سلام ايها لايراني

کد خبر: ۱۱۳۹۲۷
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۸۶ - ۱۲:۰۸ - 09September 2007
؛حوصله ام سر رفته بود. به ساعتم نگاه کردم. 1/35  بامداد رو نشون مي داد. نگاهي به هم پستي ام انداختم، توخودش بود.حدس زدم توفکر پسرش عباس آقا باشه يا... فکري به سرم زد ،خواستم کمي سربه سرش گذاشته باشم.يواش از سنگر کمين بيرون رفتم ،اسلحه ام را زمين گذاشتم ورفتم بالاي سنگر وازديدگاهي که خط عراقي ها را زير نظرداشتيم وکنترل مي کرديم ،سرم را آوردم داخل سنگر کمين وگفتم :«سلام ايهلايراني.» برادر علي محمد خدادادي شايد 10-20 سانتي از جا پريد .فوري اومد بيرون از سنگرودستم را گرفت کشيد داخل. جاتون خالي  يه کتک مشدو نوش جان کردم.بعد هم کلي نصيحت که چند گردان نيرو در سنگرهاي گروهي به اميد ما شش نفر که در سنگرهاي کمين 1تا3 مواظب دشمن هستيم؛ مشغول استراحتند. اونهم سنگر کمين شماره يک که نوک پيکان مقابله با دشمنه ...اوخيلي  جدي  حرف مي زد اما من ته دلم مي خنديدم . هنوزهم پس از سالها وقتي يادش مي افتم بي اختيار مي خندم اون موقع اولين بار بود که پس از ترک تحصيل در مدرسه راهنمايي به جبهه رفته بودم .   علي اکبررئيسي
نظر شما
پربیننده ها