکنيکهاي ما نيز توانايي مقابله با آن را نداشتند. تنها عوارض اين گاز خارش و قرمز شدن پوست بود.
بعد از اين چهار نوع گاز که اشاره شد، دشمن از يک نوع گاز ديگر استفاده کرد که هيچ يک از نشانههاي باليني آن با گازهاي قبلي مطابقت نداشت و ظرف 24 ساعت نخست دو تن از رزمندگان را شهيد کرد. البته اين گاز بسيار محدود به کار گرفته شد. همچنين دشمن در همان روز نخست عمليات بدر، به مقدار زياد از بمبهاي فسفري استفاده کرد و با انجام چند حمله با گاز اعصاب و سيانور توانست حدود دو هزار نفر از نيروهاي ما را به پشت جبهه تخليه کند، گاز سيانور در مدت دو دقيقه برخي از رزمندگان را شهيد کرد.
بهداري سپاه درفاصله عمليات خيبر تا بدر، به مطالعه پرداخت و روشهاي نوين درمان مجروحان را بررسي کرد و نتيجه گرفت که بايد درمان مجروحان شيميايي و ميکروبي از همان اورژانسهاي خط مقدم آغاز شود از اين رو تعدادي از پزشکياران آموزش ديده را در اورژانسها، بيمارستانهاي صحرايي و مرکز درماني حميد مستقر کرد که خوشبختانه با ياري امام زمان (عج) درمان مجروحان را به خوبي انجام دادند و تقريباً ميتوان گفت تمامي مجروحان (حتي با حال اغما يا وقفه تنفسي) در صورت رسيدن به اورژانسها، بهبود مييافتند.
علت مرگ بيشتر شهيدان ما در عمليات بدر به علت آلوده شدن به گاز سيانور بود که حتي فرصت ماسکگذاري را به رزمندگان نداد. در اين عمليات جمعاٌ حدود بيست تا سي تن شهيد شيميايي داشتيم که حدوداً پنج مورد مربوط به گاز اعصاب 2 مورد يک عامل مشکوک و ديگران به گاز سيانور مربوط بوده است. البته تا اين تاريخ نيز در اثر آلودگي با گاز خردل در حدود پنج نفر ديگر به شهادت رسيدهاند.
تنها در تاريخ23/12/63 تا 25/12/63 که بيشترين حملات شيميايي صورت گرفت، حدوداً 1500 مجروح شيميايي گاز اعصاب و سيانور به پشت جبهه تخليه شدند که 800 نفر مجروح بدحال در بين آنان وجود داشت، از اين ميان، 250 نفر در حالت اغماي کامل بودند که برخي، حتي نفسشان نيز قطع شده بود و کف از دهانشان خارج ميشد. با وجود اين، از گروه مزبور هيچ کس شهيد نشد و همگي با هوشياري کامل و حال عمومي تقريباً خوب مرخص شدند.
در درمان تعدادي از مجروحان (حدوداً 100 ـ 150 نفر) که با گاز خردل آلوده شده بودند، از روشهاي جديدي استفاده شد که بسيار مؤثر بودند.
کل مجروحان بدحال در عمليات خيبر ـ که طي آن عراق بيش از يک ماه از سلاحهاي شيميايي استفاده کرد ـ حدود هزار نفر بود، در حالي که در عمليات بدر پس از درمان اوليه تعداد آن بيش از بيست تا سي مورد نبود. بررسي اجمالي پروندههاي موجود در بيمارستانهاي تهران نشان ميدهد که بيشتر مجروحان شيميايي عمليات بدر مرخص شده يا از حال عمومي خوبي برخوردارند. با بررسي سادهاي متوجه ميشويم که دشمن در استراتژي خود در استفاده از سلاحهاي شيميايي به تدريج، تغييراتي داده و پيشرفتهايي را بدست آورده است. در ضمن، بايد يادآور شد برخلاف عمليات خيبر که تعدادي بمب عمل نکرده در اختيار ما قرار گرفت در عمليات بدر، تمامي گلولهها و بمبهاي شيميايي دشمن عمل کرد و حتي يک مورد گلوله عمل نکرده بر جاي نماند.
ضعفهاي پدافند شيميايي:
1)- ماسک بايد هميشه به همراه رزمندگان باشد و آن را به کمر خود ببندند. بررسي حدود 17 تن شهيد ناشي از گاز سيانور نشان ميدهد که آنها در کنار سنگر خود ايستاده بودند و در مدت دو دقيقهاي که گاز پخش شد، حتي فرصت نکردند از داخل سنگر ماسکهاي خود را بردارند و از آنها استفاده کنند.
2)-در بررسي واحدها مشاهده شد که حتي پس از آغاز عمليات در جزيره هم از ماسک يا قوطي امداد استفاده نشده بود.
3)-ريش بلند برخي از برادران، به ويژه پيرمردها باعث شده بود که به رغم استفاده از ماسک، گاز شيميايي به ويژه اعصاب و سيانور به داخل ماسک نفوذ کند و آنها را در وضعيت وخيمي قرار دهد.
4)- هيچ يک از برادران مجروح از پودر رفع آلودگي استفاده نکرده بودند. به رغم آنکه استفاده از اين پودر اثر قاطعي در از بين بردن گازهاي سمي در سطح پوست دارد، به ويژه اينکه مانع از آن ميشود که پوست تاول بزند.
5)-در يکي از موارد که فرمانده يکي از واحدها کاملاً توجيه بود و خودش از طريق بيسيم سريعاً به نيروها دستور استفاده از ماسک را داد، هيچ زائده مهمي پيش نيامده بود.
6)-در چند مورد، دشمن شبانه از توپ حاوي گاز شيميايي (خردل) در جزيره استفاده کرد و برادران متوجه نشده و تا صبح در منطقه آلوده استراحت کرده بودند. همچنين، برخي از برادران در منطقه، نخست از ماسک استفاده ميکردند اما از آنجا که تمرين کافي نداشتند، پس از حدود نيم ساعت ماسک را بر ميداشتند و به فعاليت خود ادامه ميدادند. بدين ترتيب، بيشتر مجروحان بدحال ما به همين حوادث مربوط بودند.
دورنماي آينده:
به منظر ميرسد قدمهاي بعدي دشمن افزون بر سيانور و اعصاب عوامل ميکروبي زير باشد:
1)- سموم ميکروبي مانند آنتروتوکسين استافيلوکوک، اسهال و استفراغ شديد، سم بوتيليسم (که به سرعت باعث مرگ ميشود؛
2)-استفاده مستقيم از خود ميکروب ها.
ما بايد تمامي موارد گذشته را با ديد علمي و محققانهاي بررسي، نارساييها را اصلاح و از اين تجربهها در قبال حملات دشمن استفاده کنيم.
منبع : خبرگزاري ايسنا