کارگردان فیلم شیار 143:

سعی کردم با نگاه زنانه و ظریف تری به موضوع دفاع مقدس بپردازم

نرگس آبیار گفت: سعی کردم با نگاه زنانه و ظریف تری به موضوع دفاع مقدس بپردازم.
کد خبر: ۱۴۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴ - 31March 2014

سعی کردم با نگاه زنانه و ظریف تری به موضوع دفاع مقدس بپردازم

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از دانشجو، نرگس آبیار متولد سال 1350 در شهر تهران و فارغ التحصیل رشته ادبیات است؛ وی چندین سال است که به صورت حرفه ای به داستان نویسی در حوزه کودک بعضا دفاع مقدس می پردازد. وی علاوه بر نویسندگی در حوزه فیلم سازی هم فعالیت های چشمگیری در کارنامه کاری خود دارد؛ در پرونده ادبی آبیار، نگارش 30 جلد کتاب و رمان به چشم می خورد که از جمله می توان به کوه روی شانه های درخت، چشم سوم، اختر و روزهای تلواسه و ...اشاره کرد. با وی به گفت و گو نشستیم که در ادامه خواهید خواند؛


با توجه به اینکه شما نویسنده هم هستید در فضای مجازی بیشتر از سوابق فیلمسازی شما به چشم میخورد خودتان درباره سابقه نویسندگی تان بفرمائید؟
 
آبیار: از سال 75 به صورت پراکنده در نشریات مختلف شروع به فعالیت کردم سال 78 اولین اثر داستانیام منتشر شد و تا الان کتابهای متفاوتی از من به چاپ رسیده است؛ از سال 84 هم شروع به فیلمسازی کردم و در این سالها در کنار فعالیت سینمایی نویسندگی را هم ادامه دادم.
 
از کجا و چه طور نویسندگی را شروع کردید؟
 
آبیار:  ابتدا از روزنامه دیواریهای دوران مدرسه نویسندگی را شروع کردم که بخش داستان و شعر آنها را برعهده داشتم ولی به صورت حرفهای از سال 75 شروع فعالیتم با حوزه هنری بود که در جلسات داستان حوزه هنری به مدیریت راضیه تجار شرکت میکردم. تا الان سی جلد کتاب از من منتشر شده که 10جلد آنها در حوزه دفاع مقدس است.

شما مخاطب تان را در حوزه کتاب جذب کرده بودید چه شدکه به سمت فیلمسازی و سینما رفتید؟

 

آبیار: طبیعا زبان سینما جهانیتر است و مخاطب این رسانه از کتاب بیشتر است هر چه قدر هم که در حوزه کتاب کار میکردم فراگیری آن به اندازه سینما نبود سینما میتواند مخاطب خارج از ایران هم داشته باشد و همه میتواند با زبان تصویر ارتباط برقرار کنند اما ادبیات تا زمانی که ترجمه نشده است برای سایر کشورها قابل بیان نیست همچنین بیان ویژگیهای بومی یک اثر در ادبیات سختتر است اما در زبان تصویر راحتتر میتوان این ویژگی را انتقال داد.


میتوان گفت گرفتاریهای حوزه نشر باعث شد از نویسندگی کمی دور شوید و بیشتر به فیلمسازی و سینما گرایش پیدا کنید؟

 

آبیار:  البته این موضوع هم میتواند یکی از دلایلش باشد و اینکه ما در حال حاضر با غلبه رسانههای تصویری در دنیا روبرو هستیم و مخاطب بیشتر ترجیح میدهد با تصویر ارتباط برقرار کند تا کتاب؛ البته ادبیات اهمیت خودش را دارد اما واضح است که مخاطب تصویر بیشتر است و ما ناچاریم به این سمت برویم، یکی از دلایل گرفتاریهای حوزه نشر استقبال کمرنگ مخاطب از کتاب است درواقع اگر کتاب در سبد کالای خانواده ها قرار گیرد شاید این مشکلات کمتر شود ولی این اتفاق نمیافتد و مخاطب معمولا از کتابهایی استقبال میکند که رایگان در اختیارش قرار گیرد.

 

اینکه شما در زمینه دفاع مقدس چه در حوزه کتاب و چه در حوزه سینما فعالیت کردهاید نشان دهنده اشراف شما در این حوزه است یا علاقهتان؟

 

آبیار: به این حوزه علاقه زیادی دارم. فکر میکنم این حوزه خیلی جای کار دارد و با گذشت این همه سال ما هنوز هم باید به این موضوع بپردازیم چراکه دفاع مقدس وجوه دراماتیک خیلی بالایی دارد و اتفاقات خیلی خاصی در دوران جنگ افتاده که هم برای نسل جدید جذاب است و هم ما به عنوان نویسنده مواد خام خوبی برای تولید محتوا در اختیار داریم البته جدای از علاقهام به این حوزه سعی میکنم فضا را کاملا بشناسم و به شخصیتها نزدیک شوم. جنگ برای ما مقوله بخصوصی است. در جنگ عزیزانمان را از دست میدهیم و دائم با فضای از دست دادن روبرو هستیم. وقتی این اتفاق میافتد یک نگاه معنوی عجیب بر روی ما حاکم میشود و این حس را به وجود میآورد که این دنیا محل گذر است؛ دنیا به شدت ناپایدار است و باید از همه علایق و وابستگیهایمان بگذریم. این ویژگی نگاه آدمها را ژرف و عمیق میکند به همین خاطر آدمهای بسیار بزرگی در دوران جنگ داشتیم؛ حتی شهدایی که از آنها یاد نمیشود اما آدمهای بزرگی بودند. جنگ خیلی بد است و من خودم قربانی جنگ بودم اما آدمهای خاصی تربیت میکند. طبیعا این امر باعث میشد علاقه پیدا کنم و در حوزه جنگ کار کنم.

طبیعتاً وقتی یک زن از جنگ مینویسد نوع نگاهش با یک مرد از جنگ متفاوت است، به نظر شما نوع روایت یک زن از جنگ با مرد چه تفاوتهایی دارد؟

آبیار: نگاه زنانه ظریفتر است و زن نگاه معرفتی و هستی گرایانه به موضوع دارد حتی اگر به یک موضوع و فضای خیلی مردانه مثل جنگ نگاه کند به خاطر ویژگی زنانگی و ظرافت در نگاه نوع روایتش هم به طبع متفاوت است.  به عنوان مثال من در برخی از کتابهایم فضاهای مردانه هم دارم ولی سعی کردم در آن فضای مردانه ظرافت و نگاه زنانهام را حفظ کنم و گاهی ممکن است به این دلیل یک مرد نتواند با اثرهایم ارتباط برقرار کند.

 

بیشتر تمایل دارید شما را به عنوان نویسنده بشناسند یا فیلم ساز؟
 

آبیار: هر دو.

اولین و آخرین کارتان در حوزه نویسندگی در چه سالی بوده و عناوین آن چیست؟

 

آبیار:  داستان «دوخط» اولین فعالیتم در حیطه ی نویسندگی است که سال 78 منتشر شده است، آخرین اثرم هم زندگی نامه امام موسی کاظم (ع) تحت عنوان «امام امین» است که به همت انتشارات سوره مهر اردیبهشت ماه روانه ی بازار کتاب می شود.

آیا به هنگام فیلم سازی و نویسندگی این دو فعالیت به روی هم تاثیر میگذارند؟

آبیار: قطعاً تاثیر میگذارد، ادبیات مادر فیلم سازی است و یک فیلم نامه باید از ویژگیهای ادبی برخوردار باشد. البته لزوماً یک فیلم ساز خوب نمیتواند یک نویسنده خوب باشد و برعکس؛ چون شناخت روایت تصویری با روایت ادبی متفاوت است ممکن است اگر یک نویسندهای وارد حوزه فیلم سازی شود جنبه ادبی کارش بر جنبه تصویری غلبه بیشتری داشته باشد اما به نظرم یک فیلمساز باید از هر دو استعداد برخورد باشد.

کدام یک اثرگذارتر است، سینما یا ادبیات؟

آبیار: طبیعتاً سینما به لحاظ مخاطب فراگیرتر است اما تصویر از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار است. این موضوع در حوزهی ادبیات به ژانر یک اثر بستگی دارد چنانچه ادبیات نخبه گرا بر روی قشر خاصی تاثیر میگذارد اما عامه مردم به آن توجهی ندارند اما در مقابل در ادبیات عامه پسند، مردم ارتباط میگیرند و بزرگان ادبیات با این نوع اثر ارتباط برقرار نمیکنند.

نویسندگی برایتان شیرینتر است یا فیلم سازی؟
 
آبیار: یک نویسنده همه چیز را به تنهایی خلق میکند و طبیعتاً این حرفه نیازمند تمرکز و زمان بیشتری است اما در فیلم سازی و سینما یک کارگروهی صورت می گیرد. البته از جهاتی چون یک کار عملی و گروهی است و در شرایط سخت قرار میگیریم رهبری گروه از دشواری هایی برخوردار است اما در عین حال یک کارگروهی است چنانچه ادبیات عرق ریزی روح است و به لحاظ فکری سختتر است اما هر کدام شیرینی و جذابیت خودش را دارد.

از میان کتابهایتان به کدام اثر بیشتر علاقه دارید؟

آبیار: آثار فانتزیام را بیشتر دوست دارم، مجموعه پنج جلدی «حکمتهای کوچک»، « داستان دو خط»، رمان «پسر بچهی کرم به دوش و خندق بلا» و «کوه روی شانههای درخت» را بیشتر دوست دارم چون اینها نسبت به سایر کارهایم فضای عمیق تری دارند، موضوع شان تاثیرگذارتر است و در عین حال حرفی برای گفتن دارند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار