صدام به کودکان عراقي هم رحم نکرد

کد خبر: ۱۲۷۹۰۰
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۰ - 27June 2011

محمود موسيوند حاجي آبادي، برادر شهيد و رزمنده سالهاي دفاع مقدس است که از سال 60 تا 69 در مناطق جنگي بود. او آنقدر نسبت به خاک و کشورش غيرت و تعصب داشت که حتي يک سال بعد از پايان جنگ هم، در آنجا ماند و حالا يک جانباز شيميايي است که خس خس سينه زخمي اش شب ها مانع خوابش مي شود. با او در دفتر بنياد شهيد کرج قرار گذاشتيم. مصاحبه اش را در زير مي خوانيم.

در جبهه چه مسئوليت هايي داشتيد؟

نخستين بار سال60 به مهران رفتم. در گردان اطلاعات عمليات لشگر 27 محمد رسول الله، وظيفه شناسايي منطقه را داشتم. ما قبل از هر عملياتي جلو مي رفتيم تا موقعيت هاي جغرافيايي و نظامي اش را شناسايي و به فرمانده مان ابلاغ کنيم.

سال 65 در شلمچه، تخريب چي بود. خودم داوطلب شدم که به اين کار بروم، چون خنثي سازي مين کار سختي بود و مي خواستم آن را انجام دهم.

بچه هاي تخريب، چطور افرادي بودند؟

هميشه در جبهه مي گفتند که بچه هاي خالص همه در گردان هاي تخريب هستند. گردان تخريب، مدرسه عشق و شهادت بود، دست دادن، پادادن، جان دادن و... تنها کساني مي توانستند در آنجا دوام بياورند که نترسندو خالص باشند. خيلي از دوستانم بودند که روي مين رفتند و مجروح و زخمي شدند، اما ما همچنان به کارمان ادامه مي داديم.

شما که در لشگر27محمد رسول الله بوديد، پس فرماندهانش را هم مي شناختيد؟
بله، شهيداني مثل ابراهيم همت، رضا دستواره، رضا چراغي و ... که مسئوليت سرپرستي لشگر را به عهده داشتند را بارها از نزديک ديده بودم.

از اين شهداي والامقام خاطره اي هم داريد؟

شهيد رضا چراغي با اينکه فرمانده لشگر بود، اما گاهي مي شد که ظرف هاي رزمنده ها را مي شست. ما وقتي از گشت شبانه بر مي گشتيم، مي ديديم که فرمانده ما در حال اين کار است. خود من به شهيد همت علاقه زيادي داشتم. او ارتباط خوبي با ما داشت و با اکثر رزمنده ها دوست بود. به همين دليل، همه حرف هايش را به عنوان دوست و فرمانده قبول و اجرا مي کردند.
 

 از مجروحيت و حادثه شيميايي شدنتان بگوييد؟
سال 63 در عمليات ميمک چشم چپم ترکش خورد. دو سال بعد، درعمليات کربلاي 5 در شلمچه شيميايي شدم. از بوي خاصي فهميديم که دشمن شيميايي زده است. من و تعدادي از دوستانم، مجروحيت کمي برداشتيم و فقط براي چند روز به بيمارستان آبادان رفتم.

بعد از آن مجروحيت ديگري نداشتيد؟
سال 67در قرارگاه رمضان در پست تخريب چي بودم. براي رفتن به حلبچه، ديده بانان، تخريب و اطلاعات عمليات هميشه نوک پيکان بودند.
وقتي دشمن شيميايي زد، ماسک هايمان را به دهن بستيم. همان لحظه، کودکي را در شهرآلوده ديديم که به شدت ترسيده بود. من ماسکم را در آوردم و به دهانش بستم تا شيميايي نشود و خودم هم چيزي نداشتم که جلوي دهانم ببندم. فکر مي کنم همانجا بود که شيميايي شدم.

چرا اين کار را کرديد؟
او کودک معصوم 10 ساله بود. از جنگ چيزي نمي دانست و از روي احساس انسان دوستانه و ديني ام اين کار را کردم. اينکه، او نبايد قرباني جنايت هاي کشورهاي غربي و صدام فريب خورده مي شد.
بعد از مدتي، وضعيتم تنفسي ام بد شد و يکي از دوستانم مرا داخل ماشين گذاشت و به بيمارستاني در مرز برد.

اگر خاطره اي از دوستان شهيدتان داريد، بگوييد؟
دوست دارم يادي از برادر شهيدم، "داوود موسيوند " کنم که در عمليات والفجر8 در فاو مفقودالاثر شد.
او 5 سال از من کوچکتر بود و شناسنامه اش را دستکاري کرد، تا به جبهه اعزام شود. داوود آرپي چي زن لشگر انصار همدان بود که در اين عمليات سنگين و بزرگ، در فاو شهيد و مفعودالاثر شد.

خبر شهادتش را چگونه شنيديد؟
وقتي جبهه بودم، يکي از دوستانم خبر شهادت داوود را به من داد. در آن لحظه اشک از چشمانم بي اختيار سرازير شد و ياد خاطراتي گذشته مان افتادم. او برادري بود که با رفتنش به جبهه، خيلي چيزها را به من آموخت؛ مهمتر از همه اينکه جهاد در راه خدا، سن و سال نمي شناسد.
بزرگترين دغدغه ام در آن زمان اين بود که چگونه خبر شهادتش را به مادرم بگويم. در نهايت اين کار را نکردم و مسئولان سپاه، خودشان اين خبر را به خانواده ام دادند.

چرا اين کار را نکرديد؟
به هر حال هر مادري، فرزندش را دوست دارد. نمي خواستم من کسي باشم که اين خبر را به او مي دهم، چون نمي خواستم اشک هاي مادر را ببينم.

از وضعيت شيميايي تان بگوييد؟
در حال حاضر، از ناحيه هاي چشم، ريه اذيت مي شوم. در هفته چندين بار از کپسول هاي اکسيژن استفاده مي کنم و ريه ام کمي تنبل شده است. قبلا چاق بودم اما به مرور زمان، وزنم کاهش يافته است.

در پايان بگوييد که چه خواسته اي از مسئولان داريد؟
از آنها مي خواهم که از نظر درماني، بيشتر ما را حمايت کنند. در گذشته قرار بود که مرا به خارج از کشور براي درمان بفرستند، اما از اين کار صرف نظر کردند. از آنها مي خواهم که اين خواسته ام را بررسي کنند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار