کربلاي دوباره

کد خبر: ۱۱۵۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۶:۱۶ - 02March 2008
امشب که خون کبوتر از آسمان مي تراود
از شاپرک ها بپرسيد اينجا کبوتر ندارد

در کربلايي دوباره از نخلها سر بريدند
انگار برگشته در خون شهري که خنجر ندارد

وقتي که مشک شهادت شعر عطش مي سرايد
يعني شب خيمه هامان عباس و اکبر ندارد

هر چند نخل و کبوتر ، لاله ، شقايق ، صنوبر
هرگز تمام تو را اي آيينه در بر ندارد

دست نگاهي که کال است ، کي مي رسد تا نگاهش
از تو سبکبال عاشق! تعبير بهتر ندارد

بعد از شما شور پرواز ماسيد روي دل ما
جز ني لبک هاي مجنون اينجا کسي پر ندارد

رفتي و چشمان باران از رفتنت خيس خون است
کوچيدنت را پرستو اين کوچه باور ندارد

نخلي که در کوله بارش چيزي به جز سر ندارد
امشب دوباره بخوابد از سينه سر بر ندارد؛

صديقه السادات بهشتيان
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار