بهروزي ,عبدالعلي

کد خبر: ۱۲۳۸۸۴
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۸۸ - ۰۵:۰۸ - 08July 2009
زادگاهش زيدون يکي از بخشهاي شهرستان بهبهان است، تولدش درسال 1338ه ش ودر خانواده اي روستايي .او تربيت شده ي دامان مادري است صالح و صبور و پدري زحمتکش و دلباخته آل علي (ع) .
از کودکي درد دين داشت . به گفته پدرش از خردسالي هميشه از ماجراي شهادت امام حسين (ع) و علل آن رويداد بزرگ مي پرسيد و مي گفت بزرگ که شدم انتقام خونش را مي گيرم. دوران تحصيلاتش در زيدون و بندر ديلم و شهر بهبهان گذشت .پس از اخذ ديپلم رياضي، همزمان با اوج گيري مبارزات مردمي بر عليه حکومت شاه عازم خدمت سربازي شد.
عبدالعلي دلداده و عاشق امام خميني بود.او در ظاهر براي حکومت پهلوي خائن خدمت سربازي را انجام مي داد اما در عمل سربازي فداکاربراي نهضت امام خميني بود. شعار نويسي روي ديوارها، شرکت در مبارزات خياباني وتظاهرات؛ حضور در مساجد و روشنگري مردم از ظلم وجنايت حکومت شاه خائن از جمله کارهاي ماندگار اين سردار ملي در دوران مبارزات قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز هرجا نياز به جانبازي و ايثار جان ومال بود ,او اولين نفري بود که حاضر مي شد .از نخستين روزهاي تجاوز رژيم بعث عراق به حريم مقدس جمهوري اسلامي ايران عازم ديار حادثه ها شد تنا با قامتي مردانه و دست خالي در مقابل دشمنان تا بن دندان مسلح ايستادگي نمايد.
يورش دلاورانه اش به دشمنان در باز پس گيري سوسنگرد وبستان و جان نثاري هايش در شبيخون هاي بي امان به دشمن .حضور فعال و تعيين کننده اش در عمليات کليدي فتح المبين گرفته تا سلحشوريهاي عاشقانه اش در عمليات بيت المقدس، رمضان، والفجر مقدماتي و خيبر ؛همه وهمه برگي هايي است از کتاب قطور عشق و حماسه وتداعي گر رزم افسانه اي بزرگ مردان الهي و تاريخ ساز.
گرچه در عمليات فتح المبين برادرش علي تا آسمان سبز شهادت پرواز کرد و در عمليات رمضان ديگر برادرش محمود اسير دشمن شد، ولي شهادت و اسارت برادران خللي در اراده آهنين ا و به وجود نياورد.
سردار عبدالعلي بهروزي از ياران سرلشکرشهيد مجيد بقايي بود که لياقتها و توانايي هاي حيرت آورش در عرصه دفاع مقدس او را تا قائم مقامي فرمانده تيپ 15 امام حسن (ع) که تيپ سر افراز و سينه چاکان عاشورايي بود، با لا برد.
او مبتکر پايگاه هاي روي آب در منطقه جزيره مجنون بود. فرماندهي بود که مهمترين اوصافش صفاي دل، بي قراري و خستگي ناپذيري بود و با واژه هاي خواب و آسايش و سکون سازگاري نداشت. او بعد از چند بار تحمّل مصدوميت و جراحت سر انجام در تاريخ 3/ 1/ 63 13در حادثه بمباران جزيره مجنون به شدت مجروح و به شيراز اعزام شد اما پس از گذشت پانزده روز با تني پر از ترکش در 15/ 1/ 63 13جاودانه شد و تا عرش پرواز کرد، پيکر مجروح و زجر کشيده اش در ميان اشک و اندوه هزاران نفر از ياران و همسنگران و وفاداران به راهش در بهبهان و زيدون تشييع و به خاک سپرده شد.
اودر وصيت نامه اش نوشته:
هر کس مرا دوست دارد به بسيج برودوبسيجي شود.
امام را ياري کنيد، در راه انقلاب بدون هيچ چشم داشتي شبانه روز کار کنيد، در مقابل کمبودها تحمل کنيد، سعي کنيد با کشاورزي و کار کردن کمبودها را جبران کنيد.
پروردگارا هر روز عزيزان را به نزد خود مي بري ,کارواني که به راه افتاده ايم، من از پاي فتاده اي هستم که هنوز به سر منزل مقصود نرسيده ام...
منبع:پرونده شهيد در بنياد شهيد وامور ايثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهيد
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار