فخرآبادى,محمدعلى

کد خبر: ۱۲۲۸۶۵
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۰:۳۹ - 04May 2009


هفتم مهر ماه 1366 در روستاي فخرآباد كهدوئيه در بخش پشتكوه شهرستان تفت ، ديده به جهان گشود. دوره‌ي ابتدايي را در دبستان فخرآباد پشت سر گذارد . بعد از آن به يزد مهاجرت كرد و سه سال در يك كارگاه آلومينيم‌سازي مشغول به كار شد . مدتي بعد به تهران آمد و به فعاليت پرداخت . محمدعلي در زمينه‌ي ورزشهاي رزمي مهارت قابل توجهي داشت,او از طريق بسيج و سپاه آموزشهاي نظامي را در پادگان شهيد بهشتي يزد فرا گرفت وبه جبهه‌هاي جنوب عزيمت کرد .
اوقبل از اينکه به سن سربازي برسد مدتي را داوطلبانه از سوي بسيج در جبهه بود.بعد که از جبهه برگشت وبه سن خدمت سربازي رسيد,دوباره به جبهه رفت در تيپ18 الغدير به ‌عنوان پاسدار وظيفه مشغول انجام وظيفه شد .
محمد علي فخرآبادي ، چه زماني که بسيجي بود وچه در دوران خدمت مقدس سربازي زحمات زيادي را در جهت پاسداري از مرزهاي شرف و غيرت ايران اسلامي انجام داد.
چهاردهم مرداد ماه 1366و عمليات نصر هفت، در منطقه سردشت آزمون بزرگي در زندگي پر افتخار او بود. نيروهاي عملياتي ايران براي اجراي اين عمليات مهم به يک ميدان مين پيش بيني نشده بر خورد کرده بودند وتنها را باز شدن آن عمليات شهادت طلبانه بود؛اوداوطلبانه و آگاهانه روي مينها رفت و با انفجا آنها راه را براي همرزمان خود گشود تا يکي ديگر از حملات رزمندگان اسلام با موفقيت به انجام برسد.
منبع:پرونده شهيد دربنياد شهيد وامورايثار گران يزد ومصاحبه با خانواده ودوستان شهيد







وصيت‌نامه
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان
ولا تحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
گمان نكنيد آنهايى كه در راه خدا كشته شدند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و نزد خداى خود روزى مى‌خورند. قرآن کريم
با درود وسلام بى كران به پيشگاه حضرت بقيه ا... العظم (عج) ونايب بر حقش امام خمينى وسلام فراوان به ارواح طيبه شهداء از صدر اسلام تا كربلاى حسين و از كربلاى حسين تا كربلاى غرب وجنوب ايران جملاتى چند به عنوان وصيت با شما امت حزب الله و خانواده محترمم در ميان مي گذارم.
انسان بايد راهى را طى بكند كه سعادتش درآن باشد و من سعادت خودم را در خط خونين حضرت ابا عبد الله الحسين(ع) مى‌بينم و اين جهاد به جاودانه بودن فرد منتهى مى‌شود. خداوند متعال در سوره محمد آيه 3 مى‌فرمايد :
"ما مى‌توانيم از كفاران انتقام بگيريم لكن اين جنگها تنها براى امتحان خلق‌بر پا مى‌شود."
بله اى امت حزب الله, خداوند مى‌تواند در يك لحظه تمام ابر قدرتها را نيست و نابود كند لذا اين جنگها را تنها براى امتحان و آزمايش كردن من و شما بر پا ميكند تا ببيند چه كسانى راضى هستند جان و مال خود رادر راه او بدهند و چه كسانى هستند كه به دنياى فانى دل بسته‌اند .
ما بايد سعى كنيم تا در اين امتحان الهى قبول شويم و ما به جبهه مى‌رويم تا به گفته صريح قرآن عمل كنيم و تا كربلا به پيش خواهيم رفت و در حرم امام حسين(ع) گرد مى‌آييم و مى‌گوييم حسين جان ما به نداى هل من ناصر ينصرنى تو لبيك گفتيم و اينقدر مى‌جنگيم تا اين جان ناقابل را در راه خداى تو تقديم كنيم.
مرگ در راه حق عادت ماست وشهادت‌كرامت ما, من از تمام شما جوانان عزيز كه توان جنگيدن در جبهه‌ها را داريد,مى‌خواهم هر چه سريعتر لباس رزم را بپوشيد ,سلاح را به دست بگيريد و نگذاريد سلاح گرم اين شهيدان و سنگرشان خالى بماند تا با يارى خدا پيروزى نصيب لشكر اسلام شود .
اما شما اى خانواده‌ام؛‌سلام بر تو اى مادرم, اى مادرى كه 20 سال زحمت مرا كشيدى جدا خجالت مى‌كشم اين چيزها را برايت مى نويسم, چون نتوانستم ذره‌اى از زحمات تو را جبران كنم. مادر جان نمى‌دانم چگونه خبر شهادتم را به شما مي رسانند ولى مى‌دانم پس از تحمل اينقدر رنج و زحمت؛ آرزويى هم داشتى,آرزو داشتى ثمره 20 سال ‌زحمت خود را يعنى فرزند خود را در حجله دامادى نظاره‌گر باشى‌.مسئله‌ايى نيست همين حجله‌ها كه با پارچه قرمز وسياه تزئينش كرده‌اند لباس دامادى و حجله عروسى من است و وقتى خبر شهادتم به شما مى‌رسد من راضى نيستم ذره‌اى برايم گريه كنى زيرا باعث خجل شدن من در نزدحضرت فاطمه زهرا (س) خواهد شد .
هرچه گريه مى‌كنى براى على‌اكبر(ع) و غريبى امام حسين (ع)و اسيرى زينب(س) گريه كن و اما آخرين وصيتم و آن اينكه از شما امت حزب ا... و پدر ومادر و برادر و خواهر و همسايگانم خواهش مى‌كنم هرگونه بدى از من ديديد مرا ببخشيد تا بتوانم از آتش الهى نجات پيداكنم و ضمنا هركس پول ويا چيز ديگرى طلب من دارد حتما از پدرم بگيرد و مرا در گلزار شهداى فخرآباد كنار قبر دوست عزيزم على فخرآبادى دفن كنيد.
والسلام عليكم و رحمه‌ا... و بركاته

وصيت به خانواده
بسم الله الرحمن الرحيم
من المومنين رجال صدقواما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر وما بدلوا تبديلا .
به نام خداوند بخشنده مهربان . برخي ازآن مومنان بزرگ مرداني هستند كه بعهد و پيمان كه با خداي خود بستند كاملا وفا با انتظار شهادت مقاومت كرده و هيچ عهد خود را تغيير ندادند . قرآن کريم
با سلام بي كران خدمت آقا امام زمان (عج) و نايب بر حقش امام خميني و با سلام به شهداي صدراسلام از شهداي كربلا تا كربلاهاي ايران‌و با سلام به شما پدر و مادرمهربانم .
پدر بزرگوارم ازشما مي خواهم كه اگر من شهيد شدم مراببخشيد وبراي من گريه نكنيد نمي خواهم خم به ابرو بياوريد.
مادر مهربانم از شما مي خواهم كه براي من گريه نكنيد اگر مي خواهي كه گريه كني براي علي اكبر و قاسم امام حسين (ع) گريه كن براي زينب و بچه هاي امام حسين (ع) گريه كنيد و به خواهران و برادرهايم بگوييد براي من گريه نكنند واز آنها بخواهيد كه مرا ببخشند. پدرومادر عزيزم از اين كه چندين سال مرا بزرگ كرده ايد با هر خون دلي ببخشيد شما حساب كنيد كه همه مي ميرند پس چه بهتر كه اين مردن درراه خدا باشد.
اين يك افتخار است شما از دوستانم بخواهيد كه مرا ببخشند و چند كلمه براي دوستانم دارم كه آنها هيچ وقت خدا رافراموش نكنند هر وقت كه خواستند كاري انجام بدهند به ياد خدا باشند و خود را كنترل كنند .
اميدوارم كه مرا ببخشيد وصدقاتمان را به صندوق صاحب بيندازيد وبراي پنجره اي كه احمد ساخته است 2000 تومان بدهيد , از پول دفترچه ام برداريد.
اميدوارم كه مرا ببخشيد . به اميدپيروزي رزمندگان حق عليه باطل .خداحافظ
محمدعلي فخرآبادي
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار