اشاره:"رضا مهرانديش" فيلمساز و نويسنده دفاع مقدس با فيلم مستند "ستاره هاي شكسته" كه از ماندگارترين آثارمستند با موضوع تفحص است پا به عرصه مستند سازي گذاشت و نام خود را در اذهان علاقمندان حک کرد.با مهرانديش در موزه ملي قرار گذاشتيم. اين موزه نه تنها بزرگترين موزه باستان شناسي و تاريخ ايران باستان است بلكه از لحاظ تنوع هم از موزه هاي مهم جهان به شمار مي رود. مهرانديش رزمنده وفيلمساز دفاع مقدس كه كوله باري از خاطرات و روحيات رزمندگان در زمان گذشته را همراه خود دارد. در موزه اي كه محل گذر تاريخ است قرار ملاقات داشته باشيم.
مهرانديش علاوه بر كارفيلمسازي كه اثار بسيار زيادي را در كارنامه مستند سازي خود دارد، كتابي را تحت عنوان "زندگي در ارتفاعات" كه مجموعه خاطراتش از دفاع مقدس است را چاپ و منتشر كرده است.همچنين وي سوابق مديريتي در ستاد تبليغات جنگ، بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس وشهرداري تهران را دارد.با رضا مهرانديش گپ وگفتي درباه خاطراتش از فيلمسازي ومستند دفاع مقدس كرده ايم.وي معتقد است: بايد فيلم هايمان را با ادبيات امروز و به زبان نسل جديد تعريف كرد.تا تاثير خود را بر روي بيننده بگذارد.با هم گفتگو را مي خوانيم.
چه شد فيلم سازي در زمينه مستند را شروع كرديد؟
در زمان جنگ تحميلي ما مثل همه بچه ها كه عمدتا يا دانش آموز يا دانشجو بودند در جبهه هاحضور پيدا کرديم. و همزمان در گردان هايي هم چون حمزه،سلمان،انصار حضور داشتيم .در آن زمان علاقه اي به كار نوشتن داشتم يك روز يكي از دوستانم توصيه كرد كه در ايام جبهه يادداشت نويسي كنم زيرا اين نوشته ها در آينده كارامد خواهد بود.گاهي مي نوشتم به طوري كه خوشبختانه بعضي از عملياتها كه در آن حضور داشتم را ثبت نمودم.بخشي از اين خاطرات در روزنامه جمهوري اسلامي سال 67 چاپ شد.بعدها اين مجموعه نوشته با عنوان "زندگي در ارتفاعات" منتشر شد.من بعد از پايان جنگ در زمينه علوم اسلامي تحصيل كردم.
در اين حال وهوا بود كه وارد رشته اي شدم كه بتوانم به حقايق جنگ بپردازم.به ياد دارم كه در 21 سال پيش در تاريخ 22 مرداد همراه با گردان آماده مي شديم كه در منطقه "دوپازا" يك عمليات انجام دهيم .درسينه كش و دامنه منطقه من شربت ابليمو به مناسبت شيريني تولد در گروهانمان تقسيم كردم .اين روزآرماني ترين و بهترين ايامي بوده كه در خط مقدم جبهه بودم.احساس اين بود که سرمايه و ذخيره خواهد بود. در عمليات مرصاد از ناحيه هر دو پا توسط گلوله گرونيف تيربار مصدوم شدم و يک سال خانه نشين شدم.اين يكسال كه از 5 مرداد 67 شروع شد بيشتررمان وداستان مطالعه مي كردم .
تعداد بسيار زيادي رمان هاي بزرگ و آرماني كه بيشتر در زمينه جنگ و انقلاب بود را مطالعه كردم. بعد از مدتي به اين نتيجه رسيدم كه به سمت مستندنگاري جنگ بروم گاهي با ديدن تصاوير شهادت و درگيري بچه ها رزمنده با دشمن آرزو مي كردم كه زنده ماندم و هميشه با خود مي گفتم خدايا به من عمري بده تا روزي اين واقعيات رابه تصويردر آورم. بعد از پايان جنگ وارد كلاس هاي داستان نويسي در حوزه هنري شدم .چند ماهي آنجا حضور داشتم. سپس وارد رشته سينما در دانشگاه شده و بعد از گذرندان دوره كارگرداني سال 68 وارد بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس شدم . در گذشته آن را با نام معاونت جبهه و جنگمي شناختند. بعد از پايان جنگ به معاونت فرهنگي و تبليغاتي جنگ تغيير نام داد ورياست آن بر عهده آقاي خاتمي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي وقت بود.
در سال 69 مهندس چمران به رياست معاونت فرهنگي و تبليغات منصوب شد و بنياد حفظ آثاررا به راه انداخت. من هم با توجه به رشته تحصيلي ام در معاونت هنري در بخش فيلمسازي شروع به كار كردم و مسووليت بخش ويدئويي معاونت را عهده دار شدم. يكي از موضوعاتي كه در آن سال براي ما اهميت داشت انعکاس فعاليت هاي كميته جستجوي مفقودين بود وسردار باقرزاده مسئوليت آن را داشت.چون مهمترين رخداد بعد از جنگ شناسايي مفقودين و شهداي جا مانده است. سال 71 به همراه سردار باقرزاده براي تصوير برداري از مبادله اجساد شهداي عزيزمان با اجساد كشته شده عراقي در مرز دو كشوربه منطقه سفر کردم و اولين فيلم مستند را کارگرداني کردم.
اولين كار جدي شما در زمينه مستند مبادله شهدابود يا مستند تفحص؟
اولين فيلم جدي ام مستندي به نام "ستاره هاي شكسته" است كه به موضوع تفحص و تبادل شهدا سال 71 برمي گردد و تهيه كنندگي آن را بنياد حفظ آثار عهده دار بود. قبلا اقاي مرتضي شعباني فيلمي ساخته بود كه من اجازه گرفتم بخشي از راش هاي فيلمش را در مستندم استفاده كنم.البته مستند من به دو برادر شهيد به نام "مهدوي ظفرقندي" مربوط بود كه اجسادشان در اين تبادل بازگشته بودند .به همين منظورگفتگوي با مادرشان و حوادثي كه در محل رخ داده بود را دستمايه اصلي مستند قرار داديم.
اين اولين مستندي بود كه در زمينه تفحص شهدا از تلويزيون پخش شد. يادم است كه فردا شب پخش قرار بود حدود 500 شهيد دفاع مقدس را تششيع كنند .در بنياد حفظ آثار در زمينه جنگ و تفحص كارهاي زيادي كرديم. مخصوصا دوستان و هنرمندان از جمله آقاي مهندس پورعهده دار معاونت هنري بودند.آقاي مسافر آستانه هم مسووليت بخش تاتر را داشتند .
اين هنرمندان چه دوره اي به بنياد پيوستند؟و چه فعاليت هايي كردند؟
اين دوستان در سال 72 يا 73 به گروه مستندسازان در معاونت هنري پيوستند. در دوره اي كه اين دوستان بودند چند فيلم مستند در رابطه با جنگ توليد شد.حتي تعدادي تاتر روي صحنه و در سالن هاي مختلف به اجرا در آمد. بعدها تئاترهايي با موضوع جنگ به روي صحنه مي رفت را بنياد حفظ آثارضبط مي کرد. آقاي مجيد انتظامي در سالروز آزاد سازي فتح خرمشهر سمفوني بزرگ خرمشهر را رد فرهنگسراي بهمن نواخت. من عنوان كارگردان تلويزيوني واحد سياربا 4 دوربين برنامه را ضبط كردم .بعد از مدت زماني همين برنامه از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد.
بعد از جدايي شما از بنياد حفظ اثار چه كارهايي را به توليد رسانديد؟
رياست بنياد به مهدي چمران سپرده شده بود بعد از گذشت چند سال فعاليت در بنياد تعداد زيادي كار مستند توليد كردم.يكي از بچه ها رزمنده كه اهل شلمچه ويدئو كليپي به نام "شگفتا عشق" را ساخت كه در جشنواره هاي مختلف جوايزي را به خود اختصاص داد.كار ديگر که خيلي دوستش دارم تئاتر "كانال كميل" به تهيه كنندگي فرهاد مهندس پور و كارگردان هنري كورش زارعي بود و من هم كارگردان تلويزيون بودم .مثل ساخت فيلم يعني مراحل توليد تا نمايش کانال کميل حتي با يك دوربين روي آن كار كردم .من بعد از مدتي مجددا "كانال كميل"را مسافر آستانه بازي كرد.در سال 78-77 حسين پارسايي و كورش زارعي كانال كميل را بازي كردند. بچه ها براي تمرين تاتر سوله ايرا در قم پيدا کرده بودند. همان سال كانال كميل ازجشنواره تاتر جايزه گرفت.من مي خواستم تاتر "زمستان 66" را هم كارگرداني تلويزيوني كنم .اما پس از جدايي فرهاد مهندس پور از بنياد؛مدير فيلم و عكس جانشين معاونت هنري شد. چون مدير ارشد معاونت ؛مدير فيلم و عكس بود .
با تغيير مديريت در بنياد حفظ آثار و نشر ارزش ها شما هم جدا شديد دليل خاصي وجود داشت؟
دوره اي كه آقاي افشار به بنياد تشريف آوردند قصد داشتم وارد بخش فرهنگي شهرداري شوم من در آن سالها هم به كار فرهنگي وهم به كار فيلمسازي علاقه داشتم زيرا تصميم جدي داشتم تا به كار فيلمسازي برگردم البته هنوز هم در حال تحصيل در دانشگاه هستم و خودم را براي دريافت دكترا آماده مي كنم.علاقه بسياري دارم كه مستندنگار اين واقعه بزرگ باشم. واقعه دفاع مقدس بعد از كربلا بزرگترين حماسه است كار مستند جنگ متاسفانه به اهل فن سپرده نشده است يكي از كارگردانان صاحب فكر دفاع مقدس گروه جنگ صدا و سيما را راه اندازي كرد كه بسيار كار درخشاني بود
نگاه شما به مستند دفاع مقدس چگونه است؟
من در فيلم هايم رزمنده را مي بينم نه كسي كه دغدغه فيلمسازي دارد. با همكاري دوستان و در كنار شهيد آويني كارهاي ماندگاري در زمينه مستند توليد شد. قريب به 20 سال از پايان جنگ مي گذرد هنوزهم بهترين كارهاي مستند در زمينه جنگ در دوران دفاع مقدس بودحتي من معتقدم كه بهترين فيلم هاي سينمايي دفاع مقدس در همهن دوران جنگ بود.،هنوز فيلي به زيبايي "ديده بان" ديده نشده است.
در حال حاضر مشكل سينماي مستند دفاع مقدس ما در كجاست؟
ما مشكل مديريت فرهنگي را داريم. يعني مديريت فرهنگي نوع شخصي محوري است.تا برنامه محوري در واقع آدم هاي توانا و علاقه مند مي توانند كارآمد باشند.از زماني كه وارد شهرداري تهران شدم چند فيلم در سال 78 توليد كردم كه به هدف مستندنگار نزديك تر است درباره فرهنگ مكتوب دفاع مقدس مقالاتي نوشتم كه چاپ هم شده است. چندي پيش از شبكه تلويزيون مستند پخش شد كه به منشوراتي كه به دفاع مقدس بود پرداخت.سال81-82 كه راهيان نور رايج بود يك مستند با نام "به بلنداي بهشت" را به تصوير درآورديم.منظورمان هم از اين اسم ارتفاعات مقدس است كه در غرب كشور وجود دارد با كاروان راهيان نور همراه شديم و به بلندي هاي غرب مثل تپه هاي الله اكبر سفر كرديم .از هر قسمت يك مقدار برنامه و تصوير گرفتيم كه اكثرا تصاوير خوبي شد. همين مستند در جشنواره "سرزمين خورشيد "جايزه بهترين كارگرداني را گرفت.من در مرخصي ها هم فيلم مي ساختم .هنگامي كه 8 برنامه 30 دقيقه اي از بلندي هاي بهشت پخش شد كه براي بچه هاي لشگر 27 حضرت رسول الله (ص) خيلي خاطره انگيز بود.بعد به فيلم "بر در رحمت " رسيدم پيشنهاد دادم و تا مستندي يك ساعته در ارتباط با زندگي احمد متوسليان بسازم و موافقت شد.من اين فيلم را به چشمان منتظر پدر حاج احمد تقديم كردم.فكر مي كنم كه از معدود گفتگوها با پدر وي بود.
چرا مستندهاي جنگ تاثيرگذار نيست وماندگار نيست؟
دليل مهم اينست كه مستندهاي ما پژوهشي نيستند .نه فقط در زمينه جنگ به طور كلي در زمينه پژوهش كم كار هستيم من براي شبكه هاي خارجي هم فيلم ساختم. جالب است كه من فيلمي براي يكي از شبكه هاي عربي درباره ايران بود ساختم. فقط يك سال و نيم زمينه پژوهشي آن به طول انجاميد.2 هفته هم ساخت آن به طول انجاميد.فيلمسازان و نويسندگان براي پژوهش اصلا وقتي نمي گذارند. پس فيلمي كه با اين حساب ساخته شود ،مرجع نخواهدبود.سينماي مستندمان شتاب زده است فيلم هايي مثل روايت فتح مبتني بر پژوهش نبوده اما مستند ويژه و به نوعي كشف و شهود است .مستندي اشراقي است كه تكرار شدني نيست.پس حاصل خوبي داشت. در حال حاضر در فيلم جنگ حتما بايد پژوهشي صورت گيرد.مثلا اگر بخواهيم درباره جانبازان قطع نخاعي فيلم بسازيم بايد از جهت پزشكي تا علوم متعدد جامعه شناسي،روان شناسي و غيره را بررسي كنيم من خودم مشغول كار بر روي نظامي گنجوي هستم و الان 2 سال است كه هنوز نتوانستم مونتاژ را شروع كنم.البته مستند انواع مختلف دارد تاريخي،جنگي،گزارشي گاهي شبكه چهار مستندهاي خوبي دارد اگر پژوهش جدي باشد،مستندها مي توانند مرجع باشند.
چقدر مستند توانسته روحيه حماسه و جهاد را در رزمندگان به تصوير بكشد؟
جنگ ما هم در واقع جنگ نبود دفاع مقدس يا جبهه و جهاد بود ما در مستندها يكسو نگري داريم مخصوصا الان كه بايد با رويكرد كاملا متفاوت به سوي سينماي مستند جنگ برويم اما باز با همان ادبيات و نگرش دوباره فيلم مي سازيم. مخاطب در فيلم مستند بسيار مهم است .شايد ما بتوانيم براي هميشه با جنگ ارتباط داشته باشيم. اما نسل هاي جديد نمي توانند و اين جاي افسوس دارد. خيلي خوشحالم رمان هاي با موضوعات مختلف منتشر مي شود اما مقام اول به رمان هاي دفاع مقدس اختصاص داده مي شود .جشنواره فيلم هاي دفاع مقدس در سال هايي که برگزار مي شد مي توانستيم فرهنگ سازي كنيم . متاسفانه جريان سازي نشد .هنوز هم سينماي دفاع مقدس همسو با زمان خودش نيست. براي همين با مشكل مخاطب روبروست. اخيرا بازديدي از موزه جنگ كره را داشتم.
آنها پس از پايان جنگ تاكنون مستندسازي مي كردند چقدر با ستايش اما با رويكردي متفاوت و مدرن. مستند روايت فتح متناسب با آن دوره بوده اما در حال حاضر مورد پسند نمي باشد .در زمينه دفاع مقدس مستند خوبي نداريم حتما كه نبايد آدم هاي جنگ فيلم بسازند فيلمسازاني هستند كه قرابتي با جنگ نداشته اند .فيلم" اتوبوس شب" اقاي پوراحمد يكي از نمونه هاي برتر سينماي جنگ است و موردپسند تماشاگر واقع شد. دليل پسند مردم اين بود كه نويسنده از بچه هاي جنگ بوده و حال وهواي حماسي دارد. بايد از كيومرث پوراحمد به خاطر اين نگاه حماسي تقدير شود .جنگ مقدس نيست صلح مقدس است. ما با روحيه جنگجويانه نرفته بوديم. جنگ ما در ادامه آرمان هاي انقلاب ديده مي شود. به ياد دارم كه در جنگ پشت پيراهن ها نوشته بودند "ما تشنه عدالتيم".
شايد كسي باور نكند جنگ ما در ادامه انقلاب آرمان خواهانه بود. اينكه ما متاسفانه فيلم ساز مستند دفاع مقدس مان همسو با زمان نيست چون جسارت در فيلم سازي نداريم. دچار خود سانسوري هستيم فضاي فرهنگي را ناخواسته به سويي برديم كه خودمان را سانسور مي كنيم. وقتي با بچه هاي جنگ مي نشينيم خيلي سوژه هاي بكري داريم اما وقتي پشت دوربين مي آييم چيز ديگري حاصل مي شود. هميشه فيلم هايي موفق بوده اند كه خلاف موج حركت كردند مثل فيلم "هامون" اقاي مهرجويي در سينماي 20 سال پيش اما تا ده سال جريان ساز بود. من يادداشتي نوشته بودم كه در يكي از روزنامه ها چاپ شده گفته بودم خود مهرجويي تا ده سال تحت تاثير هامون بود يا مثلا" ليلي با من است "كمال تبريزي كه فيلم شاهكاري بود چون هنوز تصور ديگري از جنگ داشتيم اما او چيزي ساخت كه شبيه واقعيت جنگ بود ما در سينماي داستاني جسارتمان بيشتر از فيلم هاي مستند بوده مثلا در سينماي جنگ جند فيلم خوب داريم "ديده بان " حاتمي كيا،فيلم درخشان "سفر به چزابه" ساخته مرحوم ملا قلي پور كه فيلمي قابل استناد است كه داراي ساختار نو بود .بعضي از فيلم ها هستند كه ميدان جنگ ندارند اما عالم جنگ دارند مثل اژانس شيشه اي كه فيلم خوبي بود اين فيلم ها حس همراه خود دارند تا فرزندانمان از اين فيلم ها خوششان بيايد ديده بان در زمان جنگ ساخته شده چون در آن زمان بي مهري هايي به جانبازان مي شد اما در سينماي مستند فيلم قابل استناد نيست تلويزيون يكسري فيلم مستند ساخت. در اوايل بعضي از مستندسازان فيلم هاي خوبي ساختند اما با اينكه ما مركز سينماي مستند؛ انجمن انقلاب و سينماي دفاع مقدس داريم اما اين انجمن ها كارساز نبوده است .نهايتا اين بود كه جشنواره برگزارکنند يا از فيلم نامه اي حمايت شده است .
در واقع كارگاه هاي نگارش فيلم نامه مستند در زمينه دفاع مقدس بايد در انجمن سينماي دفاع مقدس شكل بگيرد .البته شنيدم كه اتوبوس شب با همكاري انجمن سينماي دفاع مقدس توليد شده است .ولي فقط همان سال بود و اتفاق خاص ديگري رخ نداد .البته خيلي اعتقاد ندارم كه مركز ويژه اي فقط بايد فيلم بسازد اما معتقدم كه بايد آدم هاي خاصي تربيت كنيم. در واقع به صورت آكادميك دفاع مقدس را معرفي كنيم . واقعا در اين كشور نياز به فرهنگ دفاع مقدس داريم كه دپارتمان هاي مختلف سينما ،تاتر و ادبيات داشته باشد تا به شكل جنگ بپردازند.شنيدم پژوهشگاهي افتتاح شده و در زمينه خاطره و داستان فعاليت و پژوهش مي کند. هنوزما در شرايط نه جنگ ونه صلحيم .
آيا شرايط موجود سينما فيلمساز را از نزديكي به اين عرصه دور مي كند ؟يا نيروهاي خوب كه در سينماي دفاع مقدس تربيت شده اند؟
ما بايد سينماي دفاع مقدس را نيازمند زمان خود ببينيم. در چه فضايي با چه رويكرد فيلم داستاني بسازيم. با چه شرايط فيلم سازي را آسان كنيم. ما ديگر نمي توانيم فيلمساز ويژه دفاع مقدس تربيت كنيم. البته دور از دسترس هم نيست ولي ما بايد بستر را براي دانشجويان سينما و سينماگران فراهم كنيم .البته اين كار مربوط به انجمن سينماي انقلاب دفاع مقدس و بنياد حفظ آثار است تا علاقمندان رابه نهادهاي مربوطه معرفي كنند تا بتوانند به آساني پژوهش كنند .اما در زمينه سينماي جنگ خيلي سخت گيرانه برخورد مي كنيم. با قرار دادن لينكي در سايتهاي دفاع مقدس هم چون ساجد كه مربوط به پژوهش گري سينما باشد كارگردانان حوزه دفاع مقدس ديگر مراجعه حضوري نمي كنند .
در واقع بايد بانك اطلاعات پژوهش در سينما ايجاد كنيم تا زمينه را براي افراد توانا ايجاد نماييم تا فيلم خوب دفاع مقدس ساخته شود من بي صبرانه به عنوان بسيجي كه در جنگ بوده و دستي در سينماي در صفحه سينما داشته است و كار توليد كرده منتظر فيلم مستند در خصوص جنگ با نگاه و زاويه دوربين امروزي هستيم تا تاثير گذار باشدمن در زمينه مستند سازي جنگ ادعايي ندارم.هنوز خود را در آغاز راه مي دانم ولي به دفاع مقدس خيلي بدهكارم اميدوارم روزي بتوانم يك فيلم خوب براي بچه ها و شهداي جنگ بسازم و بايد زمينه را فراهم كنيم تا ديگران هم بتوانند فيلم دفاع مقدس بسازند تاريخ دفاع مقدس ما بايد ساخته شود .
گفتگو از : اميرحسين دهقاني - سايت ساجد