به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شاید آوازه یادمانهای شلمچه و والفجر ۸ باعث میشد تا زائرانی که خود را به خرمشهر و آبادان میرسانند، کمتر به آن توجه کنند، اما اکنون دژ به جایگاهی که شایسته آن است رسیده و مورد بازدید کاروانهای راهیاننور قرار میگیرد. پادگانی که در اولین روز تهاجم رسمی ارتش بعث، شاهد شدیدترین درگیریهای رزمندگان با نیروهای متجاوز بوده است.
زائرانی که به پادگان دژ میروند، با ماجراهای شگفتی روبهرو میشوند که ناشی از مقاومت شدید نیروهای این پادگان در کنار سایر رزمندگان بوده است. بعد از هجوم سراسری دشمن به مرزهای کشورمان، زمانی که واحدهای زرهی این ارتش از مرز شلمچه به سمت خرمشهر یورش میبرند، چندین نوبت پادگان دژ مورد حمله دشمن قرار میگیرد.
بنابر نقل مدافعان خرمشهر، حتی وقتی که این شهر خیابان به خیابان و کوچه به کوچه سقوط میکرد، همچنان ۱۹ نفر در داخل دژ مقاومت میکردند. این تعداد وصیتنامههای خود را روی پشت لباسشان نوشته بودند و بنا داشتند تا آخرین نفس در برابر متجاوزان مقاومت کنند.
شهید ستوان امیری از جمله این ۱۹ نفر بود که تا لحظات پایانی سقوط خونین شهر در دژ ماند و اسلحه خود را به سینه خصم نشانه گرفت. او و سایر نیروها در قسمت ترابری پادگان موضع گرفته بودند و وقتی یکی از مدافعان مردمی شهر به ستوان امیری گفت "دیگر کار از کار گذشته و خرمشهر سقوط کرده است"، او در پاسخ گفت "ایران کشور فراخ و بزرگی است اما جایی برای عقبنشینی من ندارد".
دژ و رؤیای ترکخورده دشمن
طبق پیشبینیهایی که عراقیها کرده بودند، پادگان دژ باید ظرف چند ساعت سقوط میکرد اما با حماسهآفرینی افرادی چون شهید امیری و عموم رزمندگان، این پادگان چندین روز مقاومت کرد و خار چشم دشمن شد. در یک نگاه کلی، ارتش بعث سه نوبت به دژ یورش برد و هر بار به عقب رانده شد. شدت مقاومت رزمندگان تا حدی بود که در چهار روز اول جنگ، ۱۵۹ نفر از نظامیان گردان ۱۵۱ مستقر در این پادگان شهید یا جانباز شدند. لیکن با بمبارانهای پیدرپی دشمن، عرصه بر مدافعان دژ تنگ ترمیشود و عاقبت این پادگان نیز چون خود خرمشهر سقوط کرد. پادگانی که جای جای آن آغشته به خون پاک شهدایی است که سلاله شهدای ایران اسلامی هستند.
ویرانهای منسوب به صدام!
یکی از دیدنیترین نقاط پادگان دژ مخروبهای معروف به کاخ صدام است که گفته میشود وقتی خرمشهر سقوط میکند، صدام شخصاً در دژ حاضر میشود و به یمن آمدن او، سنگر بزرگی ساخته میشود تا وی از گزند تیر و ترکشهای احتمالی محفوظ بماند. وی شبی را در این بنا به سر میکند و از آنجا متصرفات ارتش بعث را بررسی میکند. البته صحت حضور یا عدمحضور صدام در این بنا مورد وثوق قطعی نیست، ولی روایتهای شفاهی در این خصوص باعث شده تا زائرانی که به پادگان دژ رجوع میکنند، همواره مشتاق دیدن این بنا باشند.
بنا به نقل قولی، صدام در روز ۹ آبان ۱۳۵۹ در صبحگاه پادگان دژ سخنرانی میکند و به افسران خود کلت هدیه میدهد. سربازانش را به نشان درجهداری مفتخر میکند و به این ترتیب خرسندی خود را از سقوط پادگان دژ بروز میدهد. هرچند اخبار در خصوص حضور صدام به این پادگان هیچگاه رسماً تأیید نشده، اما پادگان دژ نه به یمن وجود منحوس او، که به دلیل رشادتهای نیروهای مردمی، سپاهی، افسران، سربازان و درجهدارانی مشهور است که رؤیای سقوط سه روزه خوزستان را تنها در خرمشهر به کابوسی ۳۴ روزه برای دشمنان تبدیل کردند.
اگر به خرمشهر سفر میکنید، حتماً به قسمت شمالی شهر رفته و سراغی از پادگان دژ بگیرید. اینجا تنها یک پادگان نیست، روزگاری معبری رو به بهشت برای فرشتگان زمینی بود، که همه هستی خود را در معامله با حضرت دوست به سودا گذاشتند و تنها بهشت پاداش رشادتها و ایثارهایشان بود.