به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سردار علیاصغر گرجیزاده راوی کتاب "زندان الرشید" در مراسم رونمایی از این کتاب گفت: در ابتدا هیچ رغبتی در من وجود نداشت که خاطراتم را نقل کنم اما با ترغیب و تشویق حجت الاسلام خاموشی تحریک و تشویق شدم تا این خاطرات را بگویم.
سردار گرجیزاده روایت"زندان الرشید" را بخشی از نقاط حساس زندگی شهیدعلی هاشمی خواند و گفت: من در این کتاب از شهید علی هاشمی گفتم اما نه از همه چیز علی هاشمی بلکه از نقاط حساس زندگی وی گفتم.
راوی کتاب "زندان الرشید" در ادامه با نقل خاطرهای به شوخیهایی که در ضمن جنگ رزمندگان و فرماندهان میکردند اشاره و اظهار داشت: من تمام خاطرات را برای نسل آینده گفتم تا فکر نکنند که فرماندهان ما آدمهای ویژهای بودند.
وی در ادامه اذعان کرد: زمانی که کتاب بعد از دهها بار ویرایش تمام شد و خودم کتاب را خواندم باورم نمیشد که همه این اتفاقات بر ما گذشته است.
سردار گرجیزاده به خاطرهای اشاره و تصریح کرد: در جنگ پایم مجروح شده بود و نزدیک بود که استخوانم سیاه شود اما دریغ از یک نخ جراحی. از توالت کیسههای توری را پیدا کردیم و خودمان نخ را تابیدیم و با سوزن کشیدیم اما کسی دل این را نداشت تا بخیه کند خودم به تنهایی حدود ۲۰ بخیه به پایم زدم تا ۳ روز بعد که استخوانم جوش خورد.
راوی کتاب "زندان الرشید" ادامه داد: حیفم آمد به نسلی که امروز از جنگ دور شدند این خاطرات را نگویم؛ من جز حقیرترین آدمهایی هستم که محسن رضایی به من در آن زمان مسئولیت داد، من در برابر سید ناصر حسینی که راوی کتاب «پایی که جا ماند» است هیچام.
وی یادآوری خاطرات زندان الرشید را اذیت کننده دانست و گفت: برخی از قسمتهای داستان و شکنجه گران را که به یاد میآورم اذیت میشوم اما تنها میگویم که خدایا تو خودت از آنها بگذر من هیچ نگرانی ندارم زیرا امامی داشتیم که طوری ما را پرورش داد که اهل کینه نباشیم؛ من حتی برجسد یک عراقی اشک ریختم.
سردار گرجیزاده با اشاره به اینکه من خیلی از تلخیها را نگفتم اظهار کرد: من بسیاری از تلخیها را ننوشتم زیرا ممکن است برخی تحمل آنها را نداشته باشند و به همین دلیل بیشتر از افتخارات گفتم.