خبرگزاری دفاع مقدس – اکبر صفرزاده: آیا هالیوود کار تهاجم فرهنگی خود را از طریق ساخت فیلم هایی مثل "آرگو" و "سیصد" انجام می دهد؟ آیا غرب کار شبیخون فرهنگی خود را از طریق ساخت و تکثیر فیلم های مستهجن انجام می دهد؟ اگر ما به عنوان فیلم ساز علیه فیلم "آرگو" یا "سیصد" موضع گرفتیم و علیه آمریکا و اسراییل فیلم ساختیم کاری در جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی انجام داده ایم؟
فیلم هایی که با عنوان فاخر با بودجه بیت المال ساخته شده اند چقدر توانسته اند ما را در جنگ نرم یاری دهند؟ ملک سلیمان، راه آبی ابریشم، استرداد، لاله، سی و سه روز و پایان نامه و .... در بحث تهاجم فرهنگی چه نقشی ایفا می کنند و چه کمکی به مردم ایران؟ فیلم های فاخری که توسط نهادهای دولتی تولید شده اند به چه اندازه و مقدار توانسته اند مردم ما را در برابر شبیخون های فرهنگی واکسینه کنند؟
این فیلم ها تا چه حد توانسته اند با مردم خود ارتباط برقرار کنند؟ آیا این فیلم ها توانسته اند از علاقه مردم به فیلم های هالیوودی کم کنند؟ هالیوود مخاطبان خود را چگونه جذب می کند؟ آیا علاقه مردم دنیا به فیلم های هالیوودی تصادفی است؟ عشق وعلاقه ای که نسبت به سینمای هالیوود وجود دارد چگونه به وجود آمده و چه عواملی در شکل گیری این سلیقه نقش داشته است؟
بسیاری از کارشناسان مسائل جنسی و خشونت را عامل جذابیت سینمای هالیوود می دانند و بر این عقیده اند که این دو اهرم قوی و قدرتمند توانسته سینمای هالیوود را به این جایگاه قدرتمند برساند؛ اگر اینگونه است چرا کشورهای دیگری که در نشان دادن این دو عامل بی پرواتر از هالیوود عمل می کنند نتوانسته اند به چنین جایگاهی دست پیدا کنند؟
علاقه به فیلم های هالیوود؛ چرا و چگونه؟
برای بررسی چرایی و چگونگی علاقه ما به فیلم های هالیودی باید کمی به گذشته باز گردیم و پاسخ سوالمان را در دوران کودکی خود بیابیم. کودک ما از سه الی چهار سالگی در نبود برنامه های جذاب وطنی، در نبود تصویری زیبا و جذاب از رستم و سهراب و اسفندیار، در نبود تصویری زیبا و جذاب از امام حسین (ع) و یارانش، در نبود تصویری زیبا و جذاب از فرهنگ سرزمین خود، پای فیلم هایی می نشیند که توسط کمپانی های بزرگ هالیوودی تولید شده اند و فرهنگ و سبک زندگی هالیوودی را تبلیغ و ترویج می کنند.
دیدن سه یا چهار انیمیشن جذاب هالیوودی کافی است تا کودک ما را به این نتیجه برساند که اگر کار جذاب و دیدنی می خواهد، باید سراغ محصولات پر زرق و برق هالیوودی برود و دیدن آنها را در اولویت تمام سرگرمی هایش قرار دهد.
بدین ترتیب دیدن فیلم های هالیوودی توسط کودک ما شروع می شود و این کودکان فیلم به فیلم و لحظه به لحظه با قهرمانان هالیوود همراه می شود و با آنها زندگی می کند، دیالوگ های قهرمان فیلم را حفظ می کند و رفتارشان را تقلید، چیستی و چگونگی خوب و بد را نه از کتابهای دینی و نه از برنامه های مجری محور تلویزیون که از قهرمانان هالیوود می آموزد و به تدریج بدانجا می رسد که سبک زندگی هالیوودی برای وی می شود تنها سبک درست زندگی!
این کودک بزرگ می شود تا می رسد به دوران جوانی و سن بیست سالگی و به تدریج وارد جامعه می شود و تصویری که این فیلم ها برای وی ساخته اند با جامعه او کاملا متضاد است.
جوان ابتدا مکث می کند سپس تمام داشته های تصویری خود که در مدت بیست سال گذشته در ذهنش ذخیره شده اند را مرور می کند، اما در آنها نه نشانی از حجاب می بیند، نه از مسجد، نه از روحیه مذهبی و نه ازشرعیات. ذهن او پر است از انواع و اقسام شرک ها، راتاتوی ها، داستان اسباب بازی ها، ارباب حلقه ها، مرد عنکبوتی ها و ...
بنابراین جوان نمی فهمد که در جامعه چه می گذرد، واقعا نمی فهمد. اما مسئولان فرهنگی تازه به یاد وظایف خود افتاده اند و به هر ترتیبی که شده، می خواهند جوان بزرگ شده در"مکتب هالیوود" را یک شبه تبدیل کنند به یک جوان معتقد به مبانی دینی! مثل این می ماند که به کسی که یک عمر غذای ژاپنی خورده، یکدفعه بگویند که از امروز باید غذای ایرانی بخوری! بدیهی است که نمی پذیرد، بدیهی است که نمی خورد.
اگر می خواهیم نتیجه کار همان شود که امروز در سطح جامعه می بینیم، همین شیوه مدیریت فرهنگی و همین شیوه تولید فیلم، عالی است و باید کماکان صنعت "فاخر سازی" را با جدیت ادامه دهیم؛ ولی اگر می خواهیم که در بیست سال آینده جوانانی با هویت داشته باشیم که به ملیت و مذهب خود افتخار کنند و حاضر باشند که برای حفظ و حراست از آن، جان خود را به خطر بیاندازند، چاره ای نداریم جز تولید انیمیشن های با کیفیت با موضوعات ملی و مذهبی.