گزارش - سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني در نمازجمعه

کد خبر: ۱۱۶۸۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۶ - ۱۷:۴۸ - 03May 2007

مساله فتح خرمشهر است كه يكي از قطعات پرافتخار ايران ماست و بسيار مهم است كه به حمدالله رسانه ها روي اين موضوع كار مي كنند و بحثهائي در جامعه مطرح است و نمي گذارند اين مسئله مندرس شود و در تاريخ برروي آن غبار بنشيند ولي واقعا حق مطلب را هنوز ادا نكرده و ما اگر كار نيرومند و تاريخي را بايد بكنيم درباره خرمشهر , غير از اين تحليل ها و گفتني ها و نوشتني ها , حق آن اينستكه داستانها , فيلم ها و ادبيات حماسي براي خرمشهر بسازيم و آنچنان پرجاذبه كه همه بخشهاي جامعه علاقمند شوند و آنرا بصورت مصور ببينند و اينكاري است كه خوب مي توان انجام داد.
همان روزهائي كه ما عمليات خرمشهر را انجام مي داديم اينقدر امداد غيبي و آثار ايثار و فداكاري و شجاعت و مردانگي رزمندگان ما واضح بود كه آنروزها , انسان بصورت فيلم مي ديد از بس كه واضح بود ولي بالاخره در تاريخ اينطوري نمي ماند بايد ما با فيلم و ادبيات درست آنها را نگهداريم و انشاالله اينكار را مي كنند و كساني در فكر هستند كه اينكار را انجام دهند.
آن نقطه مهم مسئله خرمشهر را كه من مي خواهم برروي آن تكيه كنم اين نقطه عطفي بود در تاريخ دفاع مقدس ما و همه تاريخ جنگ ما , جالب و حماسي است بالاخره خرمشهر هم در اشغالش حماسه بود , يعني وقتي خواستند اشغال كنند و نيروي مدافع نظامي مهمي آنجا نداشتيم , اين مردم بودند , مردم شهر بودند , همين عربها بودند عمدتا كه بعضي ها حالا خيال مي كنند اينها وفادار به انقلاب نيستند , همين ها بودند كه مقاومت كردند در كوچه و پس كوچه ها و جلوي ارتش مهاجم را گرفتند و بيست و چند روز , چند لشگر عراق را پشت ديوارهاي خرمشهر معطل كردند با تلفات زياد و بعد هم كه عراقي ها وارد خرمشهر شدند , اطرافشان را به گونه اي محاصره كردند كه تا آخرين روزي كه آنجا بودند , آرامش نداشتند و هم سنگرهايشان و همه ترفندهاي شرورانه شان كه حتي پل بين دو بخش خرمشهر را هم خراب كرده بودند كه متكي به آب كارون بشوند و همه آن ساختمانهاي جلو را خراب كردند و كارهاي عجيب و غريبي كه كردند , آرامش نداشتند.
اما اطمينان داشتند كه خرمشهر را نگه ميدارند زيرا از پشت متصل به سرزمين عراق بودند از طريق مرز شلمچه متصل به خاك عراق بودند. البته يكي از چيزهاي عجيب و غريبي كه نشان مي دهد عراقي ها خيلي مطمئن بودند , اين بود , آن مدتي كه آنها آنجا بودند يك پلي روي اروندرود نزدند كه اگر يك وقت نيازي داشتند تا فرار كنند بتوانند فرار كنند. يعني حالشان راحت بود كه روز فرار اتفاق نمي افتد.
فقط نقطه امكان حمله ما را از طرف شمال مي دادند كه شمال را هم آنچنان با پدافندهاي نيرومند زميني محكم كرده بودند كه فكر مي كردند هيچكس از آنجا عبور نمي كند بر همين اساس بود كه شخص صدام شرط بندي كرده بود و گفته بود اگر ايراني ها خرمشهر را بگيرند , كليد بصره را هم به آنها خواهيم داد و اين خيلي حرف بزرگي است كه يك فرمانده جنگ , فرمانده كل قوا و رئيس يك كشور اينقدر صريح بگويد و همه دنيا هم آنرا شنيده بودند كه اين حرف را زده است . فكر نمي كرد اين مساله اتفاق بيافتد و واقعا عملياتي كه در سه مرحله انجام شد و منجر به فتح خرمشهر شد ديگر در مرحله سوم غافلگيرانه هم نبود. ما گاهي عمليات فوق العاده موفقي را داشتيم ولي با غافلگيري .
از اروند كه عبور كرديم براي فاو در عراق كاملا دشمن غافلگير شده بود كه ما توانستيم از يك رودخانه وحشي بيش از هزار متر عرض آنهم در شب سرما , رزمندگانمان را عبور بدهيم و آنطرف سرپل بگيريم و بعد هم روي آن پل بزنيم آن پل بعثت كه خودش يك پل تاريخي است . يا عمليات شلمچه آنچنان دژهائي آنها ساخته بودند كه هر كس آنجا مي رفت . مي گفت اينها غيرقابل نفوذ است و به علاوه جلوي دژشان هم يك سطح زيادي از زمين را با مين پوشانده بودند و روي مين ها هم آب انداخته بودند كه مين ها را هم كسي نتواند خنثي كند و عبور از اين آبها و مين ها تقريبا با منطق نظامي محال بود. آنها همه مهم است آنها يك شب غافلگير شدند كه رسيديم به شلمچه اما در خرمشهر غافلگير نشدند چون دو مرحله انجام شده بود و نشان مي داد كه ما داريم بطرف خرمشهر مي رويم حالا توقفي مي شد ولي با اين توقف هيچ دشمني فكر نمي كند كه جنگ تمام شده است . فرض را بر اين مي گذارند كه ما داريم تجديد نفس مي كنيم . بهرحال آن پيروزي سريع و برق آسا , آنهمه خسارتي كه به دشمن وارد شد , چند واحد بزرگ نظامي آنها منهدم شد . حدود 19 هزار گويا اسير گرفتيم , مجروح و مقتولشان خيلي زياد بود. غنائم فوق العاده اي كه همه چيز بود , سقوط هواپيماهاي فراوان در يك عمليات برق آسا در خرمشهر آنموقع بگونه اي بود كه محاسبات نظامي براي خود ما هم يك امداد غيبي واقعي تلقي مي شد و امام آن جمله معروف را گفتند و در تاريخ ماند كه فرمودند : « خرمشهر را خداوند آزاد كرد »
اين حرف امام را ما هم تائيد مي كرديم . ما خب مي دانستيم چه داريم و دشمن چه دارد , شرايط جبهه چطور است , دژها چطوري است و واقعا ميدان سختي بود براي جنگيدن و ما هم قبول داشتيم . حتي شهيد صياد شيرازي وقتي كه جنگ تمام شد و آمد گزارش بدهد جمله اي را گفت كه ما هم اين جمله را دائما تكرار مي كنيم . گفت آنقدر كمك خداوند مشهود بود , امداد غيبي مشهود بود كه مي شد از آن فيلم بگيريم از كمك خداوند لابد از مظاهرش ايشان در نظرش بود. وقتي كه صف كرده بودند به ستون يك اسراي عراقي را مي آوردند و تخليه مي كردند , آن صحنه ها را كه نشان مي دادند , ايشان اين حرف را زد.

بهر حال كاري بود بسيار بزرگ , دو , سه روز خبرگزاريهاي دنيا پيروزي ايران را نمي گفتند , خود عراقي ها سرود فتح مي خواندند. آنها از خرمشهر بيرون رفته بودند , آنقدر گيج بودند كه چه بگويند , همه اش سرود پيروزي براي مردمشان مي گذاشتند. يك مناظري نشان مي دادند از تلفات نيروهاي رزمنده ما و اينطوري مي خواستند روحيه مردمشان و دوستانشان را حفظ كنند ولي دنيا شوكه شد و بر اندام دنيا لرزه افتاد و قضاوتها شروع شد. خيلي ها همان روز گفتند صدام شكست خورد و ايران برد. البته ما اينكه فوري ادامه نداديم اين ديگر نقطه ضعف جبهه ما بود كه ما نيروي آماده براي تداوم عمليات هيچوقت به اندازه يك عمليات بزرگ بعدي نداشتيم بايد مدتي صبر مي كرديم تا نيروهاي جديد را جمع كنيم و آموزش بدهيم تا عمليات بعدي را انجام دهيم ولي 180 كيلومتر مرز را آزاد كرديم . مرز باز بود , وارد خاك عراق شده بوديم در يك قسمتي و مي شد جلو برويم , اشكالش اول اين بودكه تا امام به عنوان فرمانده كل قوا چه بخواهند و بعد هم بعد از تصميم , آمادگي بعدي , بهرحال خيلي مساله مهمي است . از آن به بعد اصلا تاريخ جنگ ورق خورد و يك شكل ديگري شد.

شما وقتي كه برگرديد مثلا به يكسال قبل از جنگ فتح خرمشهر مي بينيد كه ما مرتب پشت سر هم پيروزيهاي بزرگي داشتيم . فتح المبين , طريق القدس و خيلي چيزهاي ديگر. آن عمليات ثامن الائمه و دارخوين و امثالهم بعد يكدفعه استراتژي دفاعي دشمن عوض شد و دنيا فهميد كه در شرايط جديدي قرارگرفته و خطر انهدام حكومت بعث عراق جدي شد. آنها تصميم گرفتند. در تصميمات مهم استكباريشان كه به هيچ قيمت نگذارند ايران در عراق پيروز شود. راه زميني خيلي برايشان باز نبود. چه بكنند , در جبهه شكست مي خوردند. رفتند دنبال شرارت . بعد به صدام چراغ سبز دادند كه به هر جنايت جنگي بر خلاف مقررات بين المللي جنگ كه مي خواهد عمل كند كه كرد. شما ديديد كه موج زدن كشتي ها , شهرها , هواپيماهاي مسافربري , موج آدم ربائي و هرگونه حركتي كه مقررات بين المللي جلويش را گرفته او مرتكب مي شد و هيچكس هم از قدرتهاي بزرگ دنيا و مجامع جهاني جلوي صدام نمي ايستاد. گاهي يك چيزي مي گفتند كه در تاريخ ثبت شود. بعد اجازه به او دادند كه اسلحه كشتارجمعي راه بياندازد. همين كه الان شما مي بينيد كه دارند چقدر عربده مي كشند بخاطر آن .

حتي به صدام اجازه دادند برود دنبال سلاح هسته اي البته اين طولاني بود , اجازه دادند كه دنبال سلاح شيميائي و بيولوژيكي برود , موشكهايي كه بردش تا آنموقع محدود بود در حد فراگ بود و بردش 70 , 80 كيلومتر بود , تبديل كردند به موشكهاي 300 كيلومتري و با برد 600 كيلومتري و چيزهاي عجيبي را به صدام دادند كه به هيچكس در جهان سوم تا به امروز در تاريخ جنگها داده نشده براي اينكه تصميم گرفته بودند و از آنطرف هم فشارشان را كه تحريم بود بر ما اضافه كردند ولي مقاومت مردم و رزمندگان و ايثارگران و مردانگي نيروهائي كه در جبهه داشتيم اعم از ارتش , سپاه , بسيج , انتظامي كه آنموقع كميته و شهرباني و ژاندارمري بودند و نيروهاي متفرقه اي كه همينطور خودشان را به جبهه مي رساندند , دوره هاي بعد را هم خوب اداره كردند كه حالا ما وارد آن قسمت نمي شويم ولي فقط اين نكته را در نظر داشته باشيد كه بعد از فتح خرمشهر , دشمن تصميم گرفت با جنايت جنگي با ايران مواجه شد و اينكار را كرد تا به آخر و يك روز هم آنرا متوقف نكردند كه خودشان يك تاريخ گويائي دارد كه انشاالله بايد ما بيش از اين روي اين تاريخ تحليل كنيم و اين مقطع را از لحاظ مقررات بين المللي و روحيه استعمارگران و همچنين روحيه بعثي ها كه با ما مي جنگيدند و از اين طرف مظلوميت جبهه ما و مقاومت جبهه ما , اينها يك فرازهائي است كه در تاريخ بشريت همه آنها براي هميشه ارزش است . بهر حال ما به نيروهائي كه اين حماسه را آفريدند هم آفرين و هم تبريك مي گوئيم و براي شهدا وجانبازان و آزادگاني كه از اين ناحيه آسيب ديدند , براي خانواده هايشان صبر و اجر مي خواهيم و براي ارواح مقدس شهدامان ازخداوند بركات و قرب بيشتر به بزم الهي مي خواهيم .

(سخنراني آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه 06/03/1385 )

نظر شما
پربیننده ها