سردار فدوی:

ایران قواعد و شرایط بازى را تعیین مى‏‌کند

فرمانده نیروى دریایى سپاه گفت: ما تعیین کننده هستیم که قواعد بازى چیست و زمین بازى کدام است؛ وقتى این‏طور مى‏‌شود ما در شرایط ابتکار عمل قرار مى‏‌گیریم و آنها (آمریکایی‌ها) در شرایط انفعال هستند.
کد خبر: ۱۱۷۰۱
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۸ - 17February 2014

ایران قواعد و شرایط بازى را تعیین مى‏‌کند

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از پیام انقلاب، بدون شک یکى از مؤلفه هاى جدى توانمندى نظام جمهورى اسلامى در عرصه مقابله با تهدیدات منطقه اى در حوزه خلیج فارس، نیروى دریایى سپاه است. این نیرو با حضورى قدرتمند و تأثیرگذار در خلیج فارس نقش بازدارنده اى در برابر تهدیدات پرحجم دشمن ایجاد کرده است که دامنه تأثیرات آن بسیار گسترده و فرامنطقه اى شده است.

بهره مندى از نیروى انسانى مؤمن، شجاع و کارآمد در کنار تجهیزات و فناورى روز و بعضاً منحصر به فرد نقش بالنده اى به نیروى دریایى سپاه بخشیده است.

براى آگاهى بیشتر از توانمندى هاى نیروى دریایى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، گفتوگویی را با سردار على فدوى، فرمانده این نیرو انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:

نیروى دریایى سپاه به عنوان یکى از نیروهاى مهم دفاعى کشور محسوب شده و عمده تهدیداتى هم در حال حاضر متوجه کشور مى شود از منطقه دریا اتفاق مى افتد. لطفاً پیرامون وضعیت و میزان آمادگى نیروى دریایى سپاه از نظر نیروى انسانى و امکانات و تجهیزات توضیحاتى بفرمایید.

راجع به موضوع آمادگىها و موضوع تهدید یک مطلب کلى باید بگویم. از ابتداى پیدایش زمین و سکونت انسان بر روى آن تا تقریباً یک قرن پیش، تهدید کل جغرافیایى ما تهدید از ناحیه زمینى بود. در ابتداى قرن بیستم براى اولین بار تهدید از ناحیه دریا متوجه ایران شد. پس از انقلاب نیز جدىترین تهدیدى که جمهورى اسلامى را از اساس و مبنا مورد تهدید قرار داد از ناحیه دریا صورت گرفت، آن هم نه از طرف کشورهاى همطراز و همسایه بلکه از ناحیه امریکا که اصولاً یک کشور دریاپایه است.

این تهدید کننده (امریکایىها) یک توانمندى نظامى دارند و طبیعتاً در هر کجا که بخواهند اقدام کنند بر مبناى این توانمندى دریاپایه اقدام مى کنند، زیرا سرزمین اصلى آمریکا در نقاط دوردست از تمامى سرزمینها است و براى رسیدن به سرزمین هاى دیگر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم دریاست. براى همین درتوانمندى نیروى دریاى امریکا هم توانمندى دریایى و هم توانمندى هوایى وهم نیروى زمینى جمع است. توانمندى زمینى تحت عنوان تفنگداران دریایى، توانمندى هوایى به وسیله ناوهاى هواپیمابر و توانمندى دریایى هم که ناوهاى جنگى و غیر جنگى است. در واقع امریکایى ها یک ارتش کامل را در نیروى دریایى خودشان جمع کردهاند.

تجلى کامل دشمنى امریکایىها با ما و تهدید کنندگى علیه ما و بروز عینى آن در سال ۶۵ و ابتداى سال ۶۶ همراه با حضور علنى و جانبدارانه امریکا از عراق در خلیج فارس بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که وظیفه پاسدارى از انقلاب را به عهده داشت نیروى دریایى خود که حدود یکسال و اندى از تشکیل آن به فرمان حضرت امام گذشته بود و در محدوده جنگ با عراق فعال بود را در کل منطقه فعال کرد و کلاً معادلات موجود در خلیج فارس، دریاى عمان وتنگه هرمز در زمنیه موضوع انرژى و مسائل مختلفى که وجود داشت را به هم زد.

شرایط خلیج فارس و قوانین دریایى و مسائل فى مابین ما و آنها در خلیج فارس و تنگه هرمز و شرایط اقتصادى و سیاسى دنیا و موضوع انرژى، باعث شد که امریکایىها در این منطقه خودشان را در یک موضع دفاعى ببینند نه در یک موضع تهاجمى و روندى را براین مبنا اتخاذ کنند. بر این اساس سالیان طولانى است که آنها نه تنها در آبهاى سرزمینى ما و آب هاى فلات قارهاى ما، بلکه در محدوده آب هاى بین المللى هم به صورتى حرکت مى کنند که کوچکترین تعارضى با آن چیزى که کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها و همچنین حریمى که ما مشخص کردهایم نداشته باشند. اگر مسائلى هم مثلاً در تنگه هرمز به وجود مى آید، بعضاً به دلیل کم تجربگى فرماندهان ناوهاى آمریکا یا به واسطه حضور اولین بار بعضى ناوهاى آمریکا در منطقه و عدم آشنایى فرمانده آن با شرایط منطقه مى باشد.

نیروهاى مهاجم مى گویند سپاه از قایق هاى تندرو براى مین ریزى و اصطلاحاً نبردهاى چریکى دریایى استفاده مى کند و عمده ترین ترس آنها از این مسئله است. لطفاً در این خصوص توضیح دهید؟

امریکایىها و غربىها، یک سرى موانعى را که مربوط به خودشان است مبنا قرار مى دهند و بقیه را نسبت به آن مى سنجند. اینکه مى گویند نبرد چریکى، آنها از حرکات مربوط به خودشان به عنوان یک موضوع کلاسیک یاد مى کنند حرکات ما را به عنوان حرکت و نبرد چریکى مى دانند در حالى که اینطور نیست، بلکه یک توانمندى است که یک تعریف کامل کلاسیک با همه مشخصاتى که ما تعریف کردهایم دارد.

الزام ندارد که شما با تعریف دشمن، با قواعد بازى دشمن و در زمین بازى دشمن بازى کنید. در حال حاضر ما در شرایطى هستیم که زمین بازى و شرایط بازى را ما تعیین مى کنیم. چرا چون ما در کنار امریکا نیستیم، امریکایى آمده در کنار ما و در یک جغرافیاى به نام خلیج فارس قرار داریم. اینجا ما تعیین کننده هستیم که قواعد بازى چیست و زمین بازى کدام است، وقتى اینطور مى شود ما در شرایط ابتکار عمل قرار مى گیریم و آنها در شرایط انفعال قرار مى گیرند. بله اگر ما مى خواستیم در خلیج مکزیک این کار را بکنیم شرایط عوض مى شد.

وقتى که موضوع تنگه هرمز مطرح مى شود این انفعال به حد بسیار وسیع بروز پیدا مى کند به نحوى که قیمت نفت یکى از تبعات است. آنها مى فهمند که نه تنها تنگه هرمز بلکه خلیج فارس زمین بازى اى است که ایران تعریف مى کند نه آنها.

اگر بخواهیم توان جمهورى اسلامى ایران را به لحاظ نیروى انسانى و امکانات و تجهیزات رتبه بندى کنیم در جه جایگاهى قرار مى گیرد؟

به طور مسلم جایگاه مجموعه اى بالاتر قرار مى گیرد که درصورتى که نبردى به وجود بیاید شناورهایش بر روى آب شناور و شناورهاى طرف مقابل در زیرآب غوطه ور باشد. این درواقع یک ملاک است. این مشخص مى کند که چه کشورى در رتبه بالاتر قرار مى گیرد.

امریکایىها در ۱۰ - ۲۰ سال گذشته تعداد شناورهاى دریایىشان کم شده، آنها در زمان ریگان، حدود ۶۰۰ فروند شناور نظامى اعم از رزمى و شناورهاى پشتیبانى داشتند. این تعداد در حال حاضر کمتر از ۵۰۰ فروند است یعنى حدود ۴۵۰ تا ۵۰۰ فروند در کل سازمان نیروى دریایى امریکا اعم از ناوهاى بزرگ تا شناورهاى کوچک و سوخت رسانى ومهمات رسانى و غیره وجود دارد که از این تعداد، تعداد شناورهاى رزمى در حال حاضر حدود ۲۰۰ فروند مى باشد. در حالى که امریکایى ها طبق کمیت هایى که خودشان براى ما تصور مى کنند تعداد شناورهاى ما را ۱۰۰۰ فروند برآورد مى کنند.

توانمندى نظامى وقتى درست مى شود که کسى که هزینه هاى بسیار کمترى براى توانمندى هاى نظامى صرف کرده است به اهدافش مى رسد و در شرایط بهترى قرار مى گیرد.

بحث توانایىها و آمادگى هاى جمهورى اسلامى چه پیامى براى مردم خود ما و بعد مردم کشورهاى منطقه و همچنین براى امریکایىها و متجاوزین دارد؟

پیام براى مردم ما، اطمینان و آرامش است. شما آرام تر از مردم و کشور ما جایى را سراغ دارید؟ این توانمندى فقط مربوط به نیروى مسلح نیست مربوط به کل نظام است. دلیل آن هم این است که چون از ماهیت دعوا مردم خبر دارند. ماهیت دعواى دنیاى استکبار به نمایندگى امریکا با ما ماهیت سیاسى و اقتصادى و این حرفها نیست، ماهیت حق و باطلى است.

اما امریکایىها، برداشتى را که امریکایى ها دارند همان برداشتى است که قبلا عرض کردم، یعنى در برابر این توانمندى باید در یک موضع دفاعى قرار داشته باشند نه موضع تهاجمى. براى همین هم تمام اقداماتى که انجام مى دهند به گونه اى عنوان مى کنند که همه پسند باشد مثلاً مى گویند براى تأمین امنیت انرژى جهانى.

بحث تنگه هرمز همواره بحث مهمى بوده و هست. امریکایىها مى گویند ایران مى تواند تنگه هرمز را ببندد ولى این مدت دار نیست، نظر شما دراین مورد چیست؟

در زمان جنگ، نیروى دریایى سپاه تازه تأسیس شده بود. با این حال کسانى که آن موقع بازنشسته شدند یا هستند به خوبى مى دانند که چیزى که در سال ۶۶ و۶۷ در رویارویى ما و امریکایىها در خلیج فارس پیش آمد مایه ذلت و خفت امریکایىها شد.

در آن زمان کشور اراده کرد بعضى اقدامات انجام شود آن کار صورت گرفت. یعنى ما قریب ۱۳۹ کشتى را زدیم و اگر قرار بود به ۱۳۹۰ کشتى هم برسد مى رساندیم، توان آن وجود داشت. علت هم این بود که تمام توانمندى هاى امریکا براى جلوگیرى از این کار کارآیى نداشت.

همین سال ۶۶ و۶۷ به همین روند بین ما و آمریکایىها باعث شد که یک تئورى در امریکایىها به وجود بیاید که امریکا در آینده با جنگ نامتقارن مواجه است. ما بیست و چند سال فرصت داشتیم که با جرأت مى توانم بگویم که حتى یک روز این مدت را از دست ندادهایم براى اینکه سه الزام (سازمان دهى سازمان مناسب، آموزش هاى متناسب و تسلیحات و تجهیزات متناسب) را درحد اعلام به وجود بیاوریم. الان امریکایىها نسبت به سال ۶۶ و ۶۷ در رابطه با مسائل خلیج فارس، تنگه هرمز و موضوع انرژى ضعیفتر هستند و ما قوى تر از آن موقع هستیم.

اگر صد در صد نفت منطقه با خطوط لوله برود این نفت از کجا مى خواهد برود؟ یا از زیر آب هاى خلیج فارس یا در یک باریکه کوچکى از خلیج فارس. یعنى فرقى در اصل قضیه به وجود نمى آید بلکه بدتر مى شود زیرا تلاش بسیار زیاد و هزینه بسیار زیاد و وحشتناک که بعضاً براى خیلى از کشورها و دنیا قابل تحمل نیست. یعنى موضوع هزینه اى که باید براى خطوط لوله بشود اضافه مى شود به مشکلات موجود.

همکارى سپاه، ارتش حالا نیروى دریایى و هوافضاى سپاه در امنیت خلیج فارس چه نقشى دارد؟

چندین سال است که یک تقسیم جغرافیایى بین سپاه و ارتش صورت گرفته به این معنى که تنگه هرمز و خلیج فارس مربوط به سپاه است. مسئولیت ارتش دریاى مازندران و دریاى عمان است. با این وصف که در دریاى عمان پایگاه هاى ما در چابهار و جاسک نیز وجود دارد و حضور داریم و در شمال هم پایگاه ما وجود دارد. ولى تقسیم جغرافیایى صورت گرفته و این تقسیم جغرافیایى تعاملات مثبت بین ما و ارتش را به حد کمال مى رساند و دیگر تداخلى وجود ندارد و این روال، مبناى خوبى است.

در داخل سپاه هم مجموعه نیروى دریایى و مجموعه هوا فضا و مجموعه نیروى زمینى و همچنین سپاه استانى. سپاه یک پیکر است و وقتى کارکرد خودش را دارد که به صورت یک پیکره عمل مى کند و خدا را شکر که یک پیکره بودن از اول در سپاه بوده و همچنان هست.

به عنوان سؤال آخر به برنامه هاى نیروى دریایى سپاه براى حضور در آب هاى بین المللى و برنامه هاى آینده هم اشاره اى داشته باشید.

در دکترین نیروى دریایى سپاه که ابلاغ شده است موکول به یک جغرافیاى خاص نیست در هر جغرافیایى نیروى دریایى سپاه مى تواند باشد و این روند هم وجود دارد و الحمدلله این توانمندى موکول به یک جغرافیاى خاص نیست.

در برنامه پنجم یک جهش بسیار بزرگ نه یک پیشرفت، یک جهش بسیار بزرگ براى نیروى دریایى سپاه عملاً شروع شده و در پایان برنامه پنج ساله پنجم ما یک وضعیت کاملاً متفاوت را خواهیم داشت در همه زمینهها این اتصالى که بین داخل و مجموعه باید وجود داشته باشد به وجود آمد اتصالى که بین ما و خارج از کشور وجود داشته قطع شده چون نیازى نداریم هرچند که مانعى از طرف کشورهاى دیگر وجود ندارد و آنها استقبال هم مى کنند. چون خود این روند باعث ارتقاء وضعیت آنها هم خواهد شد چون ما در اینجا با امریکایىها در صحنه عملى قرار داریم و این یکى از نیازمندى هاى ارتقاء تحقیقاتى و تسلیحاتى همه جاى دنیا است ولى خوب این اتصال به نوعى وجود ندارد و در داخل کشور برقرار است و ما انشاءالله شکل کاملى از حضور و بروز و گسترش را در داخل و خارج سپاه خواهیم داشت.

دریا مثل زمین نیست که حالت جنگ نباشد حالت عملیاتى برقرار نباشد. اصلاً بودن در دریا بخشى از عملیات است و ما در ۲۴ ساعت صدها فروند شناور را در داخل دریا داریم

نظر شما
پربیننده ها